8/15/2025 9:43:30 PM

ماجرای حکم پسر و داماد پزشکیان چه بود؟

محسن حاجی‌میرزایی، وزیر پیشین آموزش و پرورش و رئیس دفتر رئیس جمهور پزشکیان، با حضور در حسینیه جماران مهمان برنامه «حضور» بود. در ادامه بخشی از اظهارات او را درباره دو قطبی سازی در کشور، ماجرای انتصاب پسر و داماد پزشکیان، ماجرای جعفر ول کن و ... را به نقل از جماران می خوانید؛



رنجبران: امام خمینی صراحتاً گفته‌اند که چیزی را که اکثریت مردم نمی‌خواهند، نمی‌توان به اجبار اجرا کرد. باید دید جامعه می‌پذیرد یا نه. رهبر انقلاب هم سال ۸۶ در بجنورد گفتند: از کجا معلوم همین خانم‌های کم‌حجاب، از لحاظ دل و نزدیکی به خدا، از من پیشتازتر نباشند و شعری هم خواندند. سال ۱۴۰۱ هم در اوج حوادث مربوط به مهسا امینی، همین سخن را تکرار کردند. حضرت آقا به شدت روی دو قطبی‌ها حساس هستند و معتقدند چیزی که بخواهد دوقطبی را شکل دهد، به جامعه ضرر می‌زند.

حاجی‌میرزایی: ببینید نکته خیلی خوبی را اشاره کردید. واقعاً اگر حمایت‌های مقام معظم رهبری نبود، آقای پزشکیان نمی‌توانست این رویکرد را اشاعه بدهد و پای آن بایستد. این حمایت‌ها به ایشان کمک کرد تا بتواند فضای جامعه را تلطیف کند و میان اقوام و گروه‌های مختلف پیوند برقرار سازد.

ما در همین یک سال گذشته، دو سه حادثه‌ی مهم داشتیم که اگر این پیوند و اعتماد شکل نگرفته بود و جامعه به حکومت باور نداشت، که نمونه‌ی برجسته‌اش همان دفاع ۱۲ روزه‌ی دفاع بود، ممکن بود اتفاقاتی خطرناک‌تر و گسترده‌تر از جریان مرحوم مهسا امینی رقم بخورد. برای مثال، اتفاقی که در کردستان افتاد، یا در سیستان و بلوچستان. حادثه‌ای که در عربستان رخ داد و در آن ماجرا، وزیر کشور عربستان درخواست ملاقات با رئیس سازمان حج ایران را داده بود تا گفت‌وگو کنند. او در همان ابتدا گفته بود: «ما می‌دانیم که حکومت شما این‌طور فکر نمی‌کند.» همین موضوع نشان می‌داد که رویکرد دولت و عملکردش، این باور را در ناظران و حتی در خارج از کشور شکل داده که این دولت سمت مردم است، مدافع مردم است، و تمام تلاشش را می‌کند تا رضایت، آسایش و رفاه مردم تأمین شود. نمی‌خواهم بگویم که همه‌ی این اهداف تا الان محقق شده، اما مردم باور کرده‌اند که همه‌ی تلاش دولت در این مسیر است و به همین دلیل نیز همراهی کرده‌اند.

رنجبران: درباره تدبیری که نمی‌دانم تدبیر شما بود یا ایشان، در موضوع پسرشان آقا یوسف و دامادشان، حکم زدید به عنوان اینکه با شما به عنوان رئیس دفتر رابطه داشته باشند. عده‌ای گفتند سمت داده شده ولی به نظرم این موضوع چارچوب کار را مشخص می‌کند. ما کسانی داشتیم که بدون سمت قرار می‌گرفتند و نسبت‌هایی داشتند و کارهای عجیبی انجام می‌دادند.

حاجی‌میرزایی: اینها هر دو با من کار می‌کنند. آقای یوسف که استاد دانشگاه است، واقعاً علاقه‌مند و فهیم است و در موضوعات مختلف فعالیت دارد و جلسات مختلفی را می‌رود و شهادت می‌دهم که هیچ دخالتی در امور اجرایی ندارد، نه در انتصابات و نه در هیچ موضوع دیگر. در صورتی که در زمانی این رویه بوده است. داماد ایشان هم که با ایشان زندگی می‌کند، گاهی یک ارتباط و یا یک پیامی یا کاری هست که جز از این طریق ممکن نیست. هر رئیس‌جمهوری نیاز دارد به فردی نزدیک که کاملاً به او اعتماد داشته باشد تا برخی امور را با او تبادل کند. ایشان از صبح زود تا شب، پا به پای آقای پزشکیان حضور دارد آن هم بدون هیچ دخالتی در عزل و نصب‌ها.

من تلاش کردم که محیط دفتر رئیس‌جمهور آرام باشد و همه امکان داشته باشند حرفشان را به رئیس‌جمهور منتقل کنند؛ احساس نکنند که ارتباط با رئیس جمهور کانالیزه شده و افراد خاصی به ایشان دسترسی دارند. البته روحیه خود ایشان هم خیلی کمک می‌کند، ایشان واقعاً بسیار در دسترس است.

رنجبران: این قضیه حکم زدن برای داماد و پسر ایشان، پیشنهاد شما بود یا ایشان؟

حاجی‌میرزایی: به هیچ وجه، حتی یک جمله هم ایشان به من نگفتند که مثلاً این را برای چنین کاری بگذارید. من واقعاً وقتی برای کارهای خودم حساب کردم و حتی احساس کردم لازم نیست حکم هم بدهم چون ایشان با رئیس‌جمهور زندگی می‌کند، تمام وقت و فرصتش با ایشان است و از طرف من ماموریت‌هایی هم دارد که انجام می‌دهد.

رنجبران: خود آقای پزشکیان هم استقبال کردند؟

حاجی‌میرزایی: بله.

رنجبران: همان‌طور که گفتید که نمی‌شود آقای پزشکیان را کانالیزه کرد، بعضی از جملات ایشان هم واقعاً می‌چرخد و مردم صداقت او را حس می‌کنند. مثلاً در زنجان، در فضای محدود آن جلسه، گفتند «ول کن جعفر» و خیلی چرخید.

حاجی‌میرزایی: حالا این هم در فضای رسانه یک مقدار بد توضیح داده شد. در آن جلسه، یک نماینده، از آقای پزشکیان می‌خواهد که اعتباراتی را برای کاری در نظر بگیرد. آقای قائم‌پناه می‌گویند که آقای پزشکیان صداقت دارد و هر چیزی را که بپذیرد، انجام می‌دهد و اگر نتواند انجام دهد، نمی‌پذیرد. آن نماینده شروع کرد به اصرار کردن که بپذیرد، بعد آقای پزشکیان گفت که اصلا ول کن و بحث را ادامه نده.




ماجرای حکم پسر و داماد پزشکیان چه بود؟

برچسب‌ها

نظر شما


مطالب پیشنهادی