مژگان با چهره ای غمگین وارد اتاق مشاوره شد،با اندکی مکث سلامی کرد و به آرامی روی صندلی نشست ، وقتی از اوخواستم موضوع خود را مطرح کند ، ماجرای خودرا اینگونه شرح داد:نمیدانم از کجا شروع کنم. فقط میدانم اگر الان حرف نزنم، خفه میشوم. از وقتی فهمیدم شوهرم خیانت کرده، انگار زمین زیر پاهایم خالی شد.
یازده ساله که باهاش زندگی میکنم. از روز اول ساده بودیم، عاشق هم، دستخالی ولی دلگرم. من در خانه بودم، بچهها رو بزرگ میکردم، آن هم صبح تا شب کار میکرد که زندگی امان بچرخد.... هیچوقت فکر نمیکردم یک روز بهش شک کنم. من بهش کاملا اعتماد داشتم،اعتماد کورکورانه!!!!
همه چیز از یک پیام شروع شد. دو شب پیش گوشیاش زنگ خورد، گفت از ادارهست، ولی صفحه روشن ماند و ناخودآگاه چشمم افتاد به اسم یک زن به نام افسانه... یک پیامی نوشته بود:«رسیدی خونه عزیزم؟ دلم برات تنگ شده.
اول فکر کردم اشتباه میکنم. هزار جور توجیه برای خودم آوردم. ولی آن شب تا صبح خوابم نبرد. فردای آن شب، وقتی گوشیاش دستم بود، کنجکاوی لعنتی کار خودش راکرد. رفتم در چتهایش.. دلم لرزید. پر از پیامهای عاشقانه، عکس، حرفهایی که سالها بود دیگز به من نمیزد.....
نمیتوانم توصیف کنم چه حسی داشتم، انگار همهی سالهای زندگی ام جلوی چشمم دود شد. یاد شبهایی افتادم که تا صبح لباسهایش رت میشستم، برایش غذا میگذاشتم، دعا میکردم خسته نشه. یاد خودم افتادم، زنی که توی آینه خودش را نمیشناسد، چون فقط برای خانوادهاش زنده بوده.
باهاش حرف زدم. اول انکار کرد، گفت سوءتفاهمه. بعد که دید همه چی رو دیدم، نشست و گفت:
«آره، چند ماهه باهاش در ارتباطم. ولی اشتباه کردم. دلم نمیخواست به اینجا برسه.» فقط نگاهش کردم. هیچ صدایی از دهانم درنمیامد. یک چیزی توی قلبم شکست، یک چیزی که دیگر درست نمیشود...
از وقتی متوجه خیانتش شدم همهچی عوض شده برایم. نمیتوانم بخوابم، نمیتوانم غذا بخورم. نمیدانم چی درسته — بخشش یا جدایی. فقط میدانم دیگر مثل قبل نمیشود.دلم میخواهد جدا شوم، ولی بعتصویر د بچههایم مقابل چشمانم ظاهر میشود....
نظر کارشناسی، معصومه قربانی مشاور خانواده:
در کیس مورد نظر وجود مشکلات ارتباطی و عاطفی در رابطه زناشویی با توجه به اینکه این زوج رابطه شان در ابتدا رابطه ای سالم و پرهیجان توام با عشق واحترام بوده اما به تدریج رابطه عاطفی افت کرده و سرد شده و کاهش توجه از سمت همسر رخ داده است ،این تغییر در رابطه میتواند ناشی از ضعف در مهارت های زناشویی و ارتباطی ،عدم مهارت همدلی ،نبود صمیمیت بین زوجین ،ناتوانی در برآورده کردن نیاز های همسر،ناآگاهی از این نیاز ها و نبود گفت و گوی موثر باشد.وجود پیام های صمیمی و عاشقانه با فردی خارج از رابطه ی زناشویی نشان دهنده خلاء عاطفی، اعتماد بنفس و عزت نفس پایین ،نارضایتی،و جست وجوی هیجان و تایید از بیرون است.هیجانی که در ارتباط با همسر تجربه نکرده و تاییدی که از جانب همسر دریافت نکرده.در مراجع احتمال افسردگی و اضطرب و احساس بی ارزشی یا فعال شدن طرح واره نقص و شرم یا طرح واره رهاشدگی و بی اعتمادی و رفتار خودکشی پس از آگاه شدن از خیانت همسر وجود دارد.
رازچت های خیانت آلود چه بود ؟!


نظر شما