اما این سبزه میدان که از زمان قاجار و پایتخت شدن تهران از میدان های مهم دارلخلافه بوده است حکایت های شیرین بسیار در دل خود نهفته دارد. از آن جمله قطع آخرین درخت چنار آن است که شرح آن را به همراه تاریخچه ای از سبزه میدان از کتاب « طهران قدیم » نوشته جعفر شهری آورده ایم:
سبزه میدان در ابتدا «سبزی میدان» یعنی میدان سبزی نامیده می شده وعلتش هم علاوه بر سرسبزی میدان فروش انواع سبزی در این میدان بوده است. بعدها با گسترش بازار د ساختمان های اطراف این منطقه به صورت واقعی به شکل یک میدان در می آید. محوطه وسیعی با چهار درب و دروازه و دو طبقه بنا در چهار طرف که طبقات زیرین آن با ایوان های سرپوشیده به دکاندارها و عطارها اختصاص یافته و طبقات فوقانی آن نیز با ایوان های بی سقف در اختیار تجار قرار گرفته بود.
بنای این میدان و حجره های اطراف به شکل مدرسه طلاب ساخته شده بود. فضای آن همراه با درختان فراوان نارون، چنار و اقاقیا که سایه و صفای تابستان های آن را تامین می نمود و در وسط آن هم حوضی قرار داشت. چنارهای این میدان همگی از کهن ترین و عالی ترین درختان حوالی و دور و بر خود بودند که از دهه ها قبل در آن محل کاشته شده بودند و تا مدت ها از طرف کسبه و سکنه به خوبی از آن محافظت می شد. علتش هم آن بود که از هنگام تاسیس بلدیه (شهرداری) در تهران هر بار هر شهرداری چند تن از آن ها همراه دیگر درختان خیابان ها بریده بود و جهت سوخت و ساز زمستان و هیزم آشپزخانه به منزل فرستاده می شده یا حتی فروخته می شده است.
سرنوشت تلخ آخرین درخت
آخرین این درختان، یک چنار خوش قد و قواره ای در وسط سبزه میدان بود که به دستور کریم آقا بوذرجمهری شهردار عصر رضاخان نصف آن در یک سال و نصف دیگرش 2 سال بعد قطع شد و به سرنوشت بقیه درختان سبزه میدان دچار شد. اما نکته جالب در مورد بریده شدن این چنار بیچاره در دو نوبت از این قرار بود:
از آن جا که سکنه محل، اره ای را در کنار درخت مشاهده می کنند و از قطع شدن در شرف وقوع درخت باخبر می شوند به حضور کریم آقا بوذرجمهری می روند و به او می گویند:« در خواب ما این درخت ظاهر شده و گفته که از قطعش صرف نظر شود وگرنه موجب خطر و ضرر جناب شهردار می شود. و این بیت از نظامی گنجوی را شاهد مثال می آورند:
درختافکن بوَد کمزندگانی
به درویشی کشد نخجیربانی
به این معنا که :«آدمی که درختان را بیفکند، عمرش کوتاه، و عاقبت شکارچی هم فقر و بینوایی است.»
کریم آقا بوذرجمهری هم دچار هراس می شود و از تصمیم خود مبنی بر قطع چنار منصرف می شود اما بعد از مدتی تصمیم به انجام کاری عجیب می گیرد به این ترتیب که دستور قطع نصف درخت را می دهد و چون حادثه ناگواری رخ نمی دهد دستور می دهد بقیه درخت بخت برگشته را هم قطع کنند.
سرنوشت تلخ آخرین چنار سبزه میدان بازار تهران در دوره رضاخان


نظر شما