10/25/2025 2:20:12 PM

خط قرمز آیت الله خامنه‌ای درباره برنامه هسته‌ای تغییر کرده است/ هدف ایران باقی ماندن در آستانه هسته‌ای است

بنیاد کارنگی در مقاله‌ای به بررسی توافق برجام پرداخته که در ادامه آمده است.

برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، که به‌طور معمول به عنوان توافق هسته‌ای ایران شناخته می‌شود، در تاریخ ۲۸ سپتامبر عملاً به پایان رسید. اعضای اروپایی این توافق، ایران را به عدم پایبندی به تعهدات خود متهم کردند و سازوکار «بازگشت خودکار تحریم‌ها» (مکانیسم ماشه) را فعال نمودند که تمام تحریم‌های قبلی شورای امنیت سازمان ملل را که برجام در سال ۲۰۱۵ به حالت تعلیق درآورده بود، دوباره برقرار کرد.

با وجود بازگشت تحریم‌ها، تهران بر این باور است که از پیش فشار حداکثری موسوم به آمریکا را پشت سر گذاشته و تحریم‌های سازمان ملل اکنون بیشتر جنبه‌ای «روانی» دارند. روسیه و چین مشروعیت این بازگشت تحریم‌ها را رد کرده و همچون تهران استدلال می‌کنند که اروپا خود به تعهدات توافق پایبند نبوده است.

تمام این رویداد‌ها پس از حملات اخیر اسرائیل و ایالات متحده به ایران در ماه ژوئن و هم‌زمان با مذاکرات آمریکا و ایران رخ داد؛ مذاکراتی که در آن واشنگتن خواستار برچیدن دائمی برنامه غنی‌سازی ایران شد—درخواستی که آشکارا بازگشتی به عقب از مفاد برجام بود، زیرا برجام غنی‌سازی ایران را تا ۳.۶۷ درصد و به مدت ده سال محدود کرده بود.

ایران از اینکه پایبندی اولیه‌اش به توافق منافع وعده‌داده‌شده را به همراه نیاورد، به‌ویژه پس از خروج آمریکا در سال ۲۰۱۸ و ناتوانی اروپا در مقابله با تحریم‌های ثانویه آمریکا، دل‌چرکین است

ایران از اینکه پایبندی اولیه‌اش به توافق منافع وعده‌داده‌شده را به همراه نیاورد، به‌ویژه پس از خروج آمریکا در سال ۲۰۱۸ و ناتوانی اروپا در مقابله با تحریم‌های ثانویه آمریکا، دل‌چرکین است. اکنون، با تلخی بیشتر ناشی از حملات اخیر، موضع خود را سخت‌تر کرده و همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به حالت تعلیق درآورده است.

از آنجا که تمام طرف‌ها از برجام بیزار شده‌اند، این وضعیت نقطه عطفی در دو دهه چالش هسته‌ای ایران محسوب می‌شود. آیا دور جدیدی از مذاکرات در پیش است یا جنگ؟ آیا ایران برای ساخت بمب شتاب خواهد کرد؟

در ظاهر، موضع ایران تغییری نکرده است: نه به تسلیحاتی شدن، نه به کنار گذاشتن غنی‌سازی. این موضع نشانگر تداوم است—ظاهری که شاید خود تهران ترجیح دهد حفظ کند. اما در طول دهه گذشته، تحولات منطقه‌ای و داخلی نشانه‌هایی از تغییر تدریجی را بروز داده‌اند.

ده سال پیش، بسیاری از دولت‌های عربی با برجام مخالف بودند. امروز، آنها خواستار توافقی با ایران هستند، زیرا اسرائیل را تهدیدی توسعه‌طلبانه‌تر می‌دانند. همچنین، آنان آسیب‌پذیری خود را در صورت بروز دوباره درگیری با ایران احساس می‌کنند. در همین حال، تهران به نظر می‌رسد سیاستی مبتنی بر حداقل تنش با همسایگان در پیش گرفته و حتی اشاره‌هایی به ادغام محور مقاومت در چنین رویکردی داشته است.

چهره داخلی ایران نیز دگرگون شده است. فشار‌های درونی—چه از سوی نخبگان و چه از سوی افکار عمومی—که روزی جمهوری اسلامی را به پذیرش برجام وادار می‌کرد، به نظر می‌رسد کاهش یافته‌اند. تجربه منفی توافق، همراه با جنگ دوازده‌روزه، شاید به دولت تاب‌آوری بیشتری برای تحمل فشار‌ها داده باشد.

جمعیتی که روزی پرونده هسته‌ای را باری پرخطر در خدمت منافع حکومت می‌دانست، اکنون بیش‌ازپیش خواستار بازدارندگی هسته‌ای است، به‌ویژه پس از آنکه هدف حمله دو کشور دارای سلاح هسته‌ای قرار گرفت.

ایرانِ پسابرجام ممکن است در قبال همسایگان منطقه‌ای خود مصالحه‌جویانه‌تر باشد—اگر آنان نیز متقابلاً رفتار کنند—اما در همکاری با نهاد‌های بین‌المللی سرسخت‌تر، در حفظ اهرم هسته‌ای خود مصمم‌تر، و در مواجهه با تهدیدات وجودی از سوی آمریکا یا اسرائیل، خطرپذیرتر شود

مجموع این تحولات نشان می‌دهد که ایرانِ پسابرجام ممکن است در قبال همسایگان منطقه‌ای خود مصالحه‌جویانه‌تر باشد—اگر آنان نیز متقابلاً رفتار کنند—اما در همکاری با نهاد‌های بین‌المللی سرسخت‌تر، در حفظ اهرم هسته‌ای خود مصمم‌تر، و در مواجهه با تهدیدات وجودی از سوی آمریکا یا اسرائیل، خطرپذیرتر شود.

هدف ایران فعلاً همان است: باقی ماندن در آستانه هسته‌ای. اما خطوط قرمز آن در زمینه همکاری و حداقل سطح غنی‌سازی سخت‌تر شده است.

توافقی جنجالی

برجام از همان آغاز توافقی مناقشه‌برانگیز بود. در ایالات متحده، جمهوری‌خواهان دولت وقت باراک اوباما را به دلیل آزادسازی دارایی‌های مسدودشده ایران و کاهش تحریم‌ها بدون تضمین برچیدن دائمی برنامه هسته‌ای ایران مورد انتقاد قرار دادند.

آنان به رسمیت شناختن حق محدود غنی‌سازی ایران و بند‌های موسوم به «غروب آفتاب» را محکوم کردند. حتی رژیم بی‌سابقه بازرسی‌ها، که ایران را به تحت‌نظارت‌ترین کشور جهان تبدیل کرده بود، نتوانست نگرانی‌های آنان را کاهش دهد.

استیون‌ای. میلر، مدیر برنامه امنیت بین‌المللی در مدرسه کندی دانشگاه هاروارد و از پژوهشگران باسابقه کنترل تسلیحات، یادآور شده است که حتی حامیان توافق نیز به‌طور غریزی نیاز داشتند بگویند که این توافق ناقص است، بی‌آنکه به این واقعیت توجه کنند که «در تاریخ رژیم منع اشاعه، هیچ کشوری داوطلبانه تا این اندازه محدودیت و شفافیت را نپذیرفته است که ایران در برجام پذیرفت.»

برجام، طبق تعریف، توافقی موقتی بود—با گزینه تمدید در صورتی که همه طرف‌ها با حسن نیت عمل می‌کردند. (روز «پایان توافق» بر اساس متن آن، ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ تعیین شده بود.)

خارج از ایالات متحده نیز این توافق کم‌جدل نبود. برجام دو ناامنی تازه پدید آورد: یکی منطقه‌ای و دیگری داخلی. رقبای ایران در خاورمیانه برجام را نه‌تنها ناقص، بلکه بیش از حد محدود و نوعی پاداش برای رفتار منطقه‌ای ایران می‌دانستند که موازنه قدرت را به سود تهران تغییر می‌داد. آنان خواستار توافقی جامع‌تر بودند که روابط ایران با گروه‌های غیردولتی و برنامه موشکی‌اش را نیز دربر گیرد.

در داخل ایران، برجام رقابت‌های جناحی را تشدید کرد. جناح محافظه‌کار بیم داشت که توافق برای پاداش دادن به «میانه‌روها» در دولت حسن روحانی طراحی شده و توازن قدرت داخلی را تغییر دهد.

روحانی و متحدانش تلاش کردند از برنامه هسته‌ای به عنوان اهرم چانه‌زنی با ایالات متحده برای عادی‌سازی روابط جمهوری اسلامی با جهان استفاده کنند و در عین حال جایگاه داخلی خود را تقویت نمایند

روحانی و متحدانش تلاش کردند از برنامه هسته‌ای به عنوان اهرم چانه‌زنی با ایالات متحده برای عادی‌سازی روابط جمهوری اسلامی با جهان استفاده کنند و در عین حال جایگاه داخلی خود را تقویت نمایند.

واکنش عمومی—که در جشن‌های خیابانی و رأی به نامزد‌هایی که وعده حل مسئله هسته‌ای را داده بودند نمود یافت—نشان می‌داد که شهروندان برجام را نه به عنوان توافقی در حوزه کنترل تسلیحات، بلکه به عنوان بلیطی برای بهبود روابط با ایالات متحده می‌دیدند.

جای شگفتی نیست که رهبر ایران هرگز نسبت به توافق اشتیاق نداشت، و این نه فقط به خاطر پیامد‌های داخلی آن بود. مرور سخنان ایشان در دو دهه گذشته نشان می‌دهد که از آغاز نسبت به برجام تردید داشت.

تحت فشار شکاف‌های داخلی و خواست عمومی، اجازه پیشرفت توافق را (دادند)، اما همواره نسبت به پایبندی آمریکا به تعهداتش ابراز تردید (می‌کردند). ایشان بیم داشت که واشنگتن تهران را در توافقی گرفتار کند بدون آنکه تحریم‌ها را به‌طور مؤثر بردارد، و برای اثبات این نگرانی فهرستی طولانی از وعده‌های شکسته‌شده آمریکا از سال ۱۹۷۹ ارائه می‌داد.

ایشان از تلاش مذاکره‌کنندگان تمجید کردند، اما از خود توافق نه؛ و بعدتر اعلام نمودند آنان از خطوط قرمز ایشان درباره رفع قابل راستی‌آزمایی تحریم‌ها عبور کرده‌اند. سپتامبر گذشته، فاش کرد که با جدول زمانی ده‌ساله برجام نیز مخالف بوده و خواستار گزینه‌ای کوتاه‌تر بوده است، اما مذاکره‌کنندگان نظرش را نادیده گرفته‌اند.

اکنون (آیت الله) خامنه‌ای خود را محق می‌داند، همان‌گونه که تندرو‌ها نیز چنین احساسی دارند و روحانی و دیگر عملگرایان را به خاطر پذیرش توافقی که آن را معامله‌ای به‌شدت معیوب می‌دانند، سرزنش می‌کنند. آنان استدلال می‌کنند که در تاریخ دیپلماسی هرگز پیش نیامده است که طرف ناقض توافق—در این مورد، ایالات متحده و اروپایی‌ها—بتواند طرف پایبند به توافق، یعنی ایران، را تنبیه کند

اکنون (آیت الله) خامنه‌ای خود را محق می‌داند، همان‌گونه که تندرو‌ها نیز چنین احساسی دارند و روحانی و دیگر عملگرایان را به خاطر پذیرش توافقی که آن را معامله‌ای به‌شدت معیوب می‌دانند، سرزنش می‌کنند. آنان استدلال می‌کنند که در تاریخ دیپلماسی هرگز پیش نیامده است که طرف ناقض توافق—در این مورد، ایالات متحده و اروپایی‌ها—بتواند طرف پایبند به توافق، یعنی ایران، را تنبیه کند.

روحانی و متحدانش که اکنون به حاشیه رانده شده‌اند، تندرو‌ها را متهم می‌کنند که با آزمایش‌های تحریک‌آمیز موشکی و مانع‌تراشی در مذاکرات احیای برجام در دوران ریاست‌جمهوری جو بایدن، برجام را خراب کرده و به ایران خسارتی معادل یک تریلیون دلار زده‌اند.

آنها از توافق دفاع می‌کنند و ادعا می‌کنند که بند ۳۶ توافق همچنین به ایران اجازه می‌داد اقدامات جبرانی برای گسترش غنی‌سازی و رسیدن به وضعیت آستانه‌ای انجام دهد، در حالی که از نظر فنی هنوز داخل برجام باقی می‌ماند.

آنها همچنین استدلال می‌کنند که این توافق به ایران ده سال فرصت داد تا توان موشکی و پهپادی خود را تقویت کند، همان‌طور که در جنگ اخیر با اسرائیل نشان داده شد. با این حال، روحانی و دیگر مذاکره‌کنندگان برجام توسط رسانه‌های تحت کنترل دولت مورد حمله قرار گرفته‌اند، به این دلیل که توافقی را پذیرفتند که منتقدان اکنون آن را مقصر آسیب‌پذیری ایران در برابر تحریم‌ها و اجبار‌های جدید می‌دانند.

در این فضا، گفتمان عمومی داخلی در ایران به نظر می‌رسد در حال تغییر است—از پرسش «چرا ایران به بمب نیاز دارد؟» به «چرا تاکنون یکی نساخته است؟» نظرسنجی‌ها، پیمایش‌های دولتی و تحلیل‌های نخبگان حاکی از حمایت روزافزون از تسلیح هسته‌ای از پایین به بالا هستند. دو دیدگاه برجسته هستند:

مدل کره شمالی: محافظه‌کاران افراطی و حتی برخی ملی‌گرایان سکولار طرفدار ترک پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، پایان همه همکاری‌ها و ساخت بمب هستند. گروه اول استدلال می‌کنند که فتوای (آیت الله) خامنه‌ای علیه سلاح‌های هسته‌ای قابل بازتفسیر است: استفاده را ممنوع می‌کند، نه مالکیت؛ شامل تسلیحات تاکتیکی نمی‌شود؛ و بقای دولت بر احکام دینی اولویت دارد، بازتابی از حکم نهایی آیت‌الله روح‌الله خمینی.

مسیر تدریجی: مورد علاقه نخبگان محافظه‌کار حاکم و سپاه پاسداران، این استراتژی بر حفظ زیرساخت هسته‌ای، حرکت تدریجی به سمت گزینه تسلیح و همزمان بازسازی و تکیه بر محور مقاومت و نیرو‌های متعارف برای بازدارندگی تأکید دارد.

آنها نگرانند که شتاب برای ساخت بمب حملات بیشتری را برانگیزد، در حالی که یک توافق مشابه برجام تنها دعوت به درخواست‌ها و اجبار‌های جدید خواهد بود. سخنرانی اخیر آیت الله خامنه‌ای این رویکرد را منعکس می‌کند. ایشان فتوای خود علیه سلاح‌های هسته‌ای را تأیید کرد، اما صریحاً از غنی‌سازی ۶۰ درصد حمایت کرد—که ایران گزارش شده هنوز حدود ۴۰۰ کیلوگرم از آن را دارد. هدف او همچنان بدون تغییر باقی مانده، اما حداقل خط قرمز او به وضوح تغییر کرده است.

برجام ممکن است دقیقاً همان «تجربه جمعی» را فراهم کرده باشد که آیت الله خامنه‌ای زمانی امیدوار بود، اگرچه با هزینه‌ای بسیار بیشتر از انتظار: جنگ، ترور فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای ایران و تحریم‌های بیشتر.

به نظر می‌رسد جامعه و سیاست ایران تغییر کرده‌اند: تغییر در تعادل قدرت داخلی و نشانه‌های ظهور همسویی تدریجی افکار عمومی با اهداف هسته‌ای دولت و اولویت‌های امنیت ملی (برخلاف شکاف گسترده دولت و جامعه که در مسائل دیگر همچنان پابرجاست).

با این حال، هنوز مشخص نیست که این احساسات تا چه حد عمیق یا پایدار است و آیا در صورت ظهور یک گزینه دیپلماتیک معتبر می‌توان آن را معکوس کرد یا خیر.

لازم به ذکر است انتشار مقالات خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی خبر ساز نیست.


خط قرمز آیت الله خامنه‌ای درباره برنامه هسته‌ای تغییر کرده است/ هدف ایران باقی ماندن در آستانه هسته‌ای است

برچسب‌ها

نظر شما


مطالب پیشنهادی