8/22/2025 8:56:14 PM

اروپا از میانجی‌گری تا اعمال فشار؛ تبدیل «خودمختاری راهبردی» به «انفعال راهبردی»

اروپا که به خاطر تحولات این چند روز در مسئله اوکراین ضرورت «خودمختاری راهبردی اروپا» را بیش از پیش احساس کرده، در موضوع هسته‌ای ایران نیز باید هر چه سریع‌تر از پیروی کورکورانه از متحد خود دست برداشته و به نقش میانجی خود به منظور ایفای نقش سازنده در موضوع هسته‌ای باز گردد.

اتحادیه اروپا در موضوع هسته‌ای ایران در بازه‌ای اراده دیپلماسی مستقل را از خود نشان داده بود. حتی پس از خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، اروپا کماکان تلاش می کرد مکانیسم اینستکس (INSTEX) را برای کمک به ایران در دور زدن از تحریم‌های آمریکا ایجاد کند. اگرچه این مکانیسم در طول پنج سال تأثیر چندانی نداشت و در سال ۲۰۲۳ خنثی شد، اما اروپا بازهم آن را نمادی از «خودمختاری راهبردی» خود می‌دانست.

اما در سال‌های اخیر، موضع اروپا در مسئله هسته‌ای ایران آشکارا تغییر کرده و به تدریج با آمریکا همسو شده و راهبرد «فشار همزمان با مذاکره» را در پیش گرفته تا ایران را وادار به پذیرش شرایطی فراتر از محدوده توافق کند. اوج این فشار در اقدام اخیر تروئیکای اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) در ارسال «اولتیماتوم» به سازمان ملل متحد نمود یافته که در آن خواستار پذیرش راه حل دیپلماتیک توسط ایران تا پایان ماه اوت شدند و هشدار دادند در غیر این صورت مکانیسم ماشه (اسنپ‌بک) به منظور ازسرگیری سریع تحریم‌ها را فعال خواهند کرد.

این اقدام با مخالفت جامعه بین‌المللی روبرو شده است. چین به وضوح با فعال‌سازی مکانیسم ماشه مخالفت کرده و معتقد است که این امر به اعتماد متقابل طرف‌ها آسیب می رساند و اختلافات را تشدید می‌کند و برای چشم‌انداز مذاکرات مفید نیست.

نه تنها این رویکرد فشار تروئیکا با اهداف آمریکا بسیار همسو است، بلکه زمان انجام آن نیز جالب است به این گونه که برجام در ۱۸ اکتبر منقضی می‌شود در حالیکه روند فعال‌سازی مکانیسم ماشه حدود یک ماه زمان می‌برد. به عبارت دیگر، اگر پیش از این زمان نتوان همه مراحل و تشریفات لازم را پشت سر گذاشت، ازسرگیری تحریم‌ها دشوار خواهد بود. افزون بر این، روسیه از اکتبر ریاست دوره‌ای شورای امنیت را بر عهده خواهد گرفت. در شرایط فعلی که اعتماد متقابل بین روسیه و اروپا وجود ندارد، اروپا آشکارا امیدوار است قبل از به عهده‌گیری ریاست دوره‌ای شورای امنیت توسط روسیه، اقدام مذکور خود را به انجام برساند.

«خودمختاری راهبردی» واقعی به معنای تدوین سیاست بر اساس ارزش‌ها و منافع خود است. با این حال، در مسئله اوکراین، اروپا نتوانست طبق این اصل عمل کند.

اروپا با پیروی از آمریکا در اجرای تحریم‌های حداکثری علیه روسیه، خود گرفتار بحران انرژی شده و اکنون با روند صنعت‌زدایی، خروج سرمایه‌ها و افزایش ورود پناهندگان دست‌وپنجه نرم می‌کند. در عین حال، آمریکا به بزرگ‌ترین تأمین‌کننده گاز طبیعی کشورهای اروپایی تبدیل شده و موفق به جذب شرکت‌های اروپایی بیشتر برای سرمایه‌گذاری شده و مجتمع صنعتی-نظامی ایالات متحده نیز از این جنگ سود فراوانی برده است.

در مسئله هسته‌ای ایران نیز وضع به همین منوال است. اروپا با تسلیم شدن در برابر فشارهای آمریکا، حتی در مواجهه با کمبود انرژی، واردات نفت از ایران را محدود کرده که نشان‌دهنده اولویت دادن به منافع ایالات متحده بر منافع خود است.

به نظر می‌رسد اروپا از مسیری که آنگلا مرکل در دوران صدراعظمی آلمان آن را «خودمختاری راهبردی» می‌نامید، فاصله گرفته و عملاً رویکردی کاملاً همسو با سیاست‌های آمریکا در پیش گرفته است.

این امر نه تنها در وابستگی امنیتی، بلکه در سیاست‌های صنعتی، فناوری و تجاری نیز بازتاب یافته و اروپا را به جای «خودمختاری راهبردی»، در موقعیت «انفعال راهبردی» قرار داده است.

عکس خبر، تولید شده با هوش مصنوعی است.


اروپا از میانجی‌گری تا اعمال فشار؛ تبدیل «خودمختاری راهبردی» به «انفعال راهبردی»

برچسب‌ها

نظر شما


مطالب پیشنهادی