8/2/2025 8:27:15 PM

زینب پاشا؛ زن مبارزی که بازار تبریز را بست و صدای استبداد و استعمار را در هم شکست

در اواخر قرن سیزدهم هجری شمسی، ایران در دوران حکومت سلسله قاجار روزگار سختی را می‌گذرانید. ساختار حکومتی استبدادی، ضعف اقتصادی و فساد وسیع در دربار، زمینه را برای دخالت و نفوذ کشورهای خارجی به ویژه انگلستان و روسیه فراهم ساخته بود. منابع طبیعی و معادن کشور به بهانه قراردادهای استعماری به طور گسترده در اختیار بیگانگان قرار گرفت.



یکی از مهم‌ترین این قراردادها «قرارداد رژی» بود که در سال ۱۲۶۳ هجری شمسی به امتیاز انحصاری کشت و فروش توتون و تنباکو به شرکت انگلیسی واگذار شد. این امتیاز پنج ساله، درآمدهای کلانی برای دولت بریتانیا به همراه داشت و به نوعی غارت مستقیم منافع ملی ایران محسوب می‌شد.

اجتماع ایران در برابر این وضعیت قرار گرفت. تلاش‌های بسیاری در شهرهای مختلف شد اما تبریز به دلیل جایگاه فرهنگی، تاریخی و اقتصادی خود به کانون اصلی مقاومت علیه این قرارداد تبدیل گردید. بازاریان، روحانیون، روشنفکران و گروه‌های مردمی اجتماع شدند تا به صورت گسترده تحریم و مخالفت‌های خود را ابراز کنند.

شهر تبریز، با بازار وسیع و فعال، نقش کلیدی در اقتصاد و فرهنگ ایران داشت و هر تحولی در این شهر بازتاب گسترده‌ای در کشور داشت. این شهر به عنوان پایگاه نیروهای ضد استعماری و خودمختاری طلب شناخته شده و در دوره قاجار، پایگاه جنبش مشروطه نیز به شمار می‌رفت.

هنگامی که خبر قرارداد رژی منتشر شد، بازاریان، کسبه و مردم تبریز با بستن گسترده بازار و آغاز اعتراضات، نخستین گام را برای مقابله با نفوذ بیگانه برداشتند. جدیت این حرکت‌ها تا جایی بود که بیش از بیست هزار نفر بازار را بسته و صدای مخالفت آن‌ها در سراسر ایران پیچید.

هویت، پیشینه و ویژگی‌های فردی زینب پاشا

زینب پاشا که با القابی همچون «بیبی شاه زینب»، «زینب باجی»، «دهباشی زینب» و «ائل قیزی» نیز شناخته می‌شود، از دل خانواده‌ای تهیدست در محله عموزینالدین تبریز برخاست. پدرش شیخ سلیمان از مردان زحمتکش و کم‌بودجه آن منطقه بود. متأسفانه جزئیات دقیقی از تاریخ تولد، دوران کودکی و سال‌های نخست زندگی زینب پاشا در متون تاریخی ثبت نشده است. این ابهام، همچون بسیاری از زنان مؤثر تاریخ، بخشی از هاله اسرار اطراف شخصیت او را شکل داده است.

در جامعه مردسالار و ساختار بسته اقتصادی-اجتماعی اواخر قاجار، زنان اغلب محدود به فضای خانه بودند اما زینب پاشا به واسطه روحیه مبارزه‌جویانه، جسارت و قدرت سخنوری شاخص‌اش توانست چهره‌ای تأثیرگذار شود. روایت‌های محلی و تاریخی نشان می‌دهد که او شخصیتی راسخ، کاریزماتیک و بی‌پروا بود و به دلیل قدرت سازماندهی، احترام ویژه‌ای در میان زنان و مردم داشت.

زینب پاشا در فضایی که زنان معمولاً واجد حضور اجتماعی و سیاسی نبودند، بنیان‌گذار گروهی از زنان مبارز تبریزی شد. این گروه با انسجام کم‌سابقه و عزم راسخ بارها در بزنگاه‌های حساس تاریخی وارد عمل شدند. به شهادت منابع مختلف، در اوج اعتراضات تبریز رقم شرکت‌کنندگان زن در قیام بازار تا سه هزار نفر ذکر شده است. این آمار و ارقام، نشانگر گستردگی نفوذ و احترام اجتماعی زینب پاشاست و خبر از شکل‌گیری یک جنبش زنانه پیشرو در قلب شمال‌غرب ایران می‌دهد.

زینب پاشا نه تنها از حیث شخصیت فردی، بلکه از نظر هویت جمعی و فرهنگی نیز به الگو و نماد زنان آذربایجانی بدل شد. نام او در ضرب‌المثل‌ها، فولکلور و اشعار بومی آذربایجان جایگاه ویژه‌ای دارد و نوعی هم‌ذات‌پنداری فرهنگی و تاریخی در پیرامون نام وی شکل گرفته است.

از روایت‌های شفاهی و برخی اسناد مکتوب پیداست که زینب پاشا به شدت عدالت‌خواه و مردم‌مدار بود. او با شجاعت در مقابل استبداد داخلی، فساد طبقه حاکم و همچنین نفوذ بیگانگان ایستاد و با محوریت حمایت از مردم فقیر و ستمدیده، راه مبارزه را پیش گرفت. روایت‌های متعددی از سخنرانی‌های پرشور و ترغیب‌کننده او در کوچه و بازار باقی مانده که الهام‌بخش قیام‌ها و حرکت جمعی شده است.

ماجرای قرارداد رژی و پیش‌زمینه قیام

در سال ۱۲۶۳ هجری شمسی با اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباکو به شرکت انگلیسی رژی، موجی عظیم از نارضایتی سراسر ایران را فرا گرفت. تبریز به عنوان شهری کلیدی و قطب اقتصاد و تجارت، نخستین بوته آزمایش جدی تحریم و اعتراض شد. ارتباط قوی بازرگانان، روحانیون و اصناف موجب شد صدای مخالفت با این قرارداد در بازار تبریز قوی‌تر و سازمان‌یافته‌تر شنیده شود.

در پی اعلام رسمی امتیاز رژی، چند روزنامه‌نگار تبریزی با انتشار مطلبی، مردم را نسبت به نتایج زیانبار قرارداد و فساد اداری حکومت آگاه ساختند. در پی آن، جمعیت عظیمی از بازاریان و کسبه به تعطیلی بازار پرداختند. شمار این افراد در برخی منابع بین ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر ذکر شده است که نشان‌دهنده وسعت جنبش بود. بازار تبریز به مدت چند روز بسته باقی ماند؛ رویدادی که چراغ راه جنبش «تحریم تنباکو» در سراسر کشور شد.

شاه با اعزام نیروهای سرکوب مسلح و تهدید به مجازات سنگین، تلاش کرد بازار را به اجبار باز کند. این اقدام سبب شد جنبش در آستانه خاموشی قرار بگیرد؛ اما دقیقاً در این شرایط بحرانی، زینب پاشا و حلقه فشرده زنان اطراف او بار دیگر صحنه را تغییر دادند. آنان ابتدا با سخنرانی و ترغیب بازاریان در برابر تهدید ایستادند و سپس در برخورد فیزیکی با مأموران، بازاریان را واداشتند بازار را مجدداً تعطیل کنند.

به روایت منابع، زینب پاشا و گروهش بیش از پانصد زن مسلح را به میدان آوردند که ساعتها با پلیس و قوای شاه برخورد مسلحانه داشتند و با فریادها، جسارت و رشادت خود، الهام‌بخش دیگرانی شدند که تا آن لحظه تنها نظاره‌گر بودند. این حرکت، بازار را برای بار دوم و به شکلی قاطع‌تر بست و هیبت حکومت مرکزی را متزلزل ساخت.

حرکت شجاعانه زینب پاشا تأثیرات عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به جا گذاشت:

به ظاهر، زنان زیر سایه مردسالارانه جامعه حضور داشتند اما با دیپلماسی اجتماعی و قدرت بدنی، در دل سخت‌ترین بحران‌ها وارد عمل شدند و مسیر جنبش را تعیین کردند. پیام اصلی این قیام آن بود که زنان ایرانی نه منفعل و خانه‌نشین، بلکه کنش‌گر و رهبر در تحولات سیاسی هستند. پس از موفقیت بستن دوباره بازار، اعتبار و قدرت اجتماعی زینب پاشا تا حدی افزایش یافت که نیروهای شاه نیز ناگزیر به احترام او شدند. در روایت‌هایی حتی آمده است که عده‌ای از افسران از برخورد خود با او در جمع احساس شرم کردند.

یکی از پیامدهای فرهنگی این رخداد، بازتاب وسیع چهره و نام زینب پاشا در ادبیات شفاهی و رسمی بود. شعرای آذربایجانی مانند میرزا فرخ با سرودن قصیده‌ای در وصف این حرکت و ایستادگی زنان تبریز، نقش زینب پاشا را جاودانه کردند و به نسل‌های بعد انتقال دادند. حضور زنان در قیام‌ها و ذکر نام زینب پاشا در لالایی‌ها و مثل‌های مردمی، گواه بر ریشه‌دار شدن «الگوی زن مبارز» در فرهنگ عمومی شد.

مبارزه زینب پاشا و زنان تبریزی با احتکار و گرسنگی

در کنار قیام سیاسی علیه قرارداد استعماری رژی، یکی از جلوه‌های برجسته و کمتر شنیده‌شده مبارزات زینب پاشا و گروه زنان سازمان‌یافته تحت رهبری او، مقابله عملی با احتکار مواد غذایی، خصوصاً در شرایط دشوار اقتصادی تبریز بود. در سال‌هایی که قحطی و گرانی، زندگی اقشار فرودست شهر و روستاهای اطراف را به تنگنا انداخته بود، عده‌ای از ثروتمندان و محتکران اقدام به انبار گندم و آرد و گران‌فروشی می‌کردند. این وضعیت باعث تشدید نارضایتی و سرخوردگی اجتماعی می‌شد.

زینب پاشا با همراهی زنان داوطلب، با شناسایی محل‌های اختفای کالاهای اساسی نزد محتکران، دست به اقدامی جسورانه زد. آن‌ها با یورش به انبارها، گندم و آرد را خارج ساخته و میان نیازمندان مناطق مختلف تبریز توزیع کردند. این جنبش مردمی در بسیاری از منابع، به عنوان یکی از نخستین ابتکارات اجتماعی زنان ایران در حوزه عدالت اقتصادی ثبت شده است. برخی اسناد شمار زنان فعال در این بخش را تا سه هزار نفر نیز ذکر کرده‌اند.

با این اقدام، نه فقط جان هزاران نفر از گرسنگی و فقر نجات یافت، بلکه موجی از اعتماد و احترام به زنان در ذهن جامعه نقش بست؛ زنانی که تا پیش از آن عمدتاً نقش غیرفعال داشتند، حالا به منجی و قهرمان طبقات فرودست بدل شدند. روحیه همبستگی و دادگری که زینب پاشا در آن دوران پایه‌ریزی کرد، بعدها در جنبش‌های اجتماعی و نهضت‌های عدالت‌خواهانه ایران، به الگویی قابل اتکا بدل شد.

قیام زنان به رهبری زینب پاشا و نقش آنان در مبارزه با استبداد و بی‌عدالتی اقتصادی، زیربنای فکری و اجتماعی نهضت مشروطه را شکل داد. تبریز در هنگامه انقلاب مشروطیت نیز قلب حرکت‌های پیشرو بود و بسیاری از فعالان مشروطه‌خواه در جوانی و نوجوانی، شاهد و الهام‌گیر از حرکات مسلحانه و خودجوش زنان مبارز به سرکردگی زینب پاشا بودند.

در منابع تاریخی اشاره شده که پس از فروکش اعتراضات تنباکو و گشایش نسبی فضای سیاسی، گروه‌هایی از زنان جوان‌تر تبریز به تقلید از زینب پاشا و تحت تأثیر شخصیت او، کمیته‌ها و جمعیت‌هایی برای پشتیبانی از مشروطیت و تأمین آذوقه و تدارکات مجاهدین تشکیل دادند. برخی شرکت‌کنندگان این گروه‌ها را مستقیماً شاگردان و پیروان زینب پاشا می‌دانند.

نکته مهم آنجاست که حضور مؤثر و بی‌پروا زنان در صحنه اعتراضات مدنی، این تابو را در جامعه مردسالار ایران شکست و در دهه‌های بعد، بستر اجتماعی برای مشارکت فعال‌تر زنان در سیاست و فرهنگ را مهیا کرد.

بازتاب تصویر زینب پاشا در شعر، فولکلور و فرهنگ آذربایجان

جنبش‌های اجتماعی همواره علاوه بر آثار سیاسی، در حوزه فرهنگ و هنر نیز بازتاب می‌یابند. زینب پاشا و نام او در مثل‌ها، لالایی‌ها و اشعار فولکلوریک آذربایجان حضوری مستقل و الهام‌بخش دارد؛ به طوری که بسیاری از روایت‌ها و حکایات شفاهی، او را هم‌تراز قهرمانان مرد، بلکه بالاتر از آنان می‌نشاند.

از جمله نمونه‌های ماندگار، شعر ۲۲ بیتی میرزا فرخ یکی از شاعران دوره مشروطیت است. او در وصف واقعه قیام بازار زنان تبریز نوشته و در پایان اعتراف کرده است: «در چنان روزی این حقیر (میرزا فرخ) از ترس از خانه بیرون نیامدم.»

این نوع روایت، نشان‌دهنده قدرت نمادین و ترس‌آور زینب پاشا در ذهن مردمان آن عصر است و ناخودآگاه زمینه‌ساز تحولی در ادبیات شفاهی و قهرمان‌سازی زنانه در فرهنگ آذربایجان می‌شود. گسترش داستان‌ها و ضرب‌المثل‌هایی با محوریت او، موجب انتقال ارزش‌های مقاومت، شجاعت و همبستگی زنانه به نسل‌های بعد گردید.

در بخش پایانی زندگی زینب پاشا، روایات تاریخی دچار ابهام است. برخی منابع می‌گویند او در دوران کهنسالی به همراه یارانش با هدف زیارت عتبات عالیات، رهسپار کربلا شد. در مسیر عبور از مرز، گزارش‌هایی از درگیری موفقیت‌آمیز او با مأموران مرزبانی موجود است – روایتی که افسانه‌گون شدن شخصیت وی را در فرهنگ عامه تشدید کرده است. پس از این سفر، دیگر گزارش موثقی از سرنوشت او در دست نیست.

اما غیاب اسناد دقیق، موجب نشده یاد و خاطره زینب پاشا فراموش شود. در موزه مشروطه تبریز تندیس بزرگی به یاد او نصب شده – نشانی زنده از پذیرش نقش زنان و شخصیت اثرگذار زینب در ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک قرن گذشته ایران.



زینب پاشا؛ زن مبارزی که بازار تبریز را بست و صدای استبداد و استعمار را در هم شکست

برچسب‌ها

نظر شما


مطالب پیشنهادی