
برآمدن دوبارۀ ترامپ در آمریکا در همین چند ماه جنجالهای بسیاری برای خود آمریکا و کل جهان در برداشته بسیاری از انگارههای ثابت در مورد مدل اقتصادی و اداره سیاسی که سالها بر مبنای آن رؤیای آمریکایی تبلیغ میشد با سیاستها و رفتار ترامپ ناگهان دود شده و به هوا رفته است.
در آخرین دست از اقدامات عجیب ترامپ همین وضع تعرفههای تجاری بر ١۸۵ کشور و منطقه جهان بود که رسماً میتوان آن را همچون سنگی بر گور تمامی آن سیستمی دانست که ریگان ساخته بود.
پیش از این هم ترامپ یکی دیگر از نمادهای مهم نئولیبرالیسم اقتصادی یعنی قرارداد نفتا را عملا به پایان رساند. قراردادی که زمانی نماد اقتصاد آزاد نئولیبرالی بین آمریکا با مکزیک و کانادا بود را ترامپ با یک چرخش امضا خاتمه داد.
از طرف دیگر رفتار آمریکا در قبال مسألۀ اوکراین نشان داد تیم ترامپ دیگر تمایلی ندارد آمریکا همچون پاسبان جهان در هر نقطهای از کره زمین وارد درگیریهای نظامی شود.
حتی ترامپ بارها و بارها اعلام کرده دیگر قرار نیست که هزینه دفاع نظامی از متحدان آمریکا از جیب مالیات دهندگان آمریکایی تأمین شود.
همه اینها گویای تغییرات جدی در رویکرد آمریکای دوران ترامپ است. به نظر نمیرسد که اینها همه فقط از شخصیت فردی ترامپ نشأت بگیرد بلکه خود این گویای پایان یک دوران و آغاز دوران جدید است. ترامپ بیش از اینکه عامل این اتفاقات باشد معلول تغییرات مناسبات اقتصادی و ژئوپلتیکی جهان جدید است. به قول گرامشی "جهان کهنه مُرده است اما جهان تازه هم هنوز توان متولد شدن ندارد" و در چنین شرایطی باید منتظر اتفاقات عجیب باشیم.
شاید خیلی کلیشهای باشد که جمله فوکویاما بعد از روپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق را یادآوری کنیم. فوکویاما آن زمان سرخوشانه از پایان تاریخ با پیروزی نئولیبرالیسم اقتصادی و سیاستهای لیبرالی سخن گفته بود. اما وضعیت فعلی نشان داد اتفاقا تاریخ خیلی بالا و پایین دارد و دستکم به نسبت طول عمر بشری پایانی برای تاریخ نمیتوان متصور بود.
شاید بسیاری هم در طرحهای مقابل باشند که اکنون از افول و سقوط آمریکا به عنوان یک ابرقدرت سخن بگویند و ترامپ را با گورباچف در سالهای پایانی ابرقدرتی شوروی مقایسه کنند.
البته به نظر میرسد این مقایسه هم دقیق نباشد. جغرافیا و تاریخ و جامعه آمریکا بسیار با شوروی متفاوت است. اما اگر قرار بر مقایسه در حد یک یادداشت ژورنالیستی باشد ترامپ بیشتر شبیه خروشچف است. به این دلیل که خروشچف هم در اوج قدرت شوروی سابق که استالین ساخته بود بالا آمد و به خیال خود می خواست دست فرمان را تغییر دهد اما به جای آنکه در مسیر شاهراه حرکت کند شوروی را وارد جادهای پر پیچ و خم کرد و دستاوردهای گذشته یک ابرقدرت را کاملا خرج کرد. به قول بازاریها از جیب خورد یعنی چیزی به دستاوردهای قبلی دوران لنین و استالین که یک ابرقدرت ساخته بودند اضافه نکرد بلکه از جیب خورد و با رفتارهای خارقالعاده مسیر را به سمتی برد که دیگر پوسته سابق جوابگوی اداره یک ابرقدرت نبود و پوسته تجزیه شد.
شاید اگر بخواهیم رفتار ترامپ را تحلیل کنیم بیش از آنکه او را با گورباچف مقایسه کنیم باید شباهتهایش را با خروشچف در نظر بگیریم اتفاقا حتی از لحاظ فردی هم رفتارهای جنجالی و میل به نمایش دادن رسانهای در این دو شباهت بیشتری به ذهن متبادر کند.
اما قطعا شرایط آمریکای امروز بسیار متفاوت از شوروی سابق است. قرار هم نیست یک شبه زلزلهای بزرگ رخ دهد و آمریکا ناگهان فرو بریزد اما تغییرات اجتنابناپذیر است. همانقدر که تجزیه شوروی سابق یک زلزله بزرگ ژئوپلتیکی بود. تغییرات رفتاری آمریکا خصوصا در حوزه اقتصاد جهانی که یک نمونه آن همین بحث تعرفهها است به واقع مقدمه اتفاقات شاید پیشبینی نشده و عجیب در آینده باشد.
تنها چیزی که اکنون میتوان با قطعیت گفت این است که نه آمریکا دیگر آمریکای دهه 90 میلادی قرن گذشته است نه مناسبات اقتصادی و سیاسی جهان به دوران تک قطبی گذشته باز میگردد. بلکه جهان پیچیدهتر و چند قطبی و چند بُرداری خواهد شد. هر کشوری هم که میخواهد در آینده کمتر آسیب ببیند باید با دقت بیشتری این تحولات را دنبال کند و خود را برای جهان جدید و پیچیده آینده آماده کند. به هر روی جهان آبستن تغییرات بزرگ است که نشانههای آن زودتر از همه در بازارهای مالی و بورس های جهان از شرق عالم یعنی توکیو تا غرب عالم یعنی نیویورک ظهور کرده است.
شاخصهای بورسی و بازارهای مالی همچون دماسنج عمل میکند و میزان حرارت را نشان میدهد که فعلا خیلی قرمز است. البته خود دونالد ترامپ اعلام کرد که روزی مردم آمریکا خواهند دانست که تعرفهها «اتفاقی بسیار زیبا» برای آمریکا بودند.
اما پیش از وی خروشچف هم در کنگره بیستم حزب کمونیست شوروی بعد از استالین چنین ادعایی کرد اما چند دهه بعد بسیاری از شهروندان شوروی تجربهای نه چندان زیبا دیدند. حال که سرعت تحولات در جهان خیلی سریعتر از گذشته شده فکر نکنم مردم آمریکا چند دهه صبر کنند تا نتایج بسیار زیبای! تصمیمات اقتصادی ترامپ را ببیند شاید تا پایان همین دوره ریاست جمهوری فعلیاش نتایج را ببینند. آن زمان میتوان بهتر در مورد زیبایی! آن قضاوت کرد.
ترامپ، خروشچف آمریکایی میشود؟
در آخرین دست از اقدامات عجیب ترامپ همین وضع تعرفههای تجاری بر ١۸۵ کشور و منطقه جهان بود که رسماً میتوان آن را همچون سنگی بر گور تمامی آن سیستمی دانست که ریگان ساخته بود.
پیش از این هم ترامپ یکی دیگر از نمادهای مهم نئولیبرالیسم اقتصادی یعنی قرارداد نفتا را عملا به پایان رساند. قراردادی که زمانی نماد اقتصاد آزاد نئولیبرالی بین آمریکا با مکزیک و کانادا بود را ترامپ با یک چرخش امضا خاتمه داد.
از طرف دیگر رفتار آمریکا در قبال مسألۀ اوکراین نشان داد تیم ترامپ دیگر تمایلی ندارد آمریکا همچون پاسبان جهان در هر نقطهای از کره زمین وارد درگیریهای نظامی شود.
حتی ترامپ بارها و بارها اعلام کرده دیگر قرار نیست که هزینه دفاع نظامی از متحدان آمریکا از جیب مالیات دهندگان آمریکایی تأمین شود.
همه اینها گویای تغییرات جدی در رویکرد آمریکای دوران ترامپ است. به نظر نمیرسد که اینها همه فقط از شخصیت فردی ترامپ نشأت بگیرد بلکه خود این گویای پایان یک دوران و آغاز دوران جدید است. ترامپ بیش از اینکه عامل این اتفاقات باشد معلول تغییرات مناسبات اقتصادی و ژئوپلتیکی جهان جدید است. به قول گرامشی "جهان کهنه مُرده است اما جهان تازه هم هنوز توان متولد شدن ندارد" و در چنین شرایطی باید منتظر اتفاقات عجیب باشیم.
شاید خیلی کلیشهای باشد که جمله فوکویاما بعد از روپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق را یادآوری کنیم. فوکویاما آن زمان سرخوشانه از پایان تاریخ با پیروزی نئولیبرالیسم اقتصادی و سیاستهای لیبرالی سخن گفته بود. اما وضعیت فعلی نشان داد اتفاقا تاریخ خیلی بالا و پایین دارد و دستکم به نسبت طول عمر بشری پایانی برای تاریخ نمیتوان متصور بود.
شاید بسیاری هم در طرحهای مقابل باشند که اکنون از افول و سقوط آمریکا به عنوان یک ابرقدرت سخن بگویند و ترامپ را با گورباچف در سالهای پایانی ابرقدرتی شوروی مقایسه کنند.
البته به نظر میرسد این مقایسه هم دقیق نباشد. جغرافیا و تاریخ و جامعه آمریکا بسیار با شوروی متفاوت است. اما اگر قرار بر مقایسه در حد یک یادداشت ژورنالیستی باشد ترامپ بیشتر شبیه خروشچف است. به این دلیل که خروشچف هم در اوج قدرت شوروی سابق که استالین ساخته بود بالا آمد و به خیال خود می خواست دست فرمان را تغییر دهد اما به جای آنکه در مسیر شاهراه حرکت کند شوروی را وارد جادهای پر پیچ و خم کرد و دستاوردهای گذشته یک ابرقدرت را کاملا خرج کرد. به قول بازاریها از جیب خورد یعنی چیزی به دستاوردهای قبلی دوران لنین و استالین که یک ابرقدرت ساخته بودند اضافه نکرد بلکه از جیب خورد و با رفتارهای خارقالعاده مسیر را به سمتی برد که دیگر پوسته سابق جوابگوی اداره یک ابرقدرت نبود و پوسته تجزیه شد.
شاید اگر بخواهیم رفتار ترامپ را تحلیل کنیم بیش از آنکه او را با گورباچف مقایسه کنیم باید شباهتهایش را با خروشچف در نظر بگیریم اتفاقا حتی از لحاظ فردی هم رفتارهای جنجالی و میل به نمایش دادن رسانهای در این دو شباهت بیشتری به ذهن متبادر کند.
اما قطعا شرایط آمریکای امروز بسیار متفاوت از شوروی سابق است. قرار هم نیست یک شبه زلزلهای بزرگ رخ دهد و آمریکا ناگهان فرو بریزد اما تغییرات اجتنابناپذیر است. همانقدر که تجزیه شوروی سابق یک زلزله بزرگ ژئوپلتیکی بود. تغییرات رفتاری آمریکا خصوصا در حوزه اقتصاد جهانی که یک نمونه آن همین بحث تعرفهها است به واقع مقدمه اتفاقات شاید پیشبینی نشده و عجیب در آینده باشد.
تنها چیزی که اکنون میتوان با قطعیت گفت این است که نه آمریکا دیگر آمریکای دهه 90 میلادی قرن گذشته است نه مناسبات اقتصادی و سیاسی جهان به دوران تک قطبی گذشته باز میگردد. بلکه جهان پیچیدهتر و چند قطبی و چند بُرداری خواهد شد. هر کشوری هم که میخواهد در آینده کمتر آسیب ببیند باید با دقت بیشتری این تحولات را دنبال کند و خود را برای جهان جدید و پیچیده آینده آماده کند. به هر روی جهان آبستن تغییرات بزرگ است که نشانههای آن زودتر از همه در بازارهای مالی و بورس های جهان از شرق عالم یعنی توکیو تا غرب عالم یعنی نیویورک ظهور کرده است.
شاخصهای بورسی و بازارهای مالی همچون دماسنج عمل میکند و میزان حرارت را نشان میدهد که فعلا خیلی قرمز است. البته خود دونالد ترامپ اعلام کرد که روزی مردم آمریکا خواهند دانست که تعرفهها «اتفاقی بسیار زیبا» برای آمریکا بودند.
اما پیش از وی خروشچف هم در کنگره بیستم حزب کمونیست شوروی بعد از استالین چنین ادعایی کرد اما چند دهه بعد بسیاری از شهروندان شوروی تجربهای نه چندان زیبا دیدند. حال که سرعت تحولات در جهان خیلی سریعتر از گذشته شده فکر نکنم مردم آمریکا چند دهه صبر کنند تا نتایج بسیار زیبای! تصمیمات اقتصادی ترامپ را ببیند شاید تا پایان همین دوره ریاست جمهوری فعلیاش نتایج را ببینند. آن زمان میتوان بهتر در مورد زیبایی! آن قضاوت کرد.
ترامپ، خروشچف آمریکایی میشود؟
نظر شما