پیش از اعلام آتشبس از سوی ترامپ، بمبافکنهای رادارگریز B-2 آمریکا، بمبهای سنگرشکن GBU-57 را روی سه مرکز حیاتی هستهای ایران فرود آوردند. این عملیات که «چکش نیمهشب» نامگذاری شده، از سوی ترامپ بهعنوان «یک پیروزی بزرگ نظامی» معرفی شد. اما در شرایطی که هنوز صدای جنگندهها و انفجارها در آسمان ایران شنیده میشود، کاخ سفید تلاش دارد نقش صلحطلبانهای برای خود دستوپا کند؛ اقدامی که از نظر بسیاری، تناقضآمیز و حتی مضحک است.
دولت آمریکا، حمله به ایران را با ادعای «نابودی تهدید هستهای» توجیه کرد؛ بهانهای که یادآور ادعای دروغین وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق در سال ۲۰۰۳ است. جنگی که با ادعاهای بیاساس آغاز شد، هزاران کشته بر جای گذاشت، زمینهساز پیدایش گروههایی مانند داعش شد و منطقه را در بیثباتی فرو برد. در همان زمان نیز «جورج دبلیو بوش» با قاطعیت اعلام کرد «ماموریت انجام شد».
نکته قابل تأمل، ناتوانی آمریکا در انجام مسئولیت خود بهعنوان یک بازیگر اثرگذار جهانی است. با وجود درخواستهای بینالمللی برای برقراری آتشبس، بهویژه از سوی اسرائیل که سالانه ۳.۸ میلیارد دلار کمک نظامی از آمریکا دریافت میکند، واشنگتن نتوانسته رفتار نظامی آن را مهار کند. این چشمپوشی، توافق آتشبس را به تعهدی شکننده و ناپایدار بدل کرده است؛ موضوعی که در اتهامهای متقابل دو طرف درباره نقض آتشبس بهوضوح دیده میشود.
در سوی دیگر، آمریکا میتوانست با رویکردی مسئولانه در قبال مذاکرات با ایران، نقش مؤثرتری ایفا کند. اما مشارکت مستقیم در حمله به ایران در بحبوحه مذاکرات نشان داد که ارادهای واقعی برای گفتوگو نداشته است.
برای ایفای نقش واقعی در برقراری صلح، آمریکا باید مسئولیت بیشتری بپذیرد؛ از جمله توقف فوری کمکهای نظامی به اسرائیل، ازسرگیری مذاکرات با ایران و هماهنگی با جامعه بینالمللی برای میانجیگری واقعی، نه نمایشی.
میانجیگری نمایشی ترامپ؛ حمله نظامی با یک دست، پرچم صلح با دست دیگر
نظر شما