سوسن ماجرا را اینگونه تعریف کرده است.
*چند سال با هم زندگی کردهاید؟
ما 12 سال زندگی کردیم و از اول هم همینطور بودیم.
*یعنی از اول درگیری داشتید؟
بله. از همان اول درگیر بودیم و دعوا داشتیم.
*پس چرا ادامه میدهید؟
من سالها با او درگیر بودم. ما حتی همدیگر را کتک هم زدیم ولی ادامه دادیم. نمیدانم چرا این کار را کردم.
*شکایت کردهای که شوهرت نفقه نمیدهد. واقعاً اینطور است؟
او نفقه نمیدهد. اصلاً خرجی خانه را نمیدهد. وقتی با من قهر میکند دیگر حتی پول آب و برق هم نمیدهد اما مساله من این نیست. چون خودم میدهم. فقط میخواهم در فشار باشد که مرا طلاق بدهد.
*چند وقت است قهر هستید؟
یک سال میشود که قهر هستیم و من در خانه پدرم زندگی میکنم.
*بچه هم دارید؟
بله. دخترم هم با مادرشوهرم زندگی میکند.
*چرا او را پیش خودت نیاوردی؟
دوست داشت پیش پدرش باشد. میگوید تو عصبی هستی.
*پس واقعاً مسالهای در میان است.
من وقتی اذیت میشوم نمیتوانم خودم را کنترل کنم. شوهرم هم مرا اذیت میکند و کتککاری میکنیم.
*خرجی را پدرت میدهد؟
خودم کار میکنم. در یک مغازه فروشنده هستم. با همان زندگیام را اداره میکنم.
*فکر نمیکنی بهتر است عصبانیتت را درمان کنی؟
من عصبی نبودم. شوهرم مرا اینطور کرد. من فقط میخواهم وادارش کنم طلاقم بدهد.
طلاق؛ خواسته زنی که از اول ازدواج با شوهرش کتک کاری میکرد


نظر شما