11/21/2025 6:24:14 AM

از ریگان به ممدانی؛ انقلاب سیاسی در آمریکا/ شهردار نیویورک چه می گوید؟

به گزارش خبر ساز، پیروزی زهران ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک از هر جهت یک انقلاب در عرصه سیاست ورزی آمریکایی بوده است. ممدانی رسما یک سوسیالیست است و ورودش به شهرداری نیویورک، مهم ترین و تجاری ترین شهر آمریکا که پر از غول های سرمایه دار است، می تواند تحولات زیادی در این شهر و سایر شهرها ایجاد کند.

دولت؛ مفهومی که ممدانی را وارد جنگ با آمریکا می کند

ممدانی با شعار و تزهای جدید باعث تحول در برخی چهارچوب های نظری آمریکا شده است. یکی از این مفاهیم «دولت» است. این روزهای ویدئویی از ریگان، بیل کلینتون و ممدانی منتشر شده که نظر آنها را درباره دولت بیان می کند. جالب است که ریگان صراحتا می گوید: «در ایالات متحده دولت راه حل مسائل و مشکلات نیست بلکه خود مشکل است.» کلینتون دموکرات نیز به نقد «دولت بزرگ» می پردازد و تاکید دارد که خود دولت باید دولت را کوچک کند. این در حالی است که ممدانی تاکید دارد «مساله ای نیست که دولت نتواند در آن دخالت کرده و حلش نکند.»

جمله ممدانی نشان می دهد که یک تفکر جدید در آمریکا حاکم شده است. این مساله ای است که از زمان سندرز تا هریس به انحاء گوناگون در سطح سیاسی و اقتصادی آمریکا مطرح بوده است ( اینجا بخوانید) اما با قدرت گرفتن ممدانی شرایط به شدت تغییر خواهد کرد.

زهران ممدانی معتقد است دولت نهادی فعال است که باید به صورت مستقیم وارد مسائل گوناگون شود. او تاکید دارد آمریکا وارد دو قطبی سرمایه دار و طبقه فرودست شده و اگر این دو طبقه به خود واگذار شوند، طبقه سرمایه دار طبقه فرودست را له خواهد کرد. در این شرایط، وظیفه دولت است که آزادانه و فعالانه وارد میدان شده و با گرفتن مالیات سنگین، دادن امتیاز به طبقات فقیر، حمایت از اقشار آسیب پذیر و محدود کردن فعالیت سرمایه داران، به همه فرصت برابر برای فعالیت و بالفعل کردن توانایی ها بدهد.

این رویکرد در تقابل با رویکرد سنتی سیاست ورزی آمریکایی قرار دارد. در آمریکا دولت فقط تا جایی که منافع گروه ها در تقابل قرار نگیرد، وارد معرکه می شوند. هدف دولت کنارزدن خودش از بازی های اقتصادی و سیاسی است و به همین دلیل، یک دولت باید در طول 4 سال تا جایی که ممکن است خود را از بازی گروه ها و طبقات خارج کند. تنها خروج دولت از بازی سیاسی و اقتصادی است که سبب می شود گروه ها بتوانند آزادانه عمل کرده و همان چیزی شوند که می خواهند باشند و رویای خود را دنبال کنند.

جدال هگل و لاک در آمریکا

اگر با دقت به جدال ممدانی و دوستانش با رویکرد سنتی آمریکایی دقت کنیم متوجه خواهیم شد که این دو رویکرد متفاوت (به خصوص در تعریف دولت) ریشه در دو دیدگاه متفاوت فلسفی دارند. رویکرد سنتی آمریکایی ریشه در فلسفه تجربه گرای انگلیسی و افرادی مانند جان لاک دارد که آزادی فرد را اصیل دانسته و تاکید دارند که دولت فقط به صورت محدود باید فعالیت داشته باشد و به هیچ وجه نباید آزادی فرد یا گروه را محدود کند. در مقابل، ممدانی و دوستانش رویکردی هگلی به دولت دارند و معتقدند دولت نه یک نهاد مزاحم بلکه روح جمعی انسان ها است و فرد انسانی تنها از طریق ایفای نقشش در دولت، ارزش وجودی دارد. هگلی ها بر خلاف تجربه گرایان اصالت را نه با فرد بلکه با جامعه می دانند و معتقدند آزادی نیز تنها تا جایی که نفع جمع را تضمین کند قابل احترام است و آزادی فردی ارزش برین جامعه انسانی نیست.

عدالت در مقابل آزادی

مساله دیگری که باید در نظر داشت، تفاوت ارزش بنیادین ممدانی و سنت گرایان آمریکایی است. ممدانی بر خلاف سنت گرایان، «آزادی» را ارزشمندترین ارزش اجتماعی نمی داند. او معتقد است این آزادی در شرایط اقتصادی نابرابر به نابرابری افزوده و شرایط را بدتر می کند. او به جای آزادی بر «عدالت» تاکید دارد. این ارزشی است که از نظر سوسیالیست ها مهم ترین ارزش اجتماعی است. آنها که عدالت را به معنی برابری می دانند تاکید دارند دولت باید وارد مسائل اقتصادی و سیاسی شود تا با محدودکردن آزادی، جا برای عدالت بازکند. این در حالی است که در نظر سنت گرایان آمریکایی هیچ (مطلقا هیچ) ارزشی به بزرگی و عظمت و کرامت «آزادی» نیست.

این ها همه نشان می دهند که دیدگاه ممدانی تا چه حد تیز و تند است و او تا چه حد از رویکرد و نظریه سنتی آمریکایی دور شده است. احتمالا باید به زودی شاهد درگیری فکری و سیاسی شدید ممدانی با سنت گرایان آمریکایی باشیم.


از ریگان به ممدانی؛ انقلاب سیاسی در آمریکا/ شهردار نیویورک چه می گوید؟

برچسب‌ها

نظر شما


مطالب پیشنهادی