مشاور پیشین رئیس جمهور با تأکید بر اینکه سنگینی گوش حکومت اعتماد مردم را سلب میکند، گفت: حضرت علی(ع) وقتی میبیند دخترش در شب عروسی، گردنبندی از بیتالمال را به امانت گرفته، عصبانی میشود و آن عصبانیت به عمد در تاریخ مانده است. ایشان مأمور خزانه را نهیب میزند و به دخترش میگوید اگر امانت نبود، حد بر تو جاری میکردم. این «نمایش عدالت» و «فریاد عدالتخواهی» است که باعث احساس امنیت در جامعه، به خصوص در میان فرودستان میشود.
مشروح گفتوگو با مهدی کلهر را در ادامه میخوانید:
آقای کلهر! با فرض تداوم وضع موجود در عرصه بینالمللی یعنی بازگشت تحریمهای بینالمللی، در عرصه داخلی چه رشته اقداماتی را برای ارتقاء رضایتمندی مردم از نظام باید انجام داد؟
قطعاً سؤال شما، یعنی موضوع رضایتمندی مردم از حکومت، نکات بسیار ظریف ولی مهمی دارد. من اجازه میخواهم از طریق روش و سنت حضرت علی (ع) وارد این مسأله بشوم. ایشان نکاتی را دارند که بعدها هم ما میبینیم علما، اهل فتوا و بزرگان، و بهخصوص حضرت امام که ولایتفقیه خود را بر اساس خُلق پیامبر و شیوه امامت حضرت علی پایهریزی کردند، به آن توجه داشتند.
حضرت علی(ع) چند نکته را دارند و بر آن پافشاری کردند. حکومت اسلامی و حاکمان اسلامی نباید در کنار ثروتمندان قرار بگیرند. این به آن معنا نیست که آن ثروتمند، آدم فاسق و فاجری باشد؛ بلکه مردم نباید احساسشان اینطور باشد که حاکمان، همسفره ثروتمندان هستند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، مردم ناخودآگاه، بدون استدلال و بدون سند، از حاکمان فاصله میگیرند. این امر، اعتماد مردم به حاکمان را کمرنگ میکند و احساس تنهایی میکنند. در این صورت برای تکیهکردن، به دنبال قدرتمند دیگری به جز حاکم، مثل ثروتمندان میروند و یا حتی ممکن است اصلاً به سمت حکومت دیگری میل پیدا کنند. اینها نکات ظریفی در حکومتداری است.
نکته دیگری که باز از همین دوره باید یاد گرفت، روش حضرت علی(ع) در احیای عدالتخواهی بود؛ همانی که در قرآن بهعنوان وظیفه اول همه انبیاء آمده است: «قیام به قسط». «قیام به قسط» با «اجرای قسط» متفاوت است، همانطور که «قیام به صلات» با «خواندن نماز» تفاوت جدی دارد. «قیام» چند معنا در خود دارد: یکی اینکه شما چیزی را بشناسید و او را ارزشمند بدانید و چون ارزشمند میدانید، حاضر باشید برایش بایستید. مردم اول باید عدالت و ظلم را بشناسند و بدانند که در مقابل ظلم، بهتر است به سمت عدالت بروند، حتی اگر دیررس باشد؛ بهجای اینکه به سمت پارتیبازی یا در مقابل یک ظالم، به سمت ظالم دیگری بروند.
تاریخ هزارانساله بشر این را نشان میدهد که انسان وقتی مظلوم شد و دید حاکمش به او توجه نمیکند و کنار سفره ثروتمند و قدرتمند نشسته است، او به فکر یک ظالم دیگر میافتد که بتواند در همان مورد به او کمکی بکند؛ یعنی در مقابل یک ظالم، به نوکری ظالم دیگری درمیآید.
چکیده آنچه میتواند پشتوانه تکیه مردم به حکومت باشد، این است که مردم باور کنند این حکومت اگرچه اهل جود و کرم به معنای بخششهای بیحساب نیست، اما اهل عدالت است. اگر حکومت نشان دهد که عدالتخواه است، مردم روز سختی به در خانه حاکم میآیند، نه به در خانه ارباب ظالم. اگر مردم این احساس تکیهکردن به عدالت را از حکومت نداشته باشند، قطعاً جای خالی او را با چیز دیگری پر میکنند.
این عدم توجه به عدالت و تکیه مردم، چه عواقب تاریخی داشته و چگونه به اعتماد عمومی لطمه میزند؟
تمام استانهای شمالی ما که در دو جنگِ منتهی به عهدنامههای ننگین گلستان و ترکمانچای از دست رفتند، فقط به این دلیل بود که حکومتهای مرکزی نگاهی به آن قسمتها نداشتند و فقط مشغول خودشان بودند. دوره سقوط امپراتوریهای بزرگ ما زمانی است که آنها در مرکز مشغول خودشان هستند و اطراف و اکناف را مدنظر قرار نمیدهند. اگر از اطراف دادی بلند شود، گوش شنوایی وجود ندارد. سنگینی گوش حکومت، قطعاً اعتماد مردم، بهخصوص ضعفا و فقرا را از حکومت سلب میکند.
من یک مثال کوچک بزنم. حضرت علی(ع) در غرب عراق، در شهر انبار، میبینند که یک دختربچه کوچک گریه میکند. ایشان بچه را که احتمالاً پابرهنه بوده، بغل میکنند و نوازش میدهند. کسبه میگویند: «یا علی! این بچه مسلمان نیست، اهل ذمه است.» (ظاهراً یک دختربچه یهودی بوده) ایشان میپرسند چه شده؟ بچه میگوید: «خلخال مرا از پایم درآوردند.» (خلخال، حلقهای بود که بهپای بچهها میکردند تا صدای آن مانع گمشدنشان شود) وقتی کسبه میگویند چیز مهمی نیست، ایشان جملهای میفرمایند که خیلی مهم است: «جا دارد مرد از غصه بمیرد بابت این کار».
اگر ما بودیم، برای اینکه آبروی مسلمانان نرود، قضیه را فیصله میدادیم، یک خلخال میخریدیم و ثوابی هم میکردیم. اما علی(ع) این کار را نمیکند. اینجا فریادی میزند که هنوز در گوش ما است. این نشان میدهد که «اجرای عدالت» اگر «روایت» نشود، دفن شده است. اجرای عدالت تصحیحکننده است، اما اگر میخواهید تأثیر گسترده داشته باشد، باید «صوت العدالة الانسانیة» (صدای عدالت انسانیت)، همانطور که جرج جرداق نام کتابش را گذاشت، شنیده شود.
خداوند میفرماید: «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ»؛ ای خردمندان، برای شما در قصاص، زندگی است. قصاص ظاهراً زشت است، اما خداوند به «اهل مغز» و «اهل حکمت» میگوید که در آن حیات است. حضرت علی(ع) وقتی میبیند دخترش در شب عروسی، گردنبندی از بیتالمال را به امانت گرفته، عصبانی میشود و آن عصبانیت به عمد در تاریخ مانده است. ایشان مأمور خزانه را نهیب میزند و به دخترش میگوید اگر امانت نبود، حد بر تو جاری میکردم. این «نمایش عدالت» و «فریاد عدالتخواهی» است که باعث احساس امنیت در جامعه، به خصوص در میان فرودستان میشود.
در شرایط فعلی تحریم، این رویکرد چگونه میتواند به کشور کمک کند؟
اگر بخواهیم آن تحریمها در ما اثر نکند و آسیبناپذیر باشیم، این اصول بسیار مهم و ساده را باید انجام دهیم. من متأسفانه معتقدم، به خصوص پس از شهادت مرحوم دکتر بهشتی، قوه قضائیه ما بسیار کمتوجه به بخش فرهنگی، تبلیغاتی و رسانهایِ نمایش مجازاتها و «فریاد عدالتخواهی» بوده است.
شما ببینید دشمن با ما چه کرد و ما یاد نمیگیریم. در مورد آن دخترخانم در سال ۱۴۰۱، با اینکه در آمریکا سالی ۱۰۰ هزار جوان کشته میشوند و پلیس میگوید وقت رسیدگی ندارد، اما یک مورد اینچنینی، هشت ماه کشور ما را درگیر کرد؛ چون ما بلد نیستیم چگونه وارد عرصه شویم و احساسات مردم را پاسخ دهیم.
همین دو هفته پیش، جوانی در اهواز که پدرش آنجا کسبوکاری داشت، خودش را آتش زد و مرد. ما اجرای عدالت در برخورد با متخلف را میبینیم، اما عطروطعم و شیرینی عدالت را نمیچشیم. قوه قضائیه ما غافل از نقش اساسی رسانه است. تصور میکند اگر بگوید چندین هزار میلیارد از فلان مفسد گرفته و به صندوق دولت ریخته، عدالت را اجرا کرده است؛ بهجای اینکه اول او را رسوا کند.
من به لحاظ سنت و روش حضرت علی(ع) میگویم، ایشان قبل از اجرای عدالت، فرد را رسوا میکردند. وقتی شریح قاضی منزلی ساخت که در شأن او نبود، حضرت علی (ع) نامهای به او نوشتند و با توصیف دقیق آن خانه(که شمال آن به جهنم است) او را رسوا کردند، با اینکه هنوز جرم او ثابت نشده بود. اول باید عدالت را برپا داشت؛ یعنی گفت عدالت بهتر از جود(بخشش) است، چون جود گاهی مسیر عدالت را دور میزند.
این رویکرد چه تأثیری بر رابطه حکومت با اقتصاد و ثروتمندان دارد؟
اگر میخواهید جامعه متحد داشته باشید، این نکات ظریف را رعایت کنید. حکومت به لحاظ اقتصادی اگر کنار ثروتمند قرار گرفت، خطرناک است. مهمترین ضررش این است که دلِ عموم مردم که متوسط و پایین هستند، از حکومت جدا میشود. دومین ضرر این است که حکومتی که کنار ثروتمند قرار گرفت، رویش نمیشود از همانی که دیشب خانهاش بوده، مالیات بگیرد. من این را بهعنوان کسی که تخصص و تجربه رسانهای، روانشناسی و جامعهشناسی دارد، عرض میکنم. اگر شما سر سفره کسی غذا خورده باشید، نمیتوانید او را احضار کنید و بگویید چرا زکاتت را ندادی. حضرت امام هم چند جا دارند که مسئولین نباید با ثروتمندان باشند. اینها نکات بسیار ریز ولی بسیار پراهمیتی است.
برای ارتقای وحدت ملی، نه به شکل شعار بلکه بهصورت واقعی، چه کارهایی باید انجام بدهیم؟
متأسفانه ما روشی که بزرگان ما، و بزرگترینشان حضرت امام، داشتند ادامه ندادیم. مراجع و علما، حفظ استقلال برایشان اولویت داشت و به همین دلیل گاهی پشت حکومتهای ظالم هم میایستادند تا اجنبی به این سرزمین دست نزند. اما کسی که توانست تمام اینها، یعنی هم استقلالخواهی طبقه مذهبی و هم آزادیخواهی طبقه تحصیلکرده و روشنفکر را با هم جمع کند، حضرت امام خمینی(ره) بود. ایشان این دو خط را چنان بهموازات هم دقیق حرکت داد که با هر دو آنها پیروز شد.
حضرت امام میفرمودند: «وحدت کلمه». وحدت کلمه باید تبدیل به ذوق، سلیقه، انس و فرهنگ شود تا شما «اتحاد» را ببینید. اتحاد، یک مفهوم است. در کار رسانه میگویند مفاهیم را همینطور مطرح نکنید، چون هرکس تصور خودش را از آن دارد؛ اما وقتی مفاهیم را به «مصداق» تبدیل کنید، مردم آن را میفهمند.
تمدن بدون جامعه و جمع به وجود نمیآید. در اسلام، نماز جماعت، حج و جمعه را داریم. شهردار ما باید بداند؛ میشود شب نان و پنیر خورد، ولی اگر بتوانید صبح یکصدای دوستداشتنیِ جمعی و یک فضای جمعی درست کنید، ارزش دارد. من این کار را کردم؛ دو ماه و نیم پس از شروع جنگ، ارکست سمفونیک تهران را صبح به میدان ژاله بردیم و سرود «ای ایران ای مرز پرگهر» را که ممنوع شده بود، اجرا کردیم. فیلم آن را حضرت امام دیدند و تأیید کردند. ما این کار را در تالار رودکی ۱۲ روز مجانی برای مردم اجرا کردیم.
باید هنر شهری داشته باشیم. در شهرداریهای پیشرفته روی این حساب میشود. وقتی فصل پاییز لبو میآید، ۲۰۰۰ نفر دور هم جمع میشوند و به هم سلام میکنند. اتحاد بدون مصداق معنی ندارد. زورخانه فقط جای بدنسازی و عضلهپروری نیست؛ زورخانه یک مجموعه و ترکیب است که آدم را تربیت میکند. متأسفانه اینها نیست. من بعد از جنگ دوازده روزه به آقای زاکانی و چمران هم گفتم که با هنر شهری به این لطافتها برسید.
اشتراکات، اتحاد میآورد. حضرت امام به صراحت میگویند:«اگر شما ایران را دوست دارید، بدانید چیزی که میتواند مردم را بسیج کند و تا شهادت ببرد، اسلام است». ما قرنها فقط به دلیل فرقهگرایی و خودخواهی شکست خوردهایم. ما «ملت» هستیم. ملت مشرف بر «امت» است؛ یعنی یک ملت میتواند چند امت در خود داشته باشد، مثل مدینةالنبی. پیامبر(ص) وقتی به مدینه آمدند، رئیس ملت بودند؛ چون جنگها را تمام کردند. ملت اشراف دارد بر امتها؛ اینها متناقض نیستند. تجربه تاریخ نشان داده که «دشمن مشترک»، ملت به وجود میآورد و ما الآن دشمن مشترک داریم.
بهعنوان نکته پایانی، باز کردن فضای سیاسی و آزادی زندانیانی مانند آقای تاجزاده، چقدر در ارتقای وحدت ملی مؤثر است؟
اینکه هر نفر چه مشکلاتی دارد، من خبر ندارم. اگر قرار باشد فقط در باز شود، کار غلطی است و نباید به سمت افزایش تنش برویم. اما اینکه نگاه، همین نگاهی که شما میگویید عفو، گذشت و اشتراک بهجای اختلاف باشد، قطعاً مقبول است.
الآن موقع جنگ داخلی با خودمان نیست. مردم در سال ۵۷، به خصوص گروههای سیاسی، این را میفهمیدند. کسانی بودند که واقعاً اسلام را قبول نداشتند، اما حضرت امام میگفتند نباید با اینها برخورد کنیم؛ این مقدار کنار هم قرار میگیریم و جلو میرویم.
میشود وحدت کرد. من روش امام را انجام دادم. به من گفتند اینجا باش و اینگونه باش. جوانها میگفتند سرود قبول داری؟ گفتم برایش آهنگ بساز. همان اول انقلاب پنج، شش سال این کار را کردیم و بهترین آثار هنوز همانها است.
با خصومت، اختلاف و پرچم اختلاف بلند کردن، هیچ چیز مثبتی به وجود نمیآید. همه باید کوتاه بیایند. ما دوتایی در یک کشتی و در یک قطار هستیم؛ به ما حمله شده است. فعلاً باید همه چیز را کنار بگذاریم و در مقابل «دشمن مشترک» بایستیم و یقین داشته باشیم که این دفعه، دشمن مشترک ما اندام بزرگی دارد و مغز کوچکی؛ قطعاً شکست خواهد خورد.
مهدی کلهر: سنگینی گوش حکومت اعتماد مردم را سلب میکند


نظر شما