ارزیابی خبر ساز نشان می دهد، در شرایطی که ساختار سیاستگذاری انرژی در کشور همچنان فاقد مدل تخصیص بهینه منابع به صنایع اولویتدار است، عملکرد فولاد خوزستان نشانهای از تابآوری یک بنگاه بزرگ در حاشیه سیاست است؛ جایی که نه مزیت انرژی بهدرستی تعریف میشود، نه اولویتبندی صنعتی در برنامههای اجرایی انعکاسی دارد. با اینحال، آمار منتشره نشان می دهد این شرکت توانسته است در دل همان ناترازیهای انرژی، برنامهریزی تولید و صادرات را طوری پیش ببرد که از یک سو، رشد ۲۵ درصدی درآمد ثبت شود و از سوی دیگر، بازار داخلی هم دچار کمبود نشود.
این اتفاق از یک زاویه، بیانگر نوعی «خودتنظیمی عملیاتی» است؛ یعنی در غیاب سیاست حمایتی پایدار، بنگاهها مجبور به طراحی الگوی سازگاری درونزا میشوند: انتخاب سبد محصول با حداقل شدت انرژی، تنظیم خطوط تولید بر مبنای محدودیتهای پیشبینیناپذیر، حفظ سهم بازار از طریق سرعت در تحویل، و مدیریت نقدینگی برای جبران شوکهای فصلی. فولاد خوزستان در نیمه نخست امسال، همه اینها را همزمان انجام داده است. تولید ۱.۸ میلیون تن آهن اسفنجی و ۲ میلیون تن گندله، آن هم زیر سایه خاموشیهای گسترده، تصادفی نیست؛ نتیجه تجربهی انباشتهشدهی عملیاتی، مهارت در مدیریت مصرف، و نوعی «حافظه نهادی» است که طی سالهای گذشته شکل گرفته و اکنون فعال شده است.
نکته مهم اما اینجاست که تابآوری نباید به یک الزام دائمی برای بنگاه تبدیل شود. بنگاهی که به جای تمرکز بر توسعه محصول، ناگزیر به پیشبینی جدول خاموشی و بازآرایی مکرر خطوط تولید باشد، در بلندمدت دچار فرسایش توان رقابتی میشود. از اینرو، مسئله فولاد خوزستان نه فقط یک نمونه موفق از «مدیریت در بحران»، بلکه یک نشانه از ناکامی ساختار سیاست صنعتی در پاسخگویی به نیاز واقعی تولید است. هنوز در سیاستگذاری انرژی کشور، تفکیکی میان صنایع انرژیبر با ارزش افزوده بالا و سایر مصارف غیرمولد وجود ندارد؛ هنوز برنامه تخصیص برق در ماههای گرم، بر اساس وزنبخشی به تولید صادراتمحور طراحی نمیشود؛ و هنوز سرمایهگذاری در تولید برق برای صنایع بزرگ، از مسیر رسمی، مشوقمند و بلندمدت پشتیبانی نمیشود.
اگر فولاد خوزستان در نیمه نخست ۱۴۰۴ جهش صادراتی داشته، نه بهخاطر هماهنگی سیاستها، بلکه علیرغم آنها و بر پایه برنامه و مدیریت راهبردی و عملکرد جهادی متخصصان و کارگران آنست. در یک نگاه بنیادینتر، این شرکت در حاشیه سیاست ایستاده و با منابعی محدود، برای خود ساختار تصمیمسازی استراتژیک موازی ساخته است. اما برای ادامه این مسیر، این بار لازم است دولت و نهادهای بالادستی نیز از حاشیه بیرون بیایند. تابآوری بلندمدت، بدون بازتعریف سیاست انرژی و اصلاح زیرساختهای پشتیبان تولید، به نتیجه نمیرسد. فولاد خوزستان اکنون دستاوردی خلق کرده که میتواند مدل یادگیری برای سایر بنگاهها باشد؛ اما تکرار آن، نیازمند الگویی تازه از رابطه میان دولت، انرژی، و تولید صنعتی است.
فولاد خوزستان چگونه ایستاده است؟
نظر شما