9/19/2025 6:19:33 AM

از اوسیراک تا الکبار؛ نیم‌قرن حملات پنهان و آشکار به تاسیسات هسته‌ای | از بمب‌های سنگین تا فریب‌های دیپلماتیک

به گزارش خبر ساز، این حملات اغلب با توجیه جلوگیری از اشاعه سلاح‌های هسته‌ای یا درگیری‌های نظامی انجام شده‌اند. به گواه اسناد در ۵۰ سال گذشته ۹۱ مورد حمله به تأسیسات هسته‌ای ثبت شده اما تعداد کمی از این حملات نظامی بوده‌اند. حالا پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی ایران در ممنوعیت هرگونه حمله یا تهدید به حمله به تأسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز قرار است در کنفرانس عمومی آژانس مورد بررسی قرار گرفته و رأی گیری شود. اما پیش از این تاسیسات هسته‌ای چه کشورهایی و مهم‌تر اینکه از سوی چه دولت‌هایی مورد تهاجم نظامی قرار گرفته است؟

۱۹۸۱؛ حمله به راکتور اوسیراک عراق

در دهه ۱۹۷۰، صدام حسین با همکاری فرانسه، راکتور اوسیراک را با هزینه ۲۷۵ میلیون دلار ساخت. این راکتور از اورانیوم غنی‌شده استفاده می‌کرد و البته که اسرائیل آن را تهدیدی برای امنیت خود می‌دید. مناخم بگین، نخست‌وزیر قت اسرائیل، معتقد بود این راکتور برای تولید پلوتونیوم و سلاح هسته‌ای است. تلاش‌های دیپلماتیک و خرابکاری (مانند بمب‌گذاری‌های موساد علیه شرکت‌های فرانسوی) در تخریب این تاسیسات ناموفق بود و با نزدیک شدن راه‌اندازی راکتور، اسرائیل برای جلوگیری از نشت رادیواکتیو تصمیم به حمله گرفت.

ژاک شیراک، نخست وزیر وقت فرانسه و صدام حسین، معاون وقت رئیس جمهور عراق، در بازدید از مرکز تحقیقات هسته‌ای فرانسه، در ۶ سپتامبر ۱۹۷۵

نیروی هوایی اسرائیل با ۸ جنگنده اف ۱۶ به همراه اسکورت هوایی از پایگاه اچزیون پرواز کرد. مسیر ۱۳۰۰ مایلی از حریم هوایی عربستان و اردن، در ارتفاع پایین برای اجتناب از رادار طی شد. این جنگنده‌ها با ۱۶ بمب ۲۰۰۰ پوندی راکتور را نابود کردند. عملیات کمتر از یک ساعت طول کشید و طی آن ۱۰ سرباز عراقی و ۱ مهندس فرانسوی کشته شدند.

شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه ۴۸۷ اسرائیل را محکوم کرد! آمریکا هم در عملی نمادین کمک نظامی خود را موقتا قطع کرد، اما بعدها این حمله را ستود! فرانسه و کشورهای عربی نیز این حمله را محکوم کردند، اما تلافی نظامی رخ نداد. این حمله برنامه هسته‌ای عراق را سال‌ها به تعویق انداخت، اما صدام را به سمت برنامه مخفی هسته‌ای سوق داد.

۱۹۹۱؛ حمله دوباره به عراق

اما حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای عراق تنها مورد حمله نظامی به این تاسیسات در عراق نبود. در جریان جنگ خلیج فارس (۱۹۹۰-۱۹۹۱)، که به دلیل حمله عراق به کویت آغاز شد، ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا حملات هوایی گسترده‌ای علیه زیرساخت‌های نظامی و صنعتی عراق، از جمله تأسیسات هسته‌ای این کشور انجام داد. این حملات بخشی از تلاش برای نابودی برنامه هسته‌ای عراق عنوان شد. آنها مدعی بودند برنامه هسته‌ای عراق پس از حمله اسرائیل به راکتور اوسیراک در ۱۹۸۱ به صورت مخفیانه ادامه یافته بود و تا ۱۹۹۱ به مراحل پیشرفته‌ای رسیده بود، هرچند هنوز به بمب اتمی نرسیده بود.

واکنش سازمان ملل هم جالب توجه بود. شورای امنیت سازمان ملل همان سال قطعنامه ۶۸۷ را تصویب کرد که عراق را به خلع سلاح کامل ملزم می‌کرد. آمریکا و متحدانش این حملات را توجیهی برای جلوگیری از تهدید هسته‌ای دانستند، اما بسیاری (مانند برخی کشورهای عربی) آن را تجاوز به حاکمیت عراق خواندند.

۲۰۰۷؛ حمله به الکبار سوریه؛ سکوت محض شورای امنیت

در دهه ۲۰۰۰، سوریه برنامه هسته‌ای خود را آغاز کرد. راکتور الکبار، برای انجام فعالیت‌های هسته‌ای طراحی شده بود. اسرائیل از طریق موساد (از جمله دزدیدن لپ‌تاپ یک مقام سوری در وین، ۲۰۰۷) و تصاویر ماهواره‌ای، سایت را شناسایی کرد. ایهود اولمرت، نخست‌وزیر وقت، با نگرانی از تهدید هسته‌ای، حمله را ضروری دانست. آمریکا پس از تأیید اطلاعات توسط سیا، از عملیات حمایت کرد اما خواستار محرمانگی آن شد.

نیروی هوایی اسرائیل با ۱۰ جنگنده اف 15 و اف 16 از پایگاه رمات داوید پرواز کرد. هواپیماها از حریم هوایی ترکیه (با اجازه ضمنی) در ارتفاع پایین برای اجتناب از رادارها عبور کردند. جنگ الکترونیک، سیستم‌های دفاعی سوریه را مختل کرد. در نیمه‌شب، ۱۷ تن بمب نفوذکننده بر الکبار رها شد و راکتور و ساختمان‌ها کاملاً نابود شدند. اسرائیل تا سال ۲۰۱۸ مسئولیت این حمله را انکار کرد، اما پس از آن بود که مجبور به تأیید آن شد. این بار تنها جنبش عدم تعهد این حمله را محکوم کرد، اما شورای امنیت به آن واکنشی نشان نداد!

۲۰۰۳؛ بدون بمب؛ با فریب

برنامه هسته‌ای لیبی، یکی از جنجالی‌ترین فصل‌های تاریخ تسلیحاتی خاورمیانه و شمال آفریقا، از دهه ۱۹۶۰ آغاز شد و در ۲۰۰۳ با تصمیم غافلگیرکننده معمر قذافی، به پایان رسید.

پس از به قدرت رسیدن قذافی در ۱۹۶۹، لیبی به دنبال تاسیسات هسته‌ای رفت. در ۱۹۶۸، لیبی معاهده عدم اشاعه هسته‌ای (NPT) را امضا و در ۱۹۷۵ آن را تصویب کرد، اما آمریکایی‌ها معتقد بودند که قذافی برنامه‌ای مخفی را با کمک پاکستان (عبدالقدیر خان)، شوروی، چین و کره شمالی آغاز کرده است. به باور آنها مرکز تحقیقاتی تاجورا (نزدیک طرابلس) به پایگاه اصلی تبدیل شده بود. در دهه ۱۹۸۰-۱۹۹۰ لیبی از بازار سیاه، به‌ویژه شبکه عبدالقدیر خان، سانتریفیوژ و طرح‌های غنی‌سازی خرید. تحریم‌های سازمان ملل پس از بمب‌گذاری لاکربی (۱۹۸۸) محدودیت‌هایی برای او ایجاد کرد. تا اوایل ۲۰۰۰، لیبی حدود ۲۵ تن مواد هسته‌ای (مانند کیک زرد) جمع‌آوری کرده بود، اما هنوز به سلاح نرسیده بود. این بار آژانس انرژی هسته‌ای در ۱۹۹۵ گزارش داد که لیبی تصمیم به احیای غنی‌سازی گرفته است.

اما با پایان جنگ سرد، قذافی برای رفع تحریم‌ها و بهبود روابط با غرب تلاش کرد. مذاکرات محرمانه با بریتانیا و آمریکا از ۱۹۹۹ آغاز شد. حمله ۲۰۰۳ آمریکا به عراق و توقیف کشتی چینی (حامل قطعات هسته‌ای برای لیبی) قذافی را تحت فشار قرار داد. پیام جورج بوش در ۲۰۰۱ (تسلیحات را نابود کنید یا ما آن‌ها را نابود می‌کنیم) و هراس از سرنوشت صدام، تصمیم او را تسریع کرد. در ۱۹ دسامبر ۲۰۰۳، قذافی اعلام کرد برنامه هسته‌ای را کنار می‌گذارد.

بازرسان آمریکا، بریتانیا و آژانس از ۱۰ سایت لیبی بازدید کردند. سانتریفیوژها، اسناد و مواد هسته‌ای به آمریکا منتقل شد. در ۲۰۰۴، آژانس نابودی کامل برنامه را تأیید کرد. لیبی پیمان جامع منع آزمایش‌های هسته‌ای را امضا و پروتکل الحاقی NPT را پذیرفت.

رفع تحریم‌ها روابط لیبی با غرب را عادی کرد و به «مدل لیبی» برای خلع سلاح در ادبیات سیاسی جهان مشهور شد. اما این رویه طولی نکشید و خیلی زود غرب پشت این کشور را خالی کرد و حتی تحریم‌های بیشتری بر لیبی وضع کرد، سرنوشت قذافی حالا به عنوان مصداقی آشکار از درستی گزاره «عدم اعتماد به وعده‌های غرب» هم شناخته می‌شود.

یک نمونه هالیوودی

در میان حمله به تاسیسات هسته‌ای در همه نیم‌قرن گذشته می‌توان به نمونه‌های پرشماری از خرابکاری هم پی برد، اما نمونه‌های حمله نظامی در طول این بازه زمانی کمتر از انگشتان دست است. اما شاید هالیوودی‌ترین آن عملیات علیه تاسیسات هسته‌ای در اختیار آلمان باشد.

کارخانه Norsk Hydro، به عنوان تولیدکننده انرژی تجدیدپذیر نروژی، دو حمله مهم را تجربه کرده است: یکی خرابکاری فیزیکی در جنگ جهانی دوم و دیگری حمله سایبری در ۲۰۱۹.

این کارخانه در نروژ، به عنوان تنها تولیدکننده آب سنگین اروپا، برای برنامه اتمی هیتلر حیاتی بود. پس از اشغال نروژ در ۱۹۴۰، متفقین برای توقف تولید آب سنگین اقدام کردند. عملیات اولیه (فرشمن، ۱۹۴۲) با سقوط هواپیماها شکست خورد و ۳۴ کماندو کشته یا اعدام شدند. در فوریه ۱۹۴۳، ۹ کماندو نروژی با چتر در محل کارخانه فرود آمدند و پس از تحمل سرما و مخفی‌کاری، لوله‌های الکترولیز کارخانه را منفجر کردند. این خرابکاری تولید را ماه‌ها متوقف کرد و برنامه اتمی آلمان را به تأخیر انداخت. بعدها، انتقال آب سنگین به آلمان توسط متفقین در دریا غرق شد.


از اوسیراک تا الکبار؛ نیم‌قرن حملات پنهان و آشکار به تاسیسات هسته‌ای | از بمب‌های سنگین تا فریب‌های دیپلماتیک

برچسب‌ها

نظر شما


مطالب پیشنهادی