به گزارش خبر ساز، آرمانی بیش از همه به خاطر بازآفرینی کتوشلوار شناخته میشود: او کتوشلوار مردانه را زنانهتر کرد و استفاده از آن را برای زنان در محیطهای حرفهای رایج ساخت. او محدودیتها و سختیهای سبکهای قدیمی را کنار گذاشت و به مردان احساسی از پیچیدگی و به زنان حس قدرت در محیط کار بخشید. روزنامهها او را «اولین طراح پستمدرن» نامیدند و در بسیاری از جنبهها، او یک انقلابی واقعی بود.
کودکی در سایه جنگ: ریشههای جورجو
جورجو آرمانی در ۱۱ ژوئیه ۱۹۳۴ در شهر پیاچنزا، در شمال ایتالیا، متولد شد. زندگی راحت طبقه متوسط خانوادهاش با شروع جنگ جهانی دوم از هم پاشید. کمبود غذا باعث شد اولین خاطره او از کودکی، گرسنگی باشد. او در خیابان با پوکههای منفجرنشده توپخانه بازی میکرد تا اینکه یکی از آنها ناگهان منفجر شد. این حادثه باعث سوختگی شدید او و مرگ یکی از دوستان نزدیکش شد. آرمانی بعدها گفت: «جنگ به من آموخت که همهچیز پرزرقوبرق نیست.» این تجربه تأثیر عمیقی بر دیدگاه او نسبت به زندگی گذاشت.
ویدئویی درباره او از اینجا ببینید:
آغاز غیرمعمول: از پزشکی تا ویترینچینی
آرمانی در جوانی مسیر مشخصی نداشت. در سال ۱۹۵۶، تحصیل در رشته پزشکی را آغاز کرد، اما پس از سه سال آن را رها کرد و به ارتش پیوست. بااینحال، زندگی نظامی نیز برای او جذاب نبود. او سپس بهعنوان ویترینچین در فروشگاه بزرگ «لا ریناشنته» در میلان مشغول به کار شد و بهسرعت در این حرفه پیشرفت کرد. برخلاف بسیاری از طراحان که از طریق کارآموزی یا تحصیل در مدارس مد آموزش میبینند، آرمانی دانش خود را از تجربه مستقیم در فروشگاه به دست آورد. او با مشتریان در ارتباط بود، پارچههایی که آنها دوست داشتند را شناسایی کرد و برای خرید به کارخانههای نساجی رفت. این تجربه به او تخصص عمیقی در ساخت پارچه و خیاطی بخشید.
ورود به دنیای مد
بهزودی، آرمانی به استخدام نینو چروتی، یک طراح برجسته مد لوکس (اوت کوتور)، درآمد. چند ماه پس از استخدام، چروتی از او خواست تا رویکرد شرکت را بازسازی کند. در دهه ۱۹۶۰، طبقه متوسط توانایی خرید لباسهای لاکچری را نداشت، اما به دنبال ظاهری شیک و متمایز بود. آرمانی با دانش خود در زمینه پارچهها، پاسخی برای این نیاز ارائه داد. او پارچههای باکیفیتی را انتخاب کرد که امکان تولید لباسهای مردانه با برشهای دقیق و مرتب را در مقیاس بزرگ فراهم میکرد. این سبک ایتالیایی شروع به تأثیرگذاری بر مد روز کرد.
تولد برند آرمانی
در سال ۱۹۶۶، آرمانی با سرجو گالئوتی، یک معمار جوان، آشنا شد. گالئوتی بهزودی حرفه خود را رها کرد تا در کنار آرمانی کار کند. او با اعتماد کامل به تواناییهای آرمانی، او را تشویق کرد که برند خود را تأسیس کند. گالئوتی مدیریت تجاری برند را بر عهده گرفت و حتی خودروی فولکسواگن خود را فروخت تا سرمایه اولیه را تأمین کند.
آنها کار خود را در دفتر کوچکی آغاز کردند که آنقدر تاریک بود که آرمانی برای دیدن پارچهها مجبور شد روکش لامپها را بردارد. اما همین کارگاه سرآغاز انقلابی در دنیای مد بود. آرمانی لباسهای مردانه را نرمتر و حسیتر کرد و لباسهای زنانه را محکمتر و قدرتمندتر ساخت. این تغییرات بازتابدهنده تحولات اجتماعی دهه ۱۹۶۰ بود که در آن مردان دیدگاه متفاوتی نسبت به خود پیدا کرده بودند و زنان بیشتری وارد محیط کار میشدند.
بازآفرینی کتوشلوار: قدرت و برابری در مد
آرمانی متوجه شد که زنان در محیط کار به لباسی نیاز دارند که بهاندازه لباس مردان به آنها وقار ببخشد. او گفت: «متوجه شدم که زنان به روشی برای لباس پوشیدن نیاز دارند که معادل مردان باشد، چیزی که به آنها در زندگی کاریشان اعتبار ببخشد.» کتوشلوارهای خوشدوخت آرمانی به زنان گزینهای جایگزین برای لباسهای خشک و رسمی مادرانشان ارائه داد. این لباسها زنانه بودند، اما بیانیهای قدرتمند از برابری را منتقل میکردند.
برای مردان، کتوشلوارهای آرمانی نرمتر و راحتتر از سبکهای سنتی بودند و حس پیچیدگی و جذابیت را به آنها میدادند. این تغییرات نهتنها مد را دگرگون کرد، بلکه بازتابدهنده تغییرات اجتماعی عمیقتر در نقشهای جنسیتی بود.
جهش به شهرت جهانی
در سال ۱۹۷۸، آرمانی قراردادی با تولیدکننده لباس GFT امضا کرد که به او امکان تولید لباسهای لوکس آمادهپوشیدن در مقیاس بزرگ را داد. در همان زمان، او یک موفقیت بازاریابی بزرگ به دست آورد: قرارداد طراحی لباس برای ریچارد گیر در فیلم «مرد آمریکایی» (۱۹۸۰). گیر در تقریباً تمام صحنههای این فیلم با لباسهای آرمانی ظاهر شد و این فیلم به نمایشگاهی برای دیدگاه مد آرمانی تبدیل شد. این همکاری، تبلیغاتی بود که با پول نمیشد خرید.
آرمانی بعدها لباسهای ستارگان در مراسم اسکار و طراحی لباس برای فیلمها و سریالهایی مانند «تسخیرناپذیران» و سریال «میامی وایس» را بر عهده گرفت. این حضور در هالیوود، برند او را به شهرت جهانی رساند.
گسترش امپراتوری آرمانی: از مد تا سبک زندگی
در دهه ۱۹۸۰، آرمانی به بزرگترین طراح اروپایی در بازار آمریکا تبدیل شد و میلان را بهعنوان یک نیروی تجاری و خلاق در دنیای مد، در کنار پاریس، مطرح کرد. او برند خود را گسترش داد و خطوط «آرمانی جینز» و «امپوریو آرمانی» را راهاندازی کرد. همچنین با همکاری با لورئال، عطر به مجموعه خود اضافه کرد. او سپس وارد حوزههای عینک، لباس ورزشی، لوازم آرایشی و اکسسوری شد و سبک زندگی کاملی تحت یک برند خلق کرد.
تراژدی شخصی و ادامه مسیر
در سال ۱۹۸۵، سرجو گالئوتی، شریک شخصی و تجاری آرمانی، بر اثر بیماری در سن ۴۰ سالگی درگذشت. آرمانی، که فردی بسیار خصوصی بود، از این فقدان بهشدت ضربه خورد و حتی به فکر بازنشستگی افتاد. اما در نهایت تصمیم گرفت به کار ادامه دهد تا آرزوهای گالئوتی را زنده نگه دارد. او در ادای احترام به شریکش گفت: «او به من کمک کرد به کارم و انرژیام ایمان بیاورم.» در مصاحبهای نادر در سال ۲۰۰۱، وقتی از او درباره بزرگترین شکست حرفهایاش سؤال شد، پاسخ داد: «نتوانستم جلوی مرگ شریکم را بگیرم.»
ساخت یک امپراتوری
برخلاف بسیاری از برندهای مد که توسط شرکتهای بزرگ خریداری شدند، آرمانی از سرمایهگذاری خارجی اجتناب کرد و کنترل مالی و خلاقانه برند خود را حفظ کرد. این استقلال او را به یک چندمیلیاردر تبدیل کرد و طبق برآورد فوربس، ثروتش به ۱۳ میلیارد دلار (۱۰ میلیارد پوند) رسید.
در سال ۲۰۰۰، موزه گوگنهایم در نیویورک نمایشگاهی از آثار آرمانی برگزار کرد که تأثیر قدرتمند او بر تغییرات اجتماعی قرن گذشته را به رسمیت شناخت و اعلام کرد که «طراحی میتواند هنر باشد.»
تعهد به مسئولیت اجتماعی
آرمانی در طول حرفهاش به مسائل اجتماعی نیز توجه داشت. او پس از مرگ مدل آنا کارولینا رستون بر اثر بیاشتهایی عصبی، استفاده از مدلهایی با شاخص توده بدنی پایین را متوقف کرد. او همچنین وارد طراحی هتل شد و در سال ۲۰۱۰ فضای داخلی برج خلیفه در دبی را طراحی کرد. بهعنوان یک طرفدار ورزش، او لباسهای تیم چلسی، تیم ملی فوتبال انگلستان و تیم المپیک ایتالیا در سال ۲۰۱۲ را طراحی کرد.
ادامه نوآوری و دیدگاه
حتی در دهه دهم زندگیاش، آرمانی به ارائه مجموعههای جدید در هفتههای مد پاریس و میلان ادامه داد. در مارس ۲۰۲۵، او اعلام کرد که نمایش میلانش با هدف ایجاد «همدلی جدید» در جهانی پر از تنشهای سیاسی طراحی شده است. او گفت: «من میخواستم هارمونی جدیدی را تصور کنم، چون معتقدیم همه ما به آن نیاز داریم.» آرمانی در زندگی شخصیاش فردی منظم و خودکنترل بود. مجله نیویورک او را «بهشدت منضبط» توصیف کرد. او هر صبح در استخر ۵۰ یاردی اما باریک خود شنا میکرد، استخری که بهگونهای طراحی شده بود که تنها برای شنا کردن مناسب باشد و نشاندهنده رویکرد مینیمالیستی و هدفمند او به زندگی و کار بود.
تطبیق با تغییرات اجتماعی
حس دقیق آرمانی از جهتگیری اجتماعی از تجربه اولیهاش در فروشگاه لا ریناشنته سرچشمه میگرفت، جایی که نیازهای مشتریان را از نزدیک درک کرد. او برای ۶۵ سال به این وظیفه متعهد ماند و سبکهایش همیشه با تغییرات جامعه هماهنگ بود. او زمانی به یک خبرنگار گفت: «من هرگز راضی نیستم. در واقع، بهعنوان کسی که همیشه ناراضی است و در جستجوی کمال وسواس دارد، تا زمانی که به نتایج دلخواه نرسم، دست نمیکشم.»
پادشاه مد | روایت مردی که سلیقه میفروخت | جورجو آرمانی که بود و چه کرد؟
نظر شما