به گزارش خبر ساز به نقل از «آمریکن کانسرواتیو» روند امیدوارکننده پیش از حملات اسرائیل و آمریکا در ژوئن، دو سؤال را مطرح میکند: آمریکا و ایران دقیقا تا چه حد به توافق نزدیک بودند؟ و این توافق چه شکلی میتوانست داشته باشد؟
شواهد نشان میدهد که دو طرف واقعا بسیار به توافق نزدیک بودند. مسیری دیپلماتیک برای اطمینان از این که برنامه هستهای غیرنظامی صلحآمیز ایران هرگز به یک برنامه نظامی تبدیل نشود، وجود داشت. اما به جای ادامه این مسیر، دونالد ترامپ ظاهرا به اقدام نظامی چراغ سبز نشان داد، که این کار اعتماد شکننده موجود را از بین برد و رسیدن به توافق را دشوارتر کرد.
تیم مذاکرهکننده ایرانی به رهبری عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، هدایت میشد. عراقچی در مقالهای که این ماه در فایننشال تایمز منتشر شد، نوشت که ایران و آمریکا «در آستانه یک پیشرفت تاریخی» بودند. او میگوید: «در پنج دیدار طی نه هفته، من و استیو ویتکوف، نماینده ویژه آمریکا، بیش از آنچه در چهار سال مذاکرات هستهای با دولت شکستخورده بایدن به دست آوردم، پیشرفت کردیم.»
عراقچی گفته که او و ویتکوف «گفتوگوهای مفصل و صریح» درباره «چندین ایده برای راهحل برد ـ برد، ارائهشده توسط هر دو طرف و همچنین عمان» داشتند. جو خوشبینی حاکم بود. او مینویسد: «چیزها رو به بهبود بود و پیامهای متعددی رد و بدل شد.» اما «تنها ۴۸ ساعت پیش از دیدار سرنوشتساز ششم، اسرائیل حملهای غیرمنتظره به کشور من آغاز کرد.»
وزیر خارجه تهران تنها کسی نیست که معتقد است دو طرف «در آستانه» توافق بودند. سید حسین موسویان، سفیر بازنشسته و مذاکرهکننده سابق هستهای ایران میگوید منابع آگاه ایرانی به او گفتهاند که مذاکرات تا حدی پیشرفت کرده بود که «عناصر کلیدی توافق بین ویتکوف و عراقچی مورد توافق قرار گرفته بود.»
به گفته موسویان، این توافق پنج نکته کلیدی داشت:
۱. تهران با حداکثر شفافیت هستهای و بازرسیها موافقت میکرد.
۲. ایران یا ذخایر اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی خود را تبدیل میکرد یا آن را صادر میکرد (روسیه اعلام کرده بود آماده است اورانیوم اضافی ایران را دریافت کرده و به سوخت راکتور تبدیل کند).
۳. ایران غنیسازی در سطوح بالا را متوقف کرده و غنیسازی آینده را در سطح ۳.۶۷ درصد مورد نیاز برای برنامه انرژی غیرنظامی محدود میکرد.
۴. ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای رفع هرگونه ابهام فنی باقیمانده کاملا همکاری میکرد.
۵. در ازای این تعهدات، به ایران اجازه داده میشد برنامه هستهای غیرنظامی خود را حفظ کند و آمریکا تمام تحریمهای مرتبط با هستهای را لغو میکرد.
این توافق قابلدسترس، هم اصرار ایران بر حق داشتن برنامه غنیسازی غیرنظامی را برآورده میکرد و هم خواسته آمریکا مبنی بر عدم پیگیری برنامه هستهای نظامی توسط ایران را تأمین میکرد، ضمن اینکه نظارت بینالمللی کافی برای تضمین پایبندی فراهم میآورد.
این تنها توافق ممکن روی میز نبود. موسویان به «آمریکن کانسرواتیو» گفت که «ایران نسبت به ایده کنسرسیوم نیز مثبت بود.» ایده کنسرسیوم هستهای بینالمللی این بود که نقشهای مختلف در فرآیند غنیسازی بین کشورهای عضو توزیع شود تا هر یک در فرآیند مشارکت داشته باشند، اما هیچکدام نتوانند آن را به طور کامل یا بدون نظارت کنترل کنند. در یک نسخه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز به آن میپیوستند. ایران میتوانست اورانیوم را غنیسازی کند و خواسته خود را برآورده سازد، اما نمیتوانست به تنهایی غنیسازی کامل انجام دهد، که این خواسته آمریکا را برآورده میکرد. کارشناسان هستهای از هر کشور میتوانستند از تأسیسات یکدیگر بازدید کنند و با نظارت دقیق به آژانس کمک کنند تا اطمینان حاصل شود که همه فعالیتها صلحآمیز باقی میماند.
ایران نشان داده بود که به کنسرسیوم هستهای منطقهای تمایل دارد. مجید تختروانچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، تأیید کرد که «ایده کنسرسیوم هستهای» مطرح شده و افزود که این ایده «اگر در چارچوب دیپلماسی سازنده به طور جدی مورد توجه قرار گیرد، قابلبررسی است.»
تریتا پارسی، یکی از بنیانگذاران مؤسسه کویینسی برای سیاستگذاری مسئولانه و متخصص در دیپلماسی ایران و آمریکا، در ایمیلی به «آمریکن کانسرواتیو» گفت که این ایده واقعاً به طور جدی در حال بحث بود. این طرح به ایران اجازه میداد غنیسازی در خاک خود داشته باشد، اما کنترل کامل فرآیند را نداشته باشد.
پارسی گفت: «به گفته ایرانیها، عمانیها در آخرین دور مذاکرات در رم بسته پیشنهادی قابلتوجهی ارائه کرده بودند که شامل کنسرسیومی در خاک ایران با مشارکت چندین کشور طرفدار غرب بود. این امکان را به ایرانیها میداد که تأکید کنند خط قرمز غنیسازیشان حفظ شده، در حالی که ترامپ میتوانست ادعا کند که ایران دیگر غنیسازی یکجانبه انجام نمیدهد.» او افزود که «ایران قصد داشتند نسخه اصلاحشدهای از این طرح را که برای آمریکا جذابتر باشد، در دور مذاکراتی که هرگز برگزار نشد، ارائه کنند.» اما به جای آن، بمباران آغاز شد.
شواهد نشان میدهد که ایران و آمریکا پیش از آنکه مذاکرات با بمباران منفجر شود، بسیار به توافق احتمالی نزدیک بودند. علاوه بر این، حداقل دو مسیر دیپلماتیک در دسترس بود: یکی شامل محدودیتهای غنیسازی همراه با نظارت آژانس و دیگری به شکل خلاقانه کنسرسیوم بینالمللی. متأسفانه و به شکلی خطرناک، جنگی غیرضروری دستیابی به نه یکی بلکه دو توافق که زمانی قریبالوقوع بودند را بسیار دشوارتر کرده است.
ایران پیش از جنگ تا چه حد به توافق نزدیک بود؟
نظر شما