نفسش را چاق میکند و وارد میدان مبارزه میشود. چشم در چشم حریفش میدوزد و آماده این میشود که وارد نبردی نفسگیر شود تا بتواند در انتهای مسابقه سرش را بالا بگیرد. واضح است که در نگاه اول اندام ورزیدهاش بیش از هر چیز ابهتش را به رخ همه میکشد. اما یک ورزشکار قوی یک امضای دیگری هم برای خود دارد و آن چیزی نیست جز گوشهای شکسته و دِفُرمهاش.
گوشهایی که یک زمانی فقط در اثر کشتی یا ورزش رزمی حرفهای به این شکل در میآمدند، اما اکنون تبدیل به یک مد و نماد برای گروهی خاص از جامعه شده است. به شکلی که در کنار انواع عملهای زیبایی سرسامآوری که برای «اصلاح و ساختن» به کار میرود، ما شاهد اقداماتی از این دست برای «تخریب و ناقص» کردن افراد به منظورهای خاصی هستیم. از آن جالبتر، عدهای هم در این راه هزینه میکنند و از هزینه خود از قضا راضی هستند.
«جنگجوی خدا»: قهرمانی که گوشهایش داستانی متفاوت دارد
به تازگی وارد بیستوچهار سالگی شده و مدتهاست ورزش رزمی را به شکلی نفسگیر و بیوقفه دنبال میکند. در صفحه اینستاگرامش عکسها و ویدئوهای بیشماری از بدن تنومند و عضلانیاش که تعدادی خالکوبی با اشکال و طرحهای مختلف روی آن خودنمایی میکنند به نمایش گذاشته است. او به خود لقب «جنگجوی خدا» را داده و با شرکت در مسابقات مختلف، حریفهای متعددی را به میدان فرا میخواند و با آنها گلاویز میشود و آنقدر میجنگد و میجنگد تا آنها را بر زمین زند و پیروزی حاصل شود.
او به دنبال آن است که فقط و فقط به یک جایگاه برسد و آن هم قهرمانی دائمی و همیشگی است. اما ماجرا فقط به این رقابتها و مشتزنیهای مداوم ختم نمیشود. این رزمیکار جوان مدتی است که در ازای یک میلیون تومان گوش افراد را به خواسته خودشان میشکند و در توصیف کار خود نوشته: «کار خوب خودش صدا میکند. شکستن گوش در هر مدل دلخواه. با بیحسی و کاملا بهداشتی، در عرض دو دقیقه».
حال اگر صفحه اینستاگرامش را بالا و پایین کنید با گوشهای کبود و ورم کردهای مواجه میشوید که ممکن است ناخودآگاه با دیدن آنها درد شدیدی را در سراسر وجودتان احساس کنید. آنها نمونه کارهای او هستند، نمونه کارهایی که به اصطلاح خودش تبدیل موفق یک گوش سالم به یک «گوش پررو» است. در میان این افراد کشتیگیران و ورزشکارانی در سنین مختلف هستند که برد و باختهای زیادی را به چشم دیدهاند.
ورزشکارانی که بعضا در نبردها گوشهایشان آسیب دیده، اما برای آن که این آسیب بیشتر به چشم همگان بیاید و شکیلتر باشد، مجددا برای شکستن آن، به خواست و اراده خود آنها را به دستانی که در این زمینه تبحر دارند میسپارند: آبجی گوش اگر جنس و مدلش خوب باشد با فشار دست میشکنیم. وگرنه باید از دستگاهی که خودمان ساختیم استفاده کنیم... من خودم جفت گوشهایم شکسته. اگر گوش بشکند دیگر عصبهایش از بین میرود و هرچقدر مشت و ضربه بخورد دیگر درد ندارد. بعضی از ورزشکاران برای همین این کار را میکنند. اما عدهای هم هستند که عشق این کار را دارند؛ میشکنند تا شبیه کشتیگیرها بشوند.»
گوشهای شکسته؛ روحیه بخشی یا بلوف زدن؟
«بلوف زدن کار بچههای این روزگار است دیگر! چه کارش کنیم!» این جمله یکی دیگر از کسانی است که دو- سه سالی است به حرفه گوششکنی مشغول است. او که به گفته خودش بالای دو هزارتا گوش در سنین مختلف شکسته، میگوید که همه اینها را به شکلی تضمینی و با فشار دست انجام داده و به هیچ عنوان از ابزارهای خطرناکی همچون انبردست و چکش استفاده نمیکند. او درباره کسانی که با میل خودشان سراغ شکستن گوش میآیند میگوید: دیگر به عشق و علاقه و سلیقهست.
طرف اگر دوست داشته باشد این کار را میکند. بیشتر کسانی که گوش میشکنند یا کشتیگیرند، یا بوکسورند یا ووشوکار. ما الان خودمان سالن داریم و حدود ۱۰۰تا کشتیگیر اینجاست. باور کنید همه آنها گوششان را شکستهاند. بیشتر بهخاطر روحیه این کار را انجام میدهند که مثلا دیگران بگویند طرف گوش شکسته است، پس حتما کشتیگیر و ورزشکار است. فقط همین است. وگرنه گوش که به زور بازو اضافه نمیکند.
این جوان از واقعیت جالب توجه دیگری رونمایی میکند و آن این است که خیلیها هم ورزشکار حرفهای نیستند و صرفا دوست دارند که شکل و شمایلشان به این شکل باشد: طرف بازیگر سینما بوده و آمده پیش من گوشش را شکسته. خیلیها هم بهخاطر خَفَن بودن این کار را انجام میدهند. یکی دیگر از کسانی که در این حرفه حضور فعال دارد در وصف این کارفقط یک کلمه را به کار میبرد: «عشق». این کار فقط عشق است و دیگر هیچ.
و اما یکی دیگر از ورزشکاران باسابقهای که در حین مبارزه گوشهایش شکسته درباره این پدیده میگوید: قصدشان از این کار خودنمایی است...که مثلا ورزشکار خوب و کاردرستی بودهاند، ولی در اصل هیچی نبوده. واقعیت این است که درد دارد.
شکستن گوش؛ نماد قدرت و هویت طبقاتی
علیرضا عسگری روانشناس، درباره پدیده شکستن گوش بر این باور است که این مسئله ابعاد مختلفی دارد. آن کشتیگیر و جودوکاری که در حین ورزش گوشش میشکند تکلیفش مشخص است و یک دلیل ورزشی و حرفهای دارد. اما مسئله از آنجا شروع میشود که عدهای از افراد که حتی ورزشکار حرفهای هم نیستند عمدا گوششان را میشکنند و به اراده خودشان چنین تغییری را در ظاهرشان ایجاد میکنند.
در وهله اول، گاهی شکستن گوش میتواند یک معنای سمبولیک و نمادین داشته باشد که از این طریق فرد خود را به یک جمع خاصی نسبت میدهد. در اینجا پای مفهوم «تعلق طبقاتی» به میان میآید و به این شکل عمل میکند که هویت و خودانگارهای که فرد از خودش ترسیم میکند میتواند مربوط به همین دست کارها باشد.
بدین معنی که عدهای هستند که هویتشان را با طبقه لات و لوت تعریف میکنند و این باعث افتخار و مباهاتشان است. درواقع آنها با تعداد دفعات قمهکشیها و دعواهایی که کردند و نوچهها و ارتباطاتی که دارند، میخواهند در این عرصه با یکدیگر رقابت کنند و قدرت و زورشان را به رخ هم بکشند و به اصطلاح خودشان لاتیاش را پر کنند. بنابراین، این دسته از افراد تمایل دارند که همواره یک جلوه و نمایش دیگری از خودشان داشته باشند.
ارزش و امتیاز رفتارهای قلدرمابانه و بزهکارانه
عسگری در رابطه با موضوع هویت به نظریات یک روانشناس مطرح کانادایی به نام «جیمز مارسیا» اشاره میکند. او چهار نوع هویت را برمیشمارد که از این قرار هستند: کسب هویت، وقفه هویت، ضبط هویت و پراکندگی هویت. افرادی که گوششان را میشکنند بیشتر از دسته کسانی هستند که هویت ضبط شده دارند. یعنی یک هویت حاضر و آماده را، بدون آن که درباره آن تحقیق و بررسیای کرده باشند، پذیرفتهاند و به صورت کورمال کورمال یک سری ارزشها برایشان تعریف شده و به آن پایبندند. این مسئله خیلی ربط پیدا میکند به محیط زندگی فرد، تحصیلات، طبقه اجتماعی و کسانی که با آنها در ارتباط هستند.
این روانشناس یک واقعیت مهم را توضیح میدهد: در دوره نوجوانی هیچکس به اندازه دوست و رفیق نمیتواند روی آدمها اثر بگذارد. حتی پدر و مادر هم در این دوره نمیتوانند آنقدر که باید و شاید روی بچهها تاثیر بگذارند. به همین جهت، نوجوانان هنگامی که با افراد نامتعارف نشست و برخاست میکنند، میتوانند ارزشهای این چنینی را در خودشان رشد و پرورش بدهند.
بسیاری ورزشکاران از طبقات اجتماعی پایینی هستند و در بین آنها چندان خبری از تحصیلات، مطالعه و... نیست، پس ارزشهایی که برای آنها تعریف شده متفاوت است. همانطور که گفته شد نوع هویتشان ضبط شده و شکل تربیت خانواده تا حد زیادی سهلگیرانه است. بنابراین آنها در محیطهایی قرار میگیرند رفتارهای قلدرمابانه و بزهکارانه برایشان ارزش و امتیاز محسوب میشود.
نمایش قدرت با شکستن گوش
عسگری درباره کارکرد شکستن گوش برای افراد میگوید: همه ما به عنوان انسان سه دسته نیاز داریم که عبارتند از نیازهای فیزیولوژیک، نیازهای اجتماعی و نیازهای روانشناختی. یکی از نیازهای اجتماعی ما انسانها نیاز به قدرت است که در وجود همه ما هست. خب بدیهی است که در سنین نوجوانی هیچ چیزی بهتر و جذابتر از قدرت نیست.
به همین دلیل، یک پسر نوجوان که نسبت به بقیه همسالانش درشتتر است و ریش و سبیل دارد و دارای همه چیزهایی است که نماد مردانگیست، این قابلیت را در خودش میبیند که بتواند به سایرین زور بگوید و اعمال قدرت کند و همین مسئله برایش لذتبخش است. حال، شما کسی را در نظر بگیرید که در محیط سطح پایینی به سر میبرد که عملا آموزش و پرورشی در آن وجود ندارد.
الگوهای رفتاری او یک سری آدمهایی هستند که مرام و مسلک خارج از عرف و به اصطلاح لاتی دارند و محیط، محیط خلافکاری است. اکنون آن شخص ورزش میکند، زورش زیاد میشود و حالا میخواهد زور زیادش را به رخ همگان بکشد. او برای آن که نشان بدهد ورزشکار است و منبع قدرت به کارهایی همچون شکستن گوش روی میآورد.
چند می گیری گوش بشکنی؟
نظر شما