ماموران کلانتری ۱۵۲ خانیآباد بیست و چهارمین روز فروردین امسال مطلع شدند مرد جوانی در یکی از بیمارستانهای حوزه استحفاظی آنها جانش را از دست داده است.
آنها پس از حضور در بیمارستان و ثبت گزارش اولیه موضوع را به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند. بازپرس محسن اختیاری پس از حضور در بیمارستان با پیکر مرد جوانی روبرو شد که روز قبل به بیمارستان انتقال یافته و بر اثر ضربه قمهای که به گردنش خورده، جانش را از دست داده بود.
گزارشی که قبل از انتقال مقتول به بیمارستان ثبت شده بود از درگیری این فرد با مردی میانسال در میدان ترهبار حکایت داشت. همچنین مشخص شد طرف دیگر درگیری زخمی شده و هنوز در بیمارستان بستری است. وقتی ماموران برای بازداشت این مرد رفتند، او گفت: من حجرهای در ترهبار مرکزی تهران دارم.
یکی دو ماه قبل از پسری به نام فرهاد ۲۵۰ میلیون تومان قرض گرفتم و قرار بود بعد از دو ماه ۵۰ میلیون تومان اضافه به او بدهم اما او پس از مدتی گفت پولم را نیاز دارم و باید یکماهه پولم را به من برگردانی. من ۱۵۰ میلیون تومان را برگرداندم ولی بقیه پول را نداشتم. پس از آن بود که فرهاد چند بار سراغم آمد و جر و بحث کردیم. به هر ترتیب بعد از چند بار قرار شد من چکی به او بدهم.
روز حادثه فرهاد برای گرفتن چک آمد اما چک حاضر نبود و دوباره جر و بحثمان شد. آن موقع بود که همسایهها جدایمان کردند و او رفت ولی ظهر با دو نفر از پسرعموهایش آمد که یکی از آنها مقتول است. آنها با من و پسرم که در حجره بودیم درگیر شدند. مقتول قمه داشت و دو نفر دیگر چوب داشتند.
من هم برای دفاع از خودم قمه برداشتم و درگیر شدیم. مقتول چند ضربه به سر و دستم زد و زخمی شدم. آن موقع بود که من هم یک ضربه زدم که به گردن مقتول خورد. بعد بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم در بیمارستان بودم. انگار پسرم ترسیده و فرار کرده بود. من قصد قتل نداشتم.
در ادامه قاتل میانسال بازداشت شد و جسد مقتول جوان به پزشکی قانونی انتقال یافت و در تحقیقات بعدب مرد غرفهدار گفت: در درگیری برادر و پسرم حضور داشتند و من چاقو نداشتم شاید پسرم مقتول را زده است.
به این ترتیب پسر جوان که ۲۱ ساله است تحت تعقیب قرار گرفت و در نهایت کارآگاهان پس از حدود یک ماه، رد او را چند روز قبل در حصارک کرج زنند و متوجه شدند خانهای اجاره کرده است و زندگی مخفیانهای دارد. به این ترتیب خانه او تحت نظر قرار گرفت و دستگیر شد
پسر جوان گفت: در درگیری همدیگر را زدیم و خود من هم قفسه سینهام مجروح شد. بعد از آن رفتم خانه اقوام و روز بعد متوجه شدم آن مردی که چاقو خورده فوت شده است. به همین دلیل مقداری پول از خانواده گرفتم و به حصارک کرج رفتم. خانه اجاره کردم. میخواستم آنجا باشم تا آبها از آسیاب بیفتد یا خانوادهام رضایت بگیرند، اما ماموران آمدند و من را دستگیر کردند.
در حال حاضر تحقیقات از پدر و پسر دستگیر شده ادامه دارد و به نظر میرسد پسر متهم اصلی پرونده باشد.
پدر یا پسر؛ کدامیک ضربه مرگبار را در دعوای دسته جمعی وارد کرد؟
نظر شما