
سعید الشهابی روزنامهنگار و تحلیلگر بحرینی و سردبیر هفته نامه العالم و عضو موسسه ابرار اسلامی-از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، گفتوگوهای ایران و واشنگتن با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بوده است. این تعاملات نه قطع کامل روابط را تجربه کرده و نه از شکل پراکنده و غیررسمی به یک روابط رسمی دیپلماتیک ارتقا یافته است. ایالات متحده، بدون پذیرش کامل حاکمیت ایران، همواره از راههای مختلف فشار و تهدید تلاش کرده است ایران را وادار به سازش کند. زبان تهدید، به ویژه پس از حملات اخیر به یمن نتوانسته تأثیر مطلوبی بگذارد و تنها به عمق بیاعتمادی میان دو طرف افزوده است. از سویی، سیاستهای متقابل ایران و آمریکا در قبال اسرائیل همچنان ریشه اصلی بحرانهای میان آنهاست.
عبور ایران از تله زبان تحکم آمریکایی
با گذر زمان، این موضوع مانند گلوله برفی شده که با هر غلت خوردن، بزرگتر میشود. هر گامی که یک کشور عربی به سوی عادیسازی روابط با اسرائیل برمیدارد، نگرانی تهران را تشدید میکند. در سوی دیگر، ایالات متحده نیز از وضعیت موجود ناخشنود است. هرچند واشنگتن بهطور تاریخی مدافع سرسخت اسرائیل بوده، اما اکنون احساس میکند که نمیتواند بهطور قاطع مسیر تحولات را به دلخواه خود تغییر دهد. این ناتوانی در تحقق کامل اهداف، موجب خشم و نارضایتی مقامات آمریکایی شده است. در همین حال، ایران به سوی شکلدهی یک محور جدید حرکت کرده است. تهران خود را در جبههای همسو با چین و روسیه میبیند و هدف این محور، مقابله با تسلط نظام سرمایهداری جهانی و حفاظت از منافع کشورهایی است که نمیخواهند در مسیر این نظم جهانی قرار گیرند.
چندی پیش، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد که پیامی به آیتالله سید علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران ارسال کرده و در آن پیشنهاد مذاکرات هستهای داده است. او همچنین هشدار داد که «دو راه برای مواجهه با ایران وجود دارد: یکی گزینه نظامی و دیگری دستیابی به توافق.» این اظهارات بار دیگر سیاست آمریکا در استفاده از تهدید و فشار برای تعامل با دیگر کشورها را برجسته میکند. اما ایران این رویکرد را رد کرده است. مقامات ارشد ایران اصولاً مخالفتی با اصل مذاکره ندارند، اما شرط آن را ترک زبان تحکم و تهدید اعلام کردهاند. عباس عراقچی، وزیر خارجه با تأکید بر این که امکان گفتوگو با آمریکا وجود دارد، یادآور شد که چنین مذاکراتی باید بر اساس «برابری» دو طرف صورت گیرد. او در مصاحبهای خاطرنشان کرد: «اگر وارد مذاکراتی شویم که طرف مقابل حداکثر فشار را اعمال کند، از موضع ضعف مذاکره خواهیم کرد و چیزی به دست نخواهیم آورد.»
چالشهای جدی در مسیر مذاکرات احتمالی میان ایران و آمریکا همچنان پابرجاست. یکی از اصلیترین موانع، اصرار واشنگتن بر حفظ همان سیاستهایی است که در گذشته نیز به شکافهای عمیق میان دو طرف انجامیده است. استفاده از تهدید و زور بهعنوان ابزاری برای تحمیل خواستهها، از جمله سیاستهایی است که جمهوری اسلامی ایران آن را رد کرده و بارها نشان داده است که در دفاع از حیثیت و کرامت ملی خود مصمم است. این در حالی است که به نظر میرسد مقامات ارشد آمریکا همچنان بر این باورند که میدان مانور سیاسی ایران محدود شده است. چنین تصوری واشنگتن را بر آن داشته است تا همچنان به همان منطق تهدید و اجبار پایبند بماند.
سوریه در برزخ بیپناهی؛ مناطق جنوبی دمشق و جبلالشیخ زیر کنترل اسرائیل
یکی از نمونههای بارز تحولات منطقه از دست رفتن قدرت نظامی سوریه است. در پی نزاع طولانیمدت داخلی که نهایتاً به فروپاشی حکومت بشار اسد منجر شد، سوریه عملاً از نظر نظامی فلج شد. این خلع سلاح گسترده تا حدی ناشی از عملیات مداوم نیروی هوایی اسرائیل بود که زیرساختها، پایگاهها و انبارهای نظامی سوریه را هدف قرار میداد. با توجه به شدت این حملات، سوریه دیگر بهعنوان یک قدرت نظامی مستقل در معادلات منطقهای حضور ندارد. آنچه اسرائیل با انهدام توانمندیهای نظامی سوریه انجام داد، یادآور خلع سلاح کامل آلمان پس از جنگ جهانی دوم است. این روند باعث شد که نهتنها توان دفاعی سوریه به صفر برسد، بلکه مناطق جنوبی دمشق نیز بهشدت آسیبپذیر شده و در معرض اشغال اسرائیل قرار گیرند.
در روز یکشنبه، ۸ دسامبر ۲۰۲۴، تنها چند ساعت پس از فروپاشی دولت بشار اسد، اسرائیل عملیاتی نظامی را در ابعادی گسترده آغاز کرد. این عملیات که شامل حملات هوایی و زمینی بود، با هدف پیشروی به سمت مناطق استراتژیک انجام شد و منجر به تسلط اسرائیل بر مناطق حائل، قنیطره و جبلالشیخ گردید. اسرائیل این اقدام را به بهانه ایجاد منطقهای حائل میان سرزمینهای سوریه و بلندیهای جولان که قبلاً تحت اشغال اسرائیل قرار گرفته بود، توجیه کرد.
غزه در آتش، جهان در سکوت؛ آیا جنایات جنگی اسرائیل پاسخی خواهد یافت؟
همزمان با عملیات گسترده اسرائیل در سوریه، حملات این کشور علیه غزه به اوج خشونت رسید و باعث ایجاد بحران انسانی کمسابقهای شد. نزدیک به دو میلیون فلسطینی در نتیجه این حملات بیخانمان شدند. تصاویر و گزارشهایی که از این خشونتها منتشر شد، یادآور فجایع دهههای پیشین بود و از سوی بسیاری بهعنوان نمونهای آشکار از جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت توصیف شد.
در حالی که حملات به غزه با شدت ادامه داشت، واکنش جامعه بینالمللی تقریباً خنثی بود. جهان گویا در برابر این رویدادها سکوت اختیار کرده بود و تنها سازمان ملل متحد تهدید کرد که ممکن است اسرائیل را به اتهام جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت تحت پیگرد بینالمللی قرار دهد. با این حال، این تهدیدها در عمل به اقدامات ملموسی منجر نشد و اسرائیل به تخریب نظامی گسترده غزه اکتفا نکرد، بلکه مجموعهای از اقدامات خشونتآمیز را نیز در پیش گرفت که بحران انسانی این منطقه را به شدت تشدید کرد.
با وجود گزارشات مربوط به ارتکاب نسل کشی و خشونت جنسی در غزه و نقض حقوق بشر، هیچ فشار واقعی بر اسرائیل برای پایان دادن به تجاوزات یا توقف سرکوب مردم غزه وجود ندارد. حتی تحریمهایی هم علیه دولت نتانیاهو، که به طور علنی سیاست گرسنگی دادن را دنبال کرده و ماه گذشته از ورود غذا و آب به غزه جلوگیری کرد، اعمال نمیشود. این سکوت جهانی در برابر جنایات اسرائیل چگونه میتواند متجاوز را بازدارد؟ و کشورهای عربی و اسلامی چه کاری انجام میدهند؟ چه کسی از فلسطین و مردمش دفاع خواهد کرد و در برابر کسانی که این سرزمین و ملت را تهدید میکنند، واکنشی نشان خواهد داد؟
ایالات متحده در همراهی با اسرائیل در امور خاورمیانه، سیاستهایی اتخاذ کرده است که عملاً بخشی از سیاست خارجی رسمی این کشور شدهاند. نمونه بارز این همکاری، دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ است که حتی ایدههایی افراطی همچون تخلیه کامل نوار غزه و تبدیل آن به یک مجتمع گردشگری را مطرح کرد. چنین پیشنهاداتی هرچند با واکنش شدید جامعه بینالمللی روبهرو شدند و به جایی نرسیدند، نشانگر نزدیکی بیسابقه سیاستهای واشنگتن و تلآویو و پذیرش تقریباً بیقید و شرط دستور کار اسرائیل از سوی ایالات متحده است.
آمریکا ایران را نهتنها بهعنوان یک تهدید منطقهای، بلکه بهعنوان چالشی برای سیاستهای راهبردی خود در خاورمیانه میبیند. حمایت ایران از مسئله فلسطین و مخالفت با عادیسازی روابط با اسرائیل، به یکی از موانع اصلی برای پیشبرد طرحهای ایالات متحده در منطقه تبدیل شده است. بنابراین، واشنگتن به اجرای سیاستهایی که هدفشان مهار و تضعیف ایران است، ادامه میدهد. در دنیایی که قوانینش بیشتر شبیه به قانون جنگل است، بهرهگیری از ابزارهای قدرت و دفاع از منافع، به نظر تنها راه حفظ بقا و مقابله با این فشارها است.
واشنگتن مینگذاری میکند!
نظر شما