مراسمهای پرزرقوبرق سوگواری این روزها مرگ را به صحنهای برای نمایش تجمل و رقابت طبقاتی بدل کرده است؛ روندی که به گفته کارشناسان، سوگ را از معنا تهی کرده و خانوادهها را حتی تا یک سال پس از فقدان نیز درگیر هزینههای سنگین میکند.
گلاب قمصر روی سنگ غسل
سالن غسالخانه آرامستان بوی کافور و گلاب گرفته بود. گلاب اصل و دوآتشه قمصر کاشان در ظرفی شیشهای روی میز قرار داشت و در کنارش بطری کوچکی از آب زمزم و جعبهای مخملی که درونش تکه چوبی بود که خانواده متوفی آن را «از درخت گیلاس باغ پیامبر» معرفی میکردند. کفنی سفید نیز آورده بودند که گفته میشد در مکه و کربلا و مشهد مقدس طواف داده شده و از نوع مرغوب است.
پیکر بیجان روی سنگ غسل قرار گرفت و غسال کار خود را آغاز کرد. ابتدا بدن با آبخنک شستوشو داده شد و سپس گلاب قمصر بهآرامی روی پیکر ریخته شد. بعد آب زمزم و خاک تربت کربلا را با احترام به بدن زدند.
تابوت براق در میان گلها
پس از پایان غسل و کفن، پیکر در تابوتی مشکی و براق با حاشیههای طلایی قرار گرفت. تابوت سنگین روی دوش چند جوان کتوشلوار پوش حرکت داده شد. خودرویی که تابوت را حمل میکرد، زیر بار گلهای کمیاب و گرانقیمت تقریباً پنهان شد.
در آرامستان، در بهترین نقطه قبری از پیش آماده بود. جعبه تربت و تکه چوب یادشده در قبر گذاشته شد و سپس تابوت در میان جمعیت مشکیپوش پایین آورده شد. مراسم تدفین انجام شد و ترمه نفیسی به روی قبر انداخته شد و تاجهای گل بر روی آن قرار گرفت. حاضران با عینکهای آفتابی سیاه در سکوتی نمایشی ایستاده بودند. صدای مداح بلند شد، اما بهجای آیاتی از قرآن، ترانههایی از خوانندگان پاپ پخش شد.
در این نوع مراسمها سه نوع مداح قابل انتخاب است؛ مداح درجه یک که ترانههای پاپ و بهروز اجرا میکند و با آلات موسیقی همراه است، مداح درجه دوم که مراسمی معمولی و قدیمی اجرا میکند و مداح درجه سوم که بیشتر به روضهخوانی و سبک سنتی میپردازد.
تالاری با بوی قهوه و دمنوش
چند ساعت بعد، در تالار بزرگ شهر همه چیز تغییر کرد. سالن با تاج گلهای عظیم و رنگارنگ پوشیده شده بود و فضای داخلی بوی قهوه تازهدم و دمنوشهای متنوع داشت. در بدو ورود، زنان با لباسهای مشکی مجلسی، کفشهای پاشنهبلند و آرایش کامل ظاهر شده بودند و مردان کتوشلوارپوش و کرواتزده خوشامد میگفتند.
در دست هر مهمان بستهای بود که شامل میوههای نوبرانه و شکلاتهای خارجی بود. روی میزهای سلفسرویس انواع نوشیدنیها از موهیتو و آیسلته گرفته تا قهوه و ماسالا، چای و دمنوش سرو میشد.
مداحی که پشت میکروفن رفت، بهجای نوحه، قطعاتی از موسیقی پاپ با همراهی فلوت و گیتار اجرا کرد. در پایان، مهمانان به رستورانی پنجستاره با منوی باز و غذاهای گرانقیمت دعوت شدند.
هدیه پایانی نیز یک جلد قرآن نفیس بود که از طرف خانواده داغدار به مدعوان تقدیم شد، اما چه شد که این حجم از تجمل معنای سوگواری را تغییر داد؟
پس از مراسم، سراغ یک پژوهشگر اجتماعی رفتیم تا بپرسیم چرا چنین آیینهایی شکل میگیرند و چه تأثیری بر فرهنگ سوگواری دارند.
مرگ به صحنهای برای رقابت طبقاتی بدل شده است
محمود رسولینژاد، پژوهشگر اجتماعی به ایسنا اظهار میکند: چنین مراسمهایی نشانهای روشن از کالاییشدن زندگی و مرگ در جامعه ماست. آنچه باید آیینی برای آرامش و یادآوری باشد، به عرصهای برای نمایش ثروت تبدیل شده است.
وی میافزاید: وقتی خانوادهای در مرگ عزیز خود چنین هزینههایی میکند، پیام پنهانش این است که حتی در فقدان هم باید برتر دیده شود. این پیام به جامعه منتقل میشود و دیگران نیز برای اینکه کماهمیت به نظر نرسند، ناچار میشوند هزینههایی بالاتر از توان خود انجام دهند.
این جامعهشناس بیان میکند: در این روند، سوگ از معنا تهی میشود. مراسمی که باید فرصتی برای همدلی و یادآوری باشد، به رقابتی طبقاتی و نمایشی اجتماعی تبدیل میشود. نتیجه این است که اصل مرگ و فقدان، در میان زرقوبرق گم میشود.
رسولینژاد تأکید میکند: سادگی در مرگ، بیش از هر چیز نشاندهنده احترام است، اما جامعه امروز به جایی رسیده که حتی در سوگواری هم معیارهای مصرفی و نمایشی را ملاک ارزش میگذارد.
تجمل پردهای برای انکار فقدان است
پس از او، پای صحبت یک روانشناس نشستیم و از او پرسیدیم آیا این تجملات میتواند کمکی به تسکین بازماندگان بکند؟
سودابه نیکپور، روانشناس به ایسنا میگوید: برگزاری مراسم باشکوه در بسیاری موارد یک مکانیسم دفاعی است. خانواده نمیتواند با واقعیت فقدان روبهرو شود، بنابراین پشت پرده تجمل پنهان میشود. این تجملات نوعی مسکن روانی است که غم را موقتاً پنهان میکند.
وی میافزاید: این مسکن روند طبیعی سوگواری را مختل میکند. وقتی بازماندگان بهجای روبهروشدن با اندوه، آن را با نمایش بیرونی میپوشانند، زخمی التیام نیافته باقی میماند که بعدها به شکل افسردگی یا اضطراب خود را نشان میدهد.
این روانشناس بیان میکند: این مراسمها تأثیر اجتماعی منفی دارند. خانوادههایی که توان مالی چنین خرجهایی ندارند، دچار شرم و احساس کمارزشی میشوند. این مقایسه دائمی میتواند به اضطراب جمعی و فرسایش روانی جامعه منجر شود.
نیکپور خاطرنشان میکند: آرامش و پذیرش در سادهترین شکل سوگواری نهفته است. هرچه مراسم پرزرقوبرقتر باشد، خانواده از روند طبیعی پذیرش دورتر میشود.
سنگ مزار؛ ساده یا لاکچری چه اهمیتی دارد؟
به گزارش ایسنا، سنگ مزار نیز امروز به یکی دیگر از عناصر تجمل تبدیل شده است. سنگ ساده معمولی با طراحی معمولی تفاوت زیادی با سنگ مرمر یا شاهمقصود دارد. بهطور مثال، سنگ سفید مرمر ۱۶۰ میلیون تومان و سنگ شاهمقصود ۱۸۰ میلیون تومان قیمت دارد.
طراحی و حکاکی خاص روی سنگ مزار تا ۳۰ میلیون تومان بیشتر میشود. اگر چمن مصنوعی و پاوربانک درون سنگ نصب شود که با پنل خورشیدی برق بگیرد، مبلغ سنگ بالاتر میرود، همچنین اگر آبشار مصنوعی، کیو آر کد و دکمه فاتحهخوان در سنگ تعبیه شود، قیمت باز همافزایش مییابد.
این جزئیات نشان میدهد که انتخاب سنگ ساده یا لاکچری، تنها بهظاهر نیست و بیشتر نمادی از نمایش ثروت است، درحالیکه در واقعیت همه در پایان راه یکسان هستند.
پایان زیبا؛ اهمیت مرگ و مراسم سوگواری
مرگ، برخلاف مراسمهای پرزرقوبرق، حقیقتی ساده و بیتغییر است. اهمیت مرگ نه در تابوت براق، نه در سنگ مرمر و نه در تاجگلهای گرانقیمت است، بلکه در لحظههای اندوه واقعی، همدلی صادقانه و یادآوری زندگی و اخلاق انسانی نهفته است.
مراسمهای پرزرقوبرق ممکن است برای خانواده موقتی آرامش بیاورند، اما آرامش پایدار در پذیرش فقدان و بازگویی خاطرات عزیز ازدسترفته است.
سنگ ساده یا لاکچری، مداح درجه یک یا روضهخوان سنتی، همه جلوههایی بیرونیاند؛ آنچه ارزشمند است، قلبی است که میگرید، دستهایی که آرام میگیرند، و خاطرهای که نسلها در دل نگاه میدارند. مرگ، در نهایت، یادآور برابری مطلق انسانهاست و مراسم، وقتی معنا پیدا میکند که با عشق، احترام و یادآوری واقعی همراه باشد.
بااینحال، واقعیت تلخ اینجاست که خانوادههایی که چنین مراسمهایی را برگزار میکنند، تنها در همان روزهای نخست با تجملات روبهرو نیستند، بلکه گاه تا یک سال پس از فقدان نیز درگیر هزینههای یادبود، سالگرد و تجملات جانبی میمانند. هزینههایی که بهجای آرامش، بار تازهای از سنگینی بر شانههای اندوهزدهشان میگذارد و مسیر سوگواری را دشوارتر میکند.
وقتی که مردن هم لاکچری میشود
نظر شما