در هفتههای اخیر، بورس تهران بار دیگر به صدر اخبار اقتصادی بازگشته است؛ آن هم در شرایطی که فضای سیاسی و اقتصادی کشور سرشار از ابهام و نگرانی است. در حالی که بسیاری انتظار داشتند با مطرح شدن دوباره موضوع «مکانیزم ماشه» و جهش نرخ ارز، بازار سهام با فشار فروش روبهرو شود، اما آنچه رقم خورده، بازاری پرتحرک و نسبتا مثبت است. این وضعیت نشان میدهد بخشی از ریسکهای سیاسی و اقتصادی پیشتر در تیر و مردادماه تخلیه شده و حالا سرمایهگذاران دوباره به دنبال یافتن فرصتهای تازهاند
از نگاه فعالان بازار، شکلگیری صفهای خرید در نمادهای بزرگ و شاخصساز، مهمترین نشانه بازگشت اعتماد نسبی به بورس است؛ بهویژه آنکه سرمایههای خرد نیز بار دیگر در جریان معاملات پررنگتر شدهاند. با این حال، نمیتوان از واقعیتهای تلخ اقتصاد ایران چشم پوشید. عبور دلار از مرز ۱۰۰ هزار تومان، بیش از آنکه یک رویداد صرفا عددی باشد، هشداری جدی درباره ضعف سیاستگذاری و سردرگمی مدیریتی است. وضعیتی که در بستری از تنشهای منطقهای و سایه سنگین اختلافات ایران و اسراییل، شکنندگی بازارهای مالی را دوچندان کرده است.
بازار سرمایه امروز بیش از همیشه به اخبار وابسته است؛ گویی هر جمله یا سیگنال سیاسی میتواند جریان شاخصها را برای چند روز یا حتی هفته تغییر بدهد. در چنین شرایطی، نگاهها به سفر رییسجمهور به نیویورک دوخته شده است؛ جایی که هر نشانهای از گشایش دیپلماتیک میتواند به تقویت تقاضا در بورس و حتی عقبنشینی نرخ ارز منجر شود. اما همان قدر که یک خبر مثبت توان پیشبرد شاخصها را دارد، یک خبر ناامیدکننده هم میتواند به سرعت ورق را برگرداند و بازار را در مسیر نزولی قرار بدهد.
تحلیلگران تأکید دارند که رشد اخیر بورس لزوما به معنای آغاز یک روند صعودی پایدار نیست. بازار طی روزهای اخیر ترکیبی از رشد محدود شاخص و افزایش نسبی حجم معاملات را تجربه کرده، اما همچنان در محدودهای شکننده نوسان دارد. سطح ۲ میلیون و ۸۴۶ هزار واحدی به عنوان هدف تکنیکالی شاخص کل مطرح است؛ با این حال فشار عرضه پس از شناسایی سود میتواند هر لحظه روند را متوقف کند
از سوی دیگر، اقتصاد کلان نشانهای از خروج از رکود تورمی ندارد. رشد ضعیف در بخش واقعی اقتصاد، همزمان با تداوم تورم و جهش نرخ ارز، تصویری از یک چرخه فرساینده را شکل داده است. در چنین فضایی، توصیه کارشناسان حرکت به سمت استراتژیهای تدافعی است؛ استراتژیای که بر محور ابزارهای کمریسک همچون صندوقهای درآمد ثابت و طلا میچرخد و بخش کوچکی از پرتفوی را به سهام صنایع مقاوم در برابر رکود اختصاص میدهد. گروههایی مانند داروییها و غذاییها که تقاضایشان کمتر تحتتأثیر چرخههای اقتصادی قرار میگیرد، در کنار برخی سهام دلاری در حوزه شیمیاییها، میتوانند بخشی از ریسک سرمایهگذاری را پوشش بدهند.
به طور کلی، بورس در نقطهای ایستاده که هم امید را میتوان در آن دید و هم بیم را. امید از جنس بازگشت اعتماد و رشد تقاضا؛ و بیم از ناحیه دلار صعودی، سیاستهای ناکارآمد و تنشهای سیاسی. آینده بازار بیش از هر زمان دیگری به تصمیمات کلان گره خورده است؛ تصمیماتی که اگر به موقع و هوشمندانه اتخاذ نشوند، میتوانند هر دستاورد کوتاهمدت را از بین ببرند. برای سرمایهگذاران اما یک اصل ثابت میماند: در بازاری اینچنین ناپایدار، مدیریت ریسک و چینش هوشمندانه پرتفوی، مهمترین کلید بقاست.
رشد هزار واحدی
روز گذشته در جریان داد و ستدهای بازار سرمایه، بیش از 27 میلیارد و 135 میلیون سهم و حق تقدم به ارزشی بالغ بر 10 هزار و 490 میلیارد تومان در بیش از 279 هزار نوبت مورد داد و ستد قرار گرفت و شاخص بورس با رشد هزار و 297 واحدی در ارتفاع 2 میلیون و 630 هزار و 480 واحد قرار گرفت.
بیشترین اثر مثبت بر دماسنج بازار سهام در روز جاری به نام نمادهای معاملاتی شپنا، شبندر و شتران شد و نمادهای معاملاتی فولاد، خساپا و خودرو بیشترین اثرگذار منفی را بر این نماگر از خود به جای گذاشتند.
استراتژی تدافعی
سیدمحمدرضا اعلمی، کارشناس بازار سرمایه نیز هفتههای پیشین بورس مروری میکند و به «اعتماد» میگوید: بازار سرمایه طی 6 روز متوالی اخیر در محدودهای مثبت حرکت کرده است. رشد نسبی حجم معاملات نیز نشانهای از ورود نقدینگی جدید به بازار به شمار میرود؛ با این حال، این تحرکات هنوز به معنای شکلگیری یک روند صعودی پایدار نیست.
او میافزاید: هدف بعدی شاخص کل بر اساس تحلیلهای تکنیکال محدوده ۲ میلیون و ۸۴۶ هزار واحد است، اما نباید از این نکته غافل شد که به محض شناسایی سود از سوی بخشی از فعالان، فشار عرضه در بازار افزایش خواهد یافت. به بیان دیگر، شرایط کنونی بازار بیش از هر چیز، رنج است؛ چند روز مثبت در کنار روزهایی منفی که توازن شکنندهای ایجاد میکند
اعلمی تاکید میکند: در سطح کلان اقتصادی، نشانههای مثبتی از بهبود پایدار دیده نمیشود. اقتصاد کشور در وضعیت رکود تورمی قرار دارد؛ ترکیبی از رشد پایین و رکود در بخش واقعی اقتصاد از یک سو و تداوم تورم و افزایش نرخ ارز از سوی دیگر. در چنین فضایی، رویکرد سرمایهگذاری باید واقعبینانه و بر پایه مدیریت ریسک باشد.
از نگاه این کارشناس بازار سرمایه، راهکار اصلی برای فعالان بازار در این مقطع، اتخاذ یک استراتژی تدافعی در مدیریت پرتفوی است. استراتژی تدافعی به معنای ایجاد یک کمربند ایمنی برای سرمایه است؛ به نحوی که سهم عمده پرتفوی در ابزارهای کمریسک و پوششدهنده قرار بگیرد و بخش کوچکتری به سهام اختصاص یابد. در این چارچوب، صندوقهای طلا و صندوقهای درآمد ثابت باید بیشترین وزن پرتفوی را تشکیل بدهند. این ابزارها علاوه بر حفظ ارزش دارایی در برابر تورم، نقش مهمی در کاهش ریسک ناشی از نوسانات بازار سهام ایفا میکنند.
اعلمی میافزاید: در کنار این کمربند دفاعی، بخشی از پرتفوی نیز باید به سهام اختصاص پیدا کند؛ اما انتخاب صنایع باید متناسب با واقعیت رکود تورمی صورت بگیرد. از یک طرف، صنایعی که تقاضای آنها وابستگی چندانی به چرخههای اقتصادی ندارند، نظیر داروییها و صنایع غذایی، گزینهای منطقی محسوب میشوند. این گروهها به دلیل ماهیت مصرفی و پایدار محصولات، حتی در دوره رکود نیز با کاهش جدی تقاضا مواجه نمیشوند. از سوی دیگر، با توجه به تورم مزمن و افزایش نرخ دلار، سهام دلاری بهویژه در حوزه محصولات شیمیایی میتواند بخشی از ریسک پرتفوی را پوشش داده و بازدهی مناسبی ایجاد کند.
او میافزاید: اگر چه بازار سرمایه در روزهای اخیر رنگی مثبت به خود گرفته، اما هنوز نمیتوان آن را بازاری قدرتمند و رو به رشد دانست. پایداری وضعیت فعلی وابسته به متغیرهای بنیادی اقتصاد کلان است که نشانههای روشنی از بهبود در آنها مشاهده نمیشود. بنابراین، منطقیترین استراتژی برای فعالان بازار در شرایط کنونی، چینش یک پرتفوی تدافعی است؛ پرتفویی با هسته اصلی صندوقهای طلا و درآمد ثابت و سهم کوچکتری از صنایع منتخب، متناسب با اقتضائات رکود تورمی. چنین ترکیبی میتواند علاوه بر مدیریت ریسک، از سرمایه در برابر نوسانات شدید و غیرقابل پیشبینی بازار محافظت کند.
وضعیت ناپایدار
امیرعباس باقری، تحلیلگر بازار سرمایه در گفتوگو با «اعتماد» میگوید: در روزها و هفتههای اخیر، بازار بورس ایران شرایطی را تجربه کرده که کمتر کسی انتظارش را داشت. بهویژه با توجه به فضای پرابهام سیاسی و اقتصادی کشور، بسیاری از فعالان بازار پیشبینی میکردند که بورس با فشارهای جدی روبهرو شود. اما آنچه در عمل شاهدش هستیم، بازاری نسبتا پرتحرک، مثبت و همراه با رشد بوده است؛ بازاری که در شهریورماه توانسته بار دیگر توجه سرمایهگذاران را به خود جلب کند.
او میگوید: نکتهای که باید به آن اشاره کرد، این است که برخلاف تصور غالب مبنی بر فعال شدن «مکانیزم ماشه» و اثرات منفی آن بر اقتصاد کشور، هنوز این مکانیزم به صورت عملی فعال نشده است. در نتیجه، بازار سرمایه واکنش شدیدی به این موضوع نشان نداده و حتی توانسته تا حدودی خود را ترمیم کند. هرچند بخش قابل توجهی از نگرانیهای مربوط به این موضوع در تیر و مردادماه پیشخور شده بود و بازار آن سختیها را پشت سر گذاشته است.
باقری میافزاید: با این حال، انتظار چنین روند مثبتی در این مقطع از بازار وجود نداشت. کمتر کسی تصور میکرد که بورس بتواند در چنین شرایطی با این سطح از تقاضا و خریدهای متوالی همراه باشد. بهخصوص در نمادهای شاخصساز و شرکتهای بزرگ بازار که معمولا وزن زیادی در شاخص کل دارند، صفهای خرید قابلتوجهی شکل گرفته است. این اتفاق نشاندهنده بازگشت نسبی اعتماد به بازار و همچنین حضور پررنگتر سرمایههای خرد و کلان در بورس است.
این تحلیلگر بازار سرمایه ادامه میدهد: با وجود این نکات مثبت، نمیتوان واقعیتهای نگرانکننده اقتصاد ایران را نادیده گرفت. یکی از مهمترین این نشانهها، ورود نرخ دلار به کانال ۱۰۰ هزار تومان است. این موضوع نهتنها یک زنگ خطر جدی برای اقتصاد کشور محسوب میشود، بلکه بیانگر ضعف سیاستگذاریها و نبود تصمیمات کلان و موثر اقتصادی است. اقتصادی که به تدریج در حال گرفتار شدن در نوعی فلج مدیریتی است؛ فلجی که ریشه در تصمیمگیریهای سیاسی دارد و البته در شرایط پرتنش منطقهای نیز تشدید میشود.
به باور باقری یکی دیگر از چالشهایی که باید به آن اشاره کرد، فضای امنیتی و سیاسی پرتنشی است که میان ایران و اسراییل وجود دارد. این وضعیت به نوعی یک جنگ فرسایشی و طولانی را تداعی میکند؛ جنگی که حتی اگر وارد فاز عملیاتی نشود، سایهاش بر سر اقتصاد و بازارهای مالی کشور باقی خواهد ماند. در چنین شرایطی، بازار سرمایه بیش از هر زمان دیگری به اخبار وابسته شده و هر خبر مثبت یا منفی میتواند مسیر شاخصها را برای روزها یا حتی هفتهها تغییر بدهد.
از نگاه او در کوتاهمدت، بهویژه در هفته آینده، بازار همچنان میتواند روند مثبتی را تجربه کند. یکی از دلایل این خوشبینی، اخبار مربوط به مذاکرات و سفر رییسجمهور به نیویورک است. در صورت مخابره سیگنالهای مثبت از این سفر و احتمال گشایشهای دیپلماتیک، بازار میتواند به رشد خود ادامه بدهد. حتی این احتمال وجود دارد که نرخ دلار بار دیگر به زیر کانال ۱۰۰ هزار تومان بازگردد؛ موضوعی که میتواند به تقویت اعتماد سرمایهگذاران در بورس کمک کند.
این تحلیلگر بازار سرمایه تأکید میکند که این شرایط بسیار شکننده و ناپایدار است. بازار سرمایه در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری به اخبار و حوادث لحظهای حساس شده است. به بیان دیگر، همان طور که یک خبر مثبت میتواند بورس را برای مدتی در فاز صعودی نگه دارد، یک خبر منفی یا ناامیدکننده نیز میتواند به سرعت روند بازار را معکوس کرده و آن را وارد فاز منفی کند.
او میافزاید: سرمایهگذاران باید در چنین شرایطی بیش از پیش به مدیریت ریسک و تنوع سبد سرمایهگذاری خود توجه داشته باشند. ورود هیجانی به بازار و خرید صرفا بر اساس جو خبری میتواند منجر به زیانهای سنگین شود. در مقابل، سرمایهگذاری هوشمندانه در نمادهای بنیادی و شرکتهایی که از پشتوانه سودآوری و داراییهای واقعی برخوردارند، میتواند در بلندمدت بازدهی مناسبی را برای سهامداران به همراه داشته باشد.
باقری میگوید به طور کلی، اگر بخواهیم تصویری جامع از شرایط فعلی بورس ارائه بدهیم، باید گفت که بازار در یک «دوراهی حساس» قرار دارد. از یک سو، وجود سیگنالهای مثبت سیاسی و افزایش تقاضا در نمادهای بزرگ، چشمانداز امیدوارکنندهای را ترسیم میکند. از سوی دیگر، نرخ بالای ارز، فشارهای تورمی و ابهامهای سیاسی همچنان تهدیدهای جدی محسوب میشوند. بنابراین آینده بورس در گروی تصمیمات سیاسی و اقتصادی کلان کشور خواهد بود؛ تصمیماتی که اگر بهموقع و هوشمندانه اتخاذ نشوند، میتوانند مسیر فعلی بازار را تغییر داده و آن را با ریسکهای بیشتری روبهرو کنند.
از نگاه این تحلیلگر بورس ایران اگر چه در هفتههای اخیر روزهای نسبتا خوبی را پشت سر گذاشته، اما این وضعیت پایدار نیست و هر لحظه ممکن است تحت تأثیر اخبار و تحولات سیاسی داخلی و خارجی تغییر کند.
بنابراین سرمایهگذاران باید این نکته را به خاطر داشته باشند که بازار سرمایه نه یک مسیر یکطرفه صعودی است و نه یک مسیر همیشگی نزولی، بلکه بازاری است که در آن مدیریت ریسک، صبر و تحلیل درست میتواند کلید موفقیت باشد.
روندصعودی بورس ادامهدار خواهد بود؟
نظر شما