8/17/2025 12:07:10 PM

۲۰ سال پس از معجزه هزاره سوم؛ بررسی روند ظهور، رشد و مواضع امروز محمود احمدی‌‌ نژاد

در سال‌های اول، او را معجزه هزاره سوم نامگذاری کردند، باقی‌مانده لیوان آبش را در مجلس هفتم به نشانه تبرک نوشیدند، به خاطر او در انتخابات 88 هر چه از دست‌شان برآمد انجام دادند اما در دوره دوم ریاست‌جمهوری، آرام آرام فاصله گرفتن او از بدنه حامیان جدی‌اش آغاز شد و این فاصله به جایی رسید که برخی از وزرایش، نامه اعلام برائت از احمدی‌نژاد را امضا کنند.

حالا بیش از بیست سال از روزی که او کارش را در رأس قوه مجریه آغاز کرد، می‌گذرد. به همین مناسبت، «خانه گفتارها» در بستر کلاب‌هاوس جلسه‌ای را با نام «محمود احمدی‌نژاد؛ زمانه و کارنامه» برگزار کرد که در این جلسه، افرادی به ارائه بحث درباره احمدی‌نژاد پرداختند. البته ذکر دو نکته درباره این جلسه ضروری است. نکته اول این است که مجید تفرشی، به عنوان یکی از گردانندگان اصلی جلسه در ابتدا تاکید کرد که به‌دنبال این بوده‌اند که شخص محمود احمدی‌نژاد و یا یکی از نزدیکان او در جلسه حضور داشته باشند که این درخواست از سوی رئیس دولت‌های نهم و دهم مورد قبول قرار نگرفته است.

نکته دوم این است که آنچه در این گزارش مورد اشاره قرار گرفته، مهم‌ترین محورها و خلاصه‌ای از مطالبی است که از سوی برخی چهره‌‎ها که به عنوان سخنران‌ در این جلسه حضور داشتند، مطرح شده است. یکی از چهره ‎هایی که در این جلسه حضور داشت، عباس آخوندی، فعال سیاسی اصلاح‎طلب و وزیر راه دولت حسن روحانی بود که در این زمینه گفت:«باید دید که این پدیده توسط چه جریانی برکشیده شده است.

ایشان در عمل آنچه که کرد، نه‌تنها در ادامه حرکت شیعی سنتی ایران نبود، بلکه علیه نهاد منبر و نهاد روحانیت بود. فکر نمی‌کنم افرادی که با روحانیت آشنا هستند، کسی همانند ایشان وجود داشته باشد که اندازه ایشان به نهاد روحانیت ضربه زده باشد. آنچه که در سیاست داخلی رخ داد، استحاله ساختار سیاست داخلی ایران است، چون اولین کاری که جریان احمدی‌نژاد انجام داد این بود که جریان اصول‌گرایی را نابود کرد و آن اصول‌گرایی که یک اصول‌گرایی مدنی بود را از بین برد و بعد از آن شاهد اصول‌گرایی عمدتاً نظامی - امنیتی بودیم که عمدتاً پایگاه مردمی نداشت.

نتیجه این شد که اساساً بعد از آن، اصلاح‌طلبی هم نابود شد چون اصلاح‌طلبی در رقابت با اصول‌گرایی مدنی می‌تواند کار کند و هیچ جریان اصلاح‌طلبی نمی‌توانست با جریان امنیتی کار کند. بدین ترتیب، صحنه سیاسی را شاهد هستیم که نهادهای مرجع، یکی بعد از دیگری موقعیت خود را از دست دادند و سیاست ایران، یک نوع سیاست امنیتی‌زده می‌‌شود و در واقع وضعیتی است که شرکت در انتخابات به زیر 40 درصد می‌رسد.» وی در ادامه افزود: «استحاله جریان سیاسی در ایران از سال 84 به بعد، موضوع مهم و خطرناکی است و ما در وضعیت آشوب قرار گرفتیم.

در سیاست خارجی هم، ایران دچار تنگنای سیاست خارجی شد و هزینه مبادلات در ایران افزایش پیدا کرد و در واقع چهره ایران در سطح جهان، چهره تهدیدآفرین شد و در واقع تبدیل به مرکز تهدید کشورهای منطقه شد. هزینه مبادله، به شدت افزایش پیدا کرد، به نحوی که الان هزینه مبادلات تجاری، چیزی حدود 25درصد هزینه مبادلات تجاری ماست و چیزی بیش از 500 میلیارد دلار برای ایران هزینه داشت. فارغ از این، به دلیل طولانی شدن، منجر به شکل‌گیری شبکه مافیایی، حوالی اقتصاد ایران شده که خروج از این شبکه، با مشکلات بسیار عجیبی مواجه است که جای بحث بیش از این را ندارد. »

بیشتر بخوانید: مثبت و منفی احمدی‌نژاد که هنوز قدرت برانگیزانندگی و نوعی پوپولیسم اجتماعی دارد/ او خودش را برای روز صفر آماده کرده است

در همین راستا، اساتید دتاریخ و تحلیلگران سیاسی طی یادداشت هایی به بررسی بیشتر این موضوع پرداختند که در ادامه می‌آید:

پوپولیسم در بستر عدالت اجتماعی

محمد مهاجری، روزنامه‌‌نگار و تحلیلگر سیاسی نوشت: سال 1382 قبل از اینکه اقای احمدی‌نژاد به عنوان شهردار انتخاب شود، جلسه مختصری تشکیل شده بود و من اولین بار آقای احمدی‌نژاد را آنجا دیدم. در آنجا، آقای احمدی‌نژاد یک عبارتی را گفت که هنوز توی ذهنم مانده است. گفت من به دوستان اصولگرا می‌گفتم که ما می‌توانیم در این انتخابات، اصلاح‌طلبان را شکست دهیم و شهرداری را تصاحب خواهیم کرد ولی دوستان اصول‌گرا خودشان را باور نداشتند. در ادامه گفت، دو سال دیگر که انتخابات ریاست‌جمهوری است، رئیس‌جمهور می‌شوم. از همان موقع، این اعتمادبه‌نفس را داشت.

آقای احمدی‌نژاد وقتی شهردار شد، یکسری کارهای خوبی را هم انجام داد. مثلاً من خاطرم هست اولین پل عابر پیاده که پله برقی گذاشتند، در محله مشیریه تهران بود. آن پل، واقعاً پلی نبود که جمعیت زیادی از آن رد شود اما چون در جنوب شرق تهران بود، همین اندازه کفایت می‌کرد. من نمی‌دانم هزینه آن پله برقی چقدر بود، اما قطعاً درآمدش برای آقای احمدی‌نژاد بسیار بالا بود.

نکته دیگری که ایشان همت گماشت و جامعه‌شناسی خوبی کرده بود، کمک‌های فراوان به هیئت‌های مذهبی بود. تعداد زیادی از مداحان معروف و نیمه معروف را شناسایی کرد و دستور داد از محل اعتبارات شهرداری تهران، به آنها امکانات دهند. در واقع با این کار، دو هدف را درست انتخاب کرد، یکی اینکه جامعه متدین مذهبی را با خودش همراه کرد و دوم اینکه اقشار آسیب‌پذیر جامعه، به لحاظ ذهنی به ایشان متمایل شدند. نکته دیگری که خوب فهمیده بود، این بود که گروه‌های مرجعی را ایجاد کرد که بتواند از آن گروه‌های مرجع نهایت استفاده را ببرد.

تقریباً 90 درصد مساجد تهران، به نحوی مُبلغ ایشان بودند. آقای احمدی‌نژاد از سال 82، در شهرداری تهران کار انتخاباتی می‌کرد. برنامه‌ای در تلویزیون به نام صندلی داغ پخش می‌شد که پخش آن از همان سال‌های 82 شروع شد که من نقشی در آن برنامه داشتم. در تابستان 83، آقای احمدی‌نژاد به آن برنامه آمد. وقتی که به برنامه آمد، کارگردان گفت آقای احمدی‌نژاد شما هر کاری در شهرداری می‌کنید با نگاه به انتخابات آینده است و دنبال رای هستید.

برخلاف آن چیزی که ما شنیده بودیم که آقای احمدی‌نژاد آدم مؤدب و باتحملی است، ایشان به شدت عصبانی شد، پرخاش کرد و ناسزا گفت و اجازه هم نداد که آن برنامه پخش شود. این را می‌خواهم بگویم که ایشان علاقه نداشت که دستش رو شود که برای ریاست‌جمهوری، کارهای پوپولیستی انجام می‌دهد.

یک مفهومی در جامعه وجود داشت و هنوز هم دارد که عدالت اجتماعی است. آقای احمدی‌نژاد هر بلایی که بر سر اقتصاد ایران آورد، در قالب عدالت اجتماعی، رنگ روغن خورده بود. آقای احمدی‌نژاد، سفرهای استانی می‌رفت. یک روز، یکی از دوستان زنگ زد که بیا کار دارم. یک آقایی آنجا بود و گفت من عذاب وجدان گرفتم. به من توضیح داد که آقای احمدی‌نژاد می‌خواست به مشهد برود، از تهران دو هواپیما را جمع کرده و به مشهد برده‌اند از بین فلکه آب و فلکه برق، دنبال ماشین بدوند. حساب کردم و دیدم همین پول را در مشهد می‌خواستند هزینه کنند، چند برابر این می‌توانستند آدم بیاورند. من گفتم حرفت را باور نمی‌کنم و چند شاهد آورد. می‌خواهم بگویم، این کارهای پوپولیسیتی در بستر عدالت اجتماعی بود.

خدشه به حس تعلق و وفاداری

مجید تفرشی، تاریخ‌‌نگار نوشت:

ضوع احمدی‌نژاد و تجربه او، بحث یکطرفه‌ای نیست. البته پدیده‌ای است که روند و جریان یک اندیشه است که پیشینه و دوره اوج داشته و هنوز هم ادامه دارد. من در همان آغاز دوره ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد، در کنفرانسی که دانشجویان یهودی مدرسه علوم اقتصادی لندن دعوت داشتم و نفر دوم سفارت اسرائیل در این کنفرانس، سخنرانی می‌کرد، جمله‌ای را به زبان آورد که هرگز از یاد نمی‌برم.

گفت که در زمان هشت سال دولت محمد خاتمی، ما بسیار در اسرائیل زجر کشیدیم، برای اینکه چند نهاد و دپارتمان درست کردیم؛ برای اینکه بگردیم بین خطوط اظهارات خاتمی و اطرافیانش مطالبی را برای مچ‌گیری از ایران پیدا کنیم. اما حالا با تشکر از آقای احمدی‌نژاد، از زمانی که ایشان آمده ما این دپارتمان را تعطیل کردیم. برای اینکه نیازی نداریم ذره‌بین بیاندازیم. بارها در زمان دولت آقای احمدی‌نژاد، شاهد این بودم که مسلمانان افراطی در اروپا، او را با آقای بن‌لادن مقایسه می‌کردند و می‌گفتند که آنها تنها امیدهای آینده جهان اسلام هستند.

ما در دوران آقای احمدی‌نژاد، شاهد زندگی ملتی در بودیم که توجهی به فردا و نگاه راهبردی به آینده نداشت. این در واقع بن‌مایه و ریشه مباحث پوپولیسم، عوام‌فریبی و عوام‌زدگی و عوام‌گرایی است. آقای احمدی‌نژاد، به درستی فهمیده بود که شماری از مسئولان جمهوری اسلامی، به دلایل مختلف، تغییر کرده‌اند و بنابراین ایشان می‌تواند با تیم و سازمانش، روی دوش نظر افرادی قرار بگیرند که اعتقاد دارند جمهوری دچار استحاله شده و می‌توانند انقلاب را به جای خودش برگردانند.

بنابراین، دو دسته همراه آقای احمدی‌نژاد شدند؛ یکی طبقات فرودست و یا ایدئولوژیک که اعتقاد دارند انقلاب نیاز به اصلاح دارد و یک مصلح جدید با خون تازه لازم است و یا افرادی که اعتقاد داشتند که انقلاب باید دچار فروپاشی شود و چه بهتر که از درون این اتفاق بیفتد و چه فردی بهتر از احمدی‌نژاد می‌تواند باشد. در ابتدا، دسته اول اکثریت داشتند و هر چه جلوتر رفت، دسته دوم اکثریت پیدا کرد. در انتخابات 84، آقای احمدی‌نژاد بخت بسیار کمتری داشت و با نابخردی که اصلاح‌طلبان کردند، راه برای آقای احمدی‌نژاد باز شد.

نکته بعدی درباره دولت آقای احمدی‌نژاد، این است که سیاست و تبلیغات سیاسی‌اش، ساختارشکنی و یا تغییر ساختاری بود که با ادعای خودش فاسد و ناکارآمد بود اما عملاً شروع به منقرض کردن نهادهایی کرد که به طور تاریخی مسئول شفاف‌سازی بودند؛ درصورتی‌که عملاً همین تعطیل کردن و تضعیف کردن آنها، فرصت برابر را کاهش داد.

در دوره هشت‌ساله آقای احمدی‌نژاد به خصوص حوادث 88، چیزی که به شدت قربانی شود، نقصان یا خدشه وارد شدن به حس تعلق و وفاداری بود که می‌تواند قوام یک کشور باشد. نکته دیگر، بحث دیپلماسی عمومی بود که در ابتدا خوب عمل شد ولی عملاً نشان داد که یا جرأت و یا خردمندی استفاده از دیپلماسی عمومی را ندارد و در عمل به جای آن از راهکار نادرست استفاده کرد و دپیلماسی عمومی را دولتی کرد درحالی‌که اینطور نمی‌تواند باشد.


۲۰ سال پس از معجزه هزاره سوم؛ بررسی روند ظهور، رشد و مواضع امروز محمود احمدی‌‌ نژاد

برچسب‌ها

نظر شما


مطالب پیشنهادی