هوشنگ ابتهاج، از بزرگترین شعرای معاصر ایران است. ابتهاج علاوه بر تبحر در سرودن غزل، در دیگر قوالب نیز طبعآزماییهای موفق زیادی داشته است. بسیاری از منتقدان ادبیات، ابتهاج را از بزرگترین شعرای تاریخ ادبیات فارسی میدانند.
ابتهاج بیشتر با غزلها و سرودههای نیماییاش شناخته میشود. او از مهمترین و اولین شاگردان نیما یوشیج بود که علاوه بر شعر، در زمینه پژوهش ادبی و موسیقی نیز فعالیت داشت. او که خیلی زود به عنوان یکی از شعرای بزرگ ایران، آوازهای به دست آورده بود، زندگیاش را صرف خدمت به فرهنگ و ادب ایران کرد.
سایهای بالای سر ادبیات معاصر فارسی
سایه در رشت و در خانوادهای مرفه متولد شد. خیلی زود و در حین تحصیل در دبیرستان اولین دفتر شعر خودش را با نام «نغمهها» منتشر کرد. این مجموعه که به سبک کلاسیک سروده شده بود، تحت تأثیر شاعران مکتب بازگشت قرار داشت، اما ابتهاج بهسرعت راه خود را یافت و به سوی نوگرایی در شعر گام برداشت. سایه در جوانی عاشق دختری ارمنی به نام گالیا شد که این عشق دستمایه بسیاری از اشعار عاشقانه او بود. او رفتهرفته وارد انجمنهای ادبی تهران شد و با افرادی مانند احمد شاملو، نیما یوشیج، مهدی اخوانثالث و سیمین بهبهانی دمخور شد.
در اثر پیوستن به حلقه افرادی مانند نیما یوشیج، شعر برای ابتهاج ماهیت متفاوتی پیدا کرد و هر روز بیشتر از دیروز برای او اهمیت یافت. نتیجه این نشستها و رفت و آمدها، تشکیل انجمنی به نام «انجمن ادبی شمع سوخته» بود. هوشنگ ابتهاج، احمد شاملو، سیاوش کسرایی، مرتضی کیوان و نیما یوشیج اعضای اصلی این حلقه ادبی بودند. با تشکیل این حلقه و به مرور زمان ابتهاج به یکی از جدیترین چهرههای ادبی پیش و پس از انقلاب تبدیل شد.
ابتهاج با وجود اینکه بهشخصه و از نظر فرم در دسته غزلسرایان نوپرداز ایران قرار نمیگیرد، نقش بسیار مهمی در این جریان داشت. تا جایی که محمدعلی بهمنی در این مورد میگوید: «اگر بخواهیم غزل بعد از نیما را بررسی کنیم باید بگوییم که هوشنگ ابتهاج در غزل پلی میزند و منوچهر نیستانی از این پل عبور میکند و ادامهدهنده این راه حسین منزوی است که طیف وسیعی را به دنبال خود میکشد.»
هوشنگ ابتهاج به شکل غیر مستقیم تاثیر زیادی در نوسازی و حرکت رو به جلو غزل فارسی داشت. اشعار او که تا حد زیادی وامدار غزلهای حافظ است، از حد یک تقلید صرف فراتر رفته و با امضای خاص خود او شناخته میشوند.
منتقدین بسیاری تا به امروز در مورد اهمیت سایه در ادبیات معاصر فارسی، گفته و نوشتهاند. محمدرضا شفیعی کدکنی، سایه را بزرگترین غزلسرای «پس از حافظ» در تاریخ ادبیات فارسی قلمداد میکند. دیگران نیز تا به امروز به کرات در مورد سایه و تاثیر شعر او بر شاعران پس از او نوشتهاند.
اشعار سایه تا به امروز زمینی برای ساخت تصنیفهای بسیار زیادی بودهاند و میتوان گفت که او و اشعارش در این حوزه نیز قابلیت بررسی بسیار زیادی دارند. ابتهاج علاوه بر همنشینی پیوستهای که با اهالی موسیقی داشت، به عنوان یکی از تاثیرگذارترین مدیران موسیقی در رادیوی ملی ایران نیز شناخته میشود.
علاوه بر سرودن شعر، سایه در پژوهش ادبی نیز دستی بر آتش داشت و یکی از معتبرترین دیوانهای شعر حافظ را تصحیح و با نام «حافظ به سعی سایه» منتشر کرد.
ابتهاج سرانجام در تاریخ نوزدهم مردادماه 1401 در 94 سالگی در کلن آلمان دیده از جهان فروبست و در باغ محتشم رشت به خاک سپرده شد.
در ادامه یکی از زیباترین و معروفترین غزلهای سایه را بخوانید.
نشود فاش کسی آنچه میان من و تو ست
تا اشارات نظر نامهرسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
این همه قصة فردوس و تمنای بهشت
گفتوگوئی و خیالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل
هر کجا نامة عشق است، نشان من و توست
سایه ز آتشکدة ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست
هوشنگ ابتهاج؛ «سایه» ای بالای سر ادبیات معاصر ایران
نظر شما