پیتر راجرز در یادداشتی با عنوان «اعراب و فرصت مذاکرات ایالات متحده و ایران: کاهش تنش، ثبات خاورمیانه و مهار اسرائیل» در وب سایت تحلیلی مدرن دموکراسی نوشت:
سیاست خارجی دونالد ترامپ در خاورمیانه، که با تصمیمات غیرقابل پیشبینی مشخص میشود، به طور مداوم بحثهای بینالمللی را برانگیخته است. یکی از مهمترین اقدامات او، آغاز مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران است - گامی بیسابقه و ناگهانی که افقهای جدیدی را در روابط ایالات متحده و ایران و بین کشورهای منطقه گشوده است. این مذاکرات که پس از سالها تنش و خصومت بین واشنگتن و تهران انجام میشود، نه تنها میتواند روابط دوجانبه را تغییر شکل دهد، بلکه فرصتی تاریخی برای کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس (GCC) نیز ایجاد میکند.
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس، اکنون با یک لحظه استراتژیک روبرو هستند: از یک سو، میتوانند از این فرصت برای تسریع کاهش تنش و بهبود روابط با ایران استفاده کنند؛ از سوی دیگر، باید در برابر اقدامات تحریکآمیز اسرائیل که پیوسته به بحرانهای منطقهای دامن زده است، مقاومت کنند. این مذاکرات میتواند به عنوان ابزاری حیاتی برای مهار رفتار تهاجمی اسرائیل، که منبع بیثباتی مزمن بوده است، عمل کند. در نهایت، مذاکره با ایران میتواند ثبات ژئواکونومیک و ژئوپلیتیکی خاورمیانه را تقویت کند و کشورهای عربی را قادر سازد تا دیپلماسی منطقهای را به طور مؤثرتری دنبال کنند و منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود را از هرج و مرجی که آنها را تهدید میکند، محافظت کنند. این یک مقطع حساس است و کشورهای حوزه خلیج فارس باید از آن برای ایفای نقش فعالتر در شکلدهی به آینده منطقه استفاده کنند.
تمایل ترامپ برای مذاکره با تهران میتواند نقطه عطفی در پویاییهای منطقهای باشد. به جای ایجاد نگرانی در میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، باید به عنوان فرصتی برای پیشبرد دیپلماسی با ایران و کاهش تنشهای مزمن منطقهای تلقی شود. دههها خصومت بین ایران و چندین کشور عربی - از درگیریها در یمن و عراق گرفته تا لبنان - منطقه را شکننده کرده و هزینههای انسانی و اقتصادی قابل توجهی به همراه داشته است. با این حال، تحولات اخیر نشان دهنده تغییر به سمت دیپلماسی است. مذاکرات احتمالی ایالات متحده و ایران میتواند با کاهش فشار بینالمللی بر تهران و ایجاد فضایی برای گفتگوی منطقهای، این روند را تقویت کند.
کشورهای عربی میتوانند از این فرصت برای پیشبرد مذاکرات مستقیم با ایران در مورد مسائل کلیدی مانند امنیت خلیج فارس، پایان دادن به جنگ در یمن و ایجاد سازوکارهایی برای همکاری اقتصادی استفاده کنند. این رویکرد نه تنها بار رویارویی مستقیم را از دوش اعراب برمیدارد، بلکه احتمال درگیریهای نیابتی را نیز کاهش میدهد و زمینه را برای ثبات بلندمدت فراهم میکند. به عنوان مثال، توافقی که برنامه هستهای ایران را محدود کند، میتواند نگرانیهای امنیتی خلیج فارس را کاهش دهد و به آنها اجازه دهد تا تمرکز خود را از بازدارندگی نظامی به توسعه اقتصادی و پروژههای ژئواکونومیک تغییر دهند. در این زمینه، میانجیگران منطقهای مانند عمان و قطر - که سابقه طولانی در تسهیل گفتگو دارند - میتوانند نقش حیاتی در تقویت این دیپلماسی ایفا کنند. کشورهای عربی باید از این فرصت استقبال کنند و به طور فعال در مذاکرات موازی با ایران شرکت کنند تا از مزایای ثبات منطقهای بهرهمند شوند.
در سوی دیگر این معادله، اسرائیل چالشی جدی برای این فرآیند دیپلماتیک ایجاد میکند. اسرائیل که اغلب به اقدامات یکجانبه - مانند حملات نظامی در سراسر منطقه یا لابیگری برای تشدید تحریمها علیه ایران - متوسل میشود، منبع اصلی بیثباتی بوده است. مذاکرات ایالات متحده با ایران میتواند با کاهش تنشهای هستهای و قرار دادن اقدامات اسرائیل تحت نظارت دیپلماتیک بینالمللی، بهانههای اسرائیل برای ماجراجویی نظامی را تضعیف کند.
برای کشورهای عربی، این تحول فرصتی برای ترویج ابتکارات اعتمادسازی است که هم ایران و هم اسرائیل را در قبال هنجارهای ثبات منطقهای پاسخگو نگه میدارد. به عنوان مثال، کاهش تنشها با ایران میتواند امنیت مسیرهای تجاری کلیدی در خلیج فارس و تنگه هرمز را تضمین کند - مسیرهایی که برای اقتصادهای صادرکننده انرژی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی حیاتی هستند. پروژههای عظیمی مانند چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی یا طرحهای زیرساختی امارات متحده عربی که به سرمایهگذاری خارجی و تنوع اقتصادی متکی هستند، در صورت درگیری با ایران یا تحریک اسرائیل بسیار آسیبپذیر خواهند بود. مذاکرات ایالات متحده و ایران میتواند این خطرات را کاهش دهد و کشورهای عربی را قادر سازد تا با اطمینان بیشتری توسعه اقتصادی را دنبال کنند.
علاوه بر این، مهار تحریکات اسرائیل از طریق فشار دیپلماتیک بینالمللی به جلوگیری از تشدید جنگهای نیابتی در کشورهایی مانند لبنان و عراق کمک میکند و به کشورهای عربی اجازه میدهد تا منابع خود را از هزینههای نظامی به توسعه و رفاه تغییر مسیر دهند. کشورهای عربی به جای ترس از تغییر سیاست ایالات متحده، باید این لحظه را به عنوان فرصتی برای تعریف مجدد روابط منطقهای ببینند و از طریق دیپلماسی فعال، مانع از به خطر افتادن منافع ژئوپلتیکی و ثبات منطقهای خود توسط بازیگرانی مانند اسرائیل - یا هر نیروی خارجی دیگر - شوند. این رویکرد مستلزم هماهنگی بین کشورهای خلیج فارس و حمایت جامعه بینالمللی است تا منطقه، به جای اینکه در لبه پرتگاه درگیری قرار گیرد، بتواند به سمت همکاری حرکت کند.
خاورمیانه در آستانه تحول عمیقی قرار دارد و اعراب نمیتوانند ناظران منفعل باقی بمانند. اگر مذاکرات ایالات متحده و ایران با دوراندیشی استراتژیک اعراب همراه باشد، میتواند تنشها را کاهش دهد، به مهار اسرائیل کمک کند و دیپلماسی منطقهای را تقویت کند. کشورهای خلیج فارس باید از این فرصت استفاده کنند، تنشزدایی با ایران را پیش ببرند و نشان دهند که میتوانند به عنوان بازیگران مستقلی که آیندهای باثبات برای خاورمیانه رقم میزنند، عمل کنند - نه صرفاً پیروان واشنگتن یا تماشاگران مانورهای تلآویو.
مذاکرات ایران و آمریکا؛ فرصتی طلایی برای عربها
نظر شما