
19 شوال 256 قمری در چنین روزی یعقوب لیث صفاری از دنیا رفت.
از عیاری تا رهبری
یعقوب لیث در سال ۲۲۵ هجری قمری (۸۴۰ میلادی) در روستای قرنین سیستان، در خانوادهای ساده و زحمتکش به دنیا آمد. پدرش، لیث صفار، آهنگری میکرد و همین پیشه به یعقوب و برادرانش لقب «صفاری» را داد. دوران کودکی و نوجوانی یعقوب در فقر و سختی گذشت، اما روحیه جوانمردی و عیاری، او را به جمع عیاران سیستان کشاند؛ گروهی که در برابر ظلم و بیعدالتی میایستادند و در میان مردم محبوبیت داشتند.
عیاران، با منش پهلوانی و عدالتخواهی، نقش مهمی در تحولات اجتماعی و سیاسی سیستان داشتند. یعقوب با شجاعت و تدبیر، به سرعت در میان آنان به مقام سرداری رسید و به تدریج قدرت خود را در منطقه گسترش داد.
در نیمه قرن سوم هجری، ایران پس از سقوط ساسانیان، زیر سلطه خلفای عرب قرار داشت. اما سیستان، زادگاه یعقوب، همواره کانون جنبشهای استقلالطلبانه بود. در دوران جوانی، یعقوب و برادرش عمرو لیث، زیر پرچم صالح بن نضر، یکی از رهبران عیاران سیستان، فعالیت میکردند. اما با گذر زمان و ظهور غرور و نخوت در صالح، یعقوب و یارانش که به اصول جوانمردی پایبند بودند، در برابر او ایستادند و مانع غارت و ستم شدند. این ایستادگی، باعث شد صالح از صحنه کنار رود و یعقوب به عنوان رهبر جدید عیاران سیستان برگزیده شود.
یعقوب لیث با تکیه بر نیروی عیاران، ابتدا سیستان را از دست حاکمان وابسته به خلافت عباسی خارج کرد و زرنج را به عنوان پایتخت خود برگزید.
در سال ۲۴۷ هجری، رسماً امارت صفاریان را بنیان گذاشت و با لشکرکشیهای پیدرپی، مناطق وسیعی از شرق و جنوب ایران را به تصرف درآورد.
یعقوب پس از به دست گرفتن رهبری، نخست به قلع و قمع خوارج پرداخت که در آن زمان، با تندروی و خشونت، مردم سیستان و نواحی اطراف را آزار میدادند. او با گردآوری سپاهی از جوانمردان و آزادگان منطقه، گروههای مسلحی را با عنوان مطوعه (غازیان داوطلب) تشکیل داد و حتی برخی از خوارج نیز به سپاه او پیوستند. این گروه به نام «جُیوش الشراه» شهرت یافت و توانست امنیت و آرامش را به سیستان بازگردانداو موفق شد خوارج را در سیستان شکست دهد، پوشنگ و هرات را فتح کند و سپس به سمت خراسان، کرمان، فارس و خوزستان پیشروی نماید.
دستاوردهای نظامی و سیاسی
یعقوب لیث صفاری در مدت کوتاهی، حکومتی را بنیان گذاشت که بخشهای بزرگی از ایران، افغانستان، تاجیکستان و پاکستان امروزی را دربرمیگرفت. مهمترین دستاوردهای او عبارت بودند از:
فتح خراسان: با شکست دادن محمد بن طاهر، آخرین امیر طاهریان، خراسان را به قلمرو خود افزود و استقلال منطقه را از خلافت عباسی تثبیت کرد.
تصرف فارس و کرمان: با سرکوب حامیان خوارج و فرماندهی مقتدرانه، این دو استان کلیدی را به قلمرو صفاریان ضمیمه نمود.
فتح خوزستان: با شکست محمد بن واصل، خوزستان را نیز از سلطه خلافت خارج ساخت و نفوذ خود را تا مرزهای غربی ایران گسترش داد.
مبارزه با خلافت عباسی: یعقوب لیث، پس از تثبیت قدرت در شرق و جنوب ایران، نگاه خود را به بغداد دوخت و با سپاهی عظیم به سمت پایتخت خلافت عباسی حرکت کرد. اگرچه در نبرد دیرالعاقول (۲۶۵ هجری) شکست خورد، اما قدرت و جسارتش پایههای خلافت عباسی را به لرزه انداخت.
شخصیت و منش یعقوب لیث
یعقوب لیث صفاری مردی عملگرا، شجاع و عدالتخواه بود. برخلاف بسیاری از حاکمان آن دوران، از میان مردم عادی برخاسته بود و همین امر باعث محبوبیتش در میان عامه شد. او به مشورت با یاران و سردارانش اهمیت میداد و در تصمیمگیریها منافع مردم را در نظر میگرفت.
یکی از ویژگیهای برجسته یعقوب، علاقه و تعصبش نسبت به زبان و فرهنگ ایرانی بود. او نخستین پادشاه ایرانی پس از اسلام بود که زبان فارسی را در دربار خود گرامی داشت و شاعران و نویسندگان فارسیزبان را حمایت کرد. نقل است که زمانی که بزرگان نیشابور از او خواستند منشور خلیفه را نشان دهد، شمشیرش را از نیام بیرون کشید و گفت: «این است عهد و منشور من. امیرالمؤمنین را به بغداد نه این تیغ نشانده است؟»
احیای زبان فارسی و فرهنگ ایرانی
حکومت صفاریان، به ویژه در دوران یعقوب لیث، نقطه عطفی در تاریخ ایران پس از اسلام بود. این سلسله، نخستین حکومت مستقل و ایرانیتبار پس از ساسانیان بود که توانست استقلال سیاسی و فرهنگی ایران را تا حد زیادی احیا کند.
یعقوب لیث با حمایت از زبان فارسی و شاعران ایرانی، زمینه را برای رشد و شکوفایی ادبیات فارسی فراهم کرد. بسیاری از پژوهشگران، آغاز جنبش جمعآوری و نظم شاهنامه را به دوران صفاریان نسبت میدهند. صفاریان با تکیه بر هویت ایرانی و مخالفت با سلطه اعراب، الگویی برای حکومتهای مستقل بعدی همچون آل بویه و سامانیان شدند.
همچنین منش عیاری و عدالتخواهانه یعقوب، الگوی رفتاری برای سرداران و امیران بعدی شد و در فرهنگ ایرانی ماندگار گشت.
فرجام کار
اگرچه یعقوب لیث در بیشتر نبردهای خود پیروز بود، اما در نبرد دیرالعاقول با سپاه خلافت عباسی شکست خورد. این شکست، نقطه عطفی در زندگی او بود. پس از این نبرد، یعقوب دچار بیماری قولنج شد و در شوّال ۲۶۵ هجری (ژوئن ۸۷۹ میلادی) در جندیشاپور خوزستان درگذشت.
پس از مرگ یعقوب، برادرش عمرو لیث صفاری زمام امور را به دست گرفت. اگرچه صفاریان تا حدود یک قرن دیگر بر بخشهایی از ایران حکومت کردند، اما هیچگاه نتوانستند اقتدار و شکوه دوران یعقوب را تکرار کنند.
آرامگاه یعقوب لیث صفاری در نزدیکی دزفول، در منطقه جندیشاپور قرار دارد و هنوز هم مورد احترام مردم است. نام او در تاریخ ایران به عنوان نخستین امیر ایرانیتبار پس از اسلام که با جسارت و شجاعت در برابر سلطه بیگانگان ایستاد، جاودانه شده است.
یعقوب لیث صفاری، آهنگری که شاه شد، نماد اراده و شجاعت مردم ایران در برابر سلطه بیگانه است. او با اتکا به مردم، منش عیاری و عشق به ایران، نه تنها سرزمین خود را از سلطه خلفا آزاد کرد، بلکه چراغ هویت ایرانی را در عصر تاریکی برافروخت.
حکومت صفاریان، هرچند عمر کوتاهی داشت، اما تأثیر آن بر تاریخ و فرهنگ ایران ماندگار شد. یعقوب لیث، با حمایت از زبان و فرهنگ فارسی، الگویی برای حکمرانان بعدی شد و نامش تا همیشه در حافظه تاریخی ایرانیان باقی خواهد ماند.
منابع
ـ بزرگان سیتان ـ ایرج افشار سیستانى ـ مرغ آمین ـ تهران 1367.
ـ پایتختهاى ایران ـ محمّد یوسف کیانى ـ سازمان میراث فرهنگى کشور تهران 1374.
ـ تاریخ دولت صفاریان ـ دکتر حسن یغمایى ـ دنیاى کتاب ـ تهران 1370.
ـ تاریخ سیستان ـ بتصحیح ملک الشعراء بهار ـ کتابخانه زوار ـ تهران 1314.
ـ تاریخ نهضتهاى ملى ایران ـ عبدالرفیع حقیقت ـ کتاب ایران ـ تهران 1348.
یعقوب لیث صفاری؛ آهنگری که شاه شد / وقتی عیاران، علیه خلفای عباسی بسیج شدند
نظر شما