توماس فریدمن ستون نویس روزنامه نیویورک تایمز.
به نقل از روزنامه نیویورک تایمز، دونالد ترامپ با هدف مدیریت بهتر مرزها و مقابله با جریانهای افراطی چپ انتخاب شد. اما باید دانست که رویکردهای افراطی راستگرایانه او از جمله مخالفت با خودروهای برقی و انرژیهای تجدیدپذیر بهدلیل ناسازگاری با ایدئولوژی «آمریکا را دوباره بزرگ کنیم» یا حتی استدلالهایی نظیر اینکه این فناوریها «بهاندازه کافی مردانه نیستند»، عقلانی و منطقی نیست.
حتی برای رأیدهندگان جمهوریخواه نیز این سیاستها منطقی نیست. برای مثال، پنج ایالتی که بالاترین سهم تولید برق از انرژی بادی را در آمریکا دارند، جمهوریخواه هستند و حداقل یکسوم برق خود را از باد تأمین میکنند. این موضوع بیشتر به جغرافیا مربوط است تا سیاست. مناطق روستایی و مرکزی آمریکا ظرفیت بالایی برای تولید انرژی بادی و خورشیدی دارند. در این مناطق، مردم از این منابع بهره میبرند، حتی اگر همچنان به جمهوریخواهان رأی دهند.
اما مسئله مهمتر این است که اگر سیاست «همهچیز بر پایه سوختهای فسیلی» و شعار «حفاری کن، عزیزم، حفاری کن» ترامپ در دوران ظهور هوش مصنوعی، خودروهای برقی و ماشینهای خودران به استراتژی اصلی کشور تبدیل شود، نه تنها باعث بازگشت عظمت به آمریکا نخواهد شد، بلکه بدون شک به قدرت بیشتر چین کمک خواهد کرد.
چرا چین در رقابتهای انرژی و فضایی از ایدئولوژی عبور میکند؟
وقتی ترامپ در مراسم تحلیف خود اعلام کرد که میخواهد آمریکاییها را به مریخ بفرستد، اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود: یک فضانورد آمریکایی روی مریخ فرود میآید و با یک فضانورد چینی روبهرو میشود که میپرسد: «چرا اینقدر دیر آمدی؟» چرا مرتب چین را بهعنوان معیار مقایسه مطرح میکنم؟ نه به این دلیل که ترجیح میدهم در چین زندگی کنم یا مشکلات متعدد و عمیق آنجا را قبول دارم، بلکه به این دلیل که چین با وجود همه چالشهایش میداند چگونه پروژههای بزرگ را اجرا کند. معمولاً این کار با استفاده از قدرت متمرکز دولتی انجام میشود، اما در عین حال برنامهریزی منطقی، حمایت دولتی گسترده و حتی نوآوریهای خلاقانه نیز دارد.
چین بهاندازه کافی هوشمند است که منابع انرژی خود را بر اساس مسائل ایدئولوژیک مثل گرایشهای محافظهکارانه، لیبرالی یا مائوییستی اولویتبندی نکند. برای چین، تنها چیزی که اهمیت دارد، انتخاب منبعی است که فراوانتر، کارآمدتر، ارزانتر و پاکتر باشد.
تأثیرات سیاست هوش مصنوعی بر انرژی و اقتصاد؛ از چالشهای تحریمی تا انقلاب در خودروهای خودران
در روزی که ترامپ با اعتماد به نفس کامل اعلام کرد که «آمریکا بهزودی بزرگتر، قویتر و استثناییتر از همیشه خواهد شد»، شرکت چینی دیپ سیک (Deep Seek) مدل هوش مصنوعی پیشرفته خود را به نمایش گذاشت. این مدل که با نام «R۱» معرفی شد، بهطور چشمگیری تواناییهای استدلالی و محاسباتی را به سطحی جدید رسانده است. نکته مهم این است که دیپ سیک برای رسیدن به این دستاورد به تراشههای پیشرفته آمریکایی که به دلیل تحریمها از دسترس چین خارج شده بودند، نیازی نداشت.
در عرصه هوش مصنوعی، دو راهکار اصلی برای افزایش کارایی وجود دارد: یا سیستمهای بزرگتر و دادههای بیشتری بهکار میگیرید یا با استفاده از الگوریتمهای هوشمندتر و بهینهتر، حداکثر بهره را از منابع محدود میبرید. دیپ سیک مسیر دوم را انتخاب کرده و موفق شده است با فشردن این «پرتقال کوچکتر»، عصارهای بسیار غنیتر از آن بگیرد. طبق گزارش بیزنس اینسایدر، R۱ در زمینههایی نظیر حل مسائل ریاضی، برنامهنویسی و استدلال منطقی عملکردی همسطح با مدل قدرتمند «o۱» اوپنایآی نشان داده است. تئو براون، توسعهدهنده نرمافزار و شخصیت برجسته یوتیوب، گفته است: «مدل R۱ دیپ سیک واقعا تحسین برانگیز است.».
اما ارتباط این پیشرفت با سیاست انرژی چیست؟ پاسخ روشن است: پیشرفت هوش مصنوعی، استفاده از انرژی را دگرگون میکند. هرچه هوش مصنوعی پیشرفتهتر شود، خودروهای الکتریکی خودران نیز هوشمندتر و کارآمدتر خواهند شد. اما این هوش مصنوعی به انرژی بیشتری نیاز دارد. اگر میخواهیم این انرژی را به شکلی پایدار تأمین کنیم، ناگزیر باید به منابع تجدیدپذیر روی آوریم. با گسترش استفاده از انرژی تجدیدپذیر، هزینه تولید هوش مصنوعی کاهش مییابد و در نهایت به تولید باتریهای کارآمدتر و خودروهای برقی بهتر منجر میشود. این چرخه نهتنها باعث پیشرفت فناوری میشود، بلکه اقتصادهای بزرگ را در مسیر رشد و رقابتپذیری بیشتر قرار میدهد.
بنابراین، همانطور که در دوران صنعتی، کشوری که بزرگترین اکوسیستم زغالسنگ، فولاد و نفت را داشت قدرت را در دست میگرفت، امروز نیز کشوری که هوشمندترین و کارآمدترین ترکیب هوش مصنوعی، خودروهای برقی، باتریهای پیشرفته و انرژی پاک را ارائه دهد، برتری خواهد یافت. به بیان ساده، آینده به اکوسیستمهای یکپارچه بستگی دارد. حذف یا نادیدهگرفتن یکی از اجزای اصلی این اکوسیستم، بهویژه برای دلایل سیاسی یا ایدئولوژیک، تنها به ضرر کشوری تمام خواهد شد که این خطا را مرتکب شده است.
آمریکا و سیاستهای دوگانه انرژی؛ از اوج تولید نفت تا سرمایهگذاری در تجدیدپذیرها
در واقع، خودروهای مدرن چیزی فراتر از مجموعهای از فناوریهای هوشمند نیستند که روی چرخ قرار گرفتهاند. همین امر موجب شده است که شرکتهایی مانند شیائومی و هوآوی که در اصل تولیدکننده تلفنهای هوشمند هستند و همچنین شرکت چینی «BYD» یکی از بزرگترین سازندگان باتری در چین، به بازیگران اصلی بازار خودروهای برقی تبدیل شوند. آنها خودرو را نه بهعنوان وسیلهای صرفاً مکانیکی، بلکه بهعنوان یک دستگاه دیجیتالی متحرک میبینند. از این رو، تجربه رانندگی در خودروهای آنها با خودروهای سنتی متفاوت است. در مقابل، بسیاری از خودروسازان آمریکایی هنوز خودروهایی تولید میکنند که تنها به تلفن شما متصل میشوند، بدون اینکه کاملاً دیجیتالی و هوشمند باشند.
یک تصمیم حیاتی در آمریکا، عدم ورود اپل و گوگل به صنعت خودروسازی بود. در عین حال شرکت چینی «BYD» که بهسرعت در حال رشد است، سال گذشته ۱۴ میلیارد دلار در فناوری رانندگی خودران سرمایهگذاری کرد. این شرکت میداند که آینده در خودرانهاست و از همین رو، هزاران مهندس را به خدمت گرفته است. اما در طرف مقابل، جنرال موتورز پروژه تاکسیهای خودران خود را تعطیل کرد و بهجای سرمایهگذاری بلندمدت، سهام خود را بازخرید کرد. این در واقع بهمعنی گرو گذاشتن آینده است.
آرمانیترین خودروی برقی، خودرویی است که بهطور کامل از انرژیهای تجدیدپذیر یعنی باد، خورشید، امواج، هیدرو یا حتی انرژی هستهای تغذیه شود. در چنین شرایطی، خودرو واقعاً پاک و پایدار خواهد بود. اگرچه چین هنوز کاملاً به این نقطه نرسیده است، اما رویکرد انرژی آن شباهت زیادی به استراتژی دولتهای اوباما، بوش و بایدن دارد: استفاده از همه منابع ممکن.
آمریکا در دوران بایدن به بالاترین سطح تولید نفت خود رسید، اما این تولید نفت با سرمایهگذاری همزمان در انرژیهای تجدیدپذیر همراه بود. سیاست بایدن این بود که در کنار بهرهبرداری از مزیتهای نفت و گاز، سرمایهگذاری در منابعی همچون باد، خورشید، هیدروژن و انرژی هستهای را افزایش دهد تا بتواند اکوسیستمی پیشرفته از هوش مصنوعی، خودروهای برقی، باتریهای هوشمند و سیستمهای خودران ایجاد کند. این اکوسیستم، موتور محرک بسیاری از نوآوریهای قرن بیستویکم خواهد بود.
چین و امریکا؛ در جستجوی برتری در اکوسیستم صنعتی آینده
سپس دونالد ترامپ وارد صحنه شد. او بهسرعت «وضعیت اضطراری ملی انرژی» اعلام کرد؛ چرا که رهبران حوزه هوش مصنوعی در آمریکا هشدار دادند که انرژی کافی برای مراکز داده خود نخواهند داشت. چنین تصمیمی نشاندهنده تأثیر عمیق تحولات انرژی و فناوری بر یکدیگر و بر آینده اقتصاد جهانی است.
ترامپ برای مواجهه با شرایط اضطراری که خودش اعلام کرده بود، راهکارهایی پیشنهاد داد که در تناقض آشکار با منطق اقتصادی و زیستمحیطی بهنظر میرسیدند. او تصمیم گرفت سیاستهایی را پیگیری کند که عملاً وابستگی کشور به سوختهای فسیلی را افزایش میداد و در عین حال، حمایتهای دولت فدرال از انرژیهای تجدیدپذیر را متوقف میکرد. این تغییرات شامل حذف مشوقها برای پروژههای انرژی بادی و کاهش حمایتهای دولتی از انرژی خورشیدی بود. او همچنین تأکید داشت که باید مراکز داده بزرگ و پرمصرف برای هوش مصنوعی ساخته شوند؛ مراکزی که بدون دسترسی به منابع انرژی پاک و ارزان، هزینههای هنگفتی برای کشور به همراه خواهند داشت.
این تصمیمها منجر به وضعیتی میشود که دیگر نمیتوان آن را یک اکوسیستم کارآمد انرژی دانست؛ بلکه بیشتر شبیه به یک آشفتگی و سردرگمی است که نتیجه «بیداری راستگرایانه» ترامپ است. به گفته تحلیلگران، ترامپ نهتنها نتوانست به اهداف توسعه و تقویت تولید داخلی برسد، بلکه در مسیری گام گذاشت که دستاوردهای قبلی در زمینه انرژی پاک و تجدیدپذیر را نیز از بین میبرد. در نتیجه راهبرد ترامپ نه تنها به هیچوجه منجر به تقویت آمریکا نمیشود، بلکه به نظر میرسد دقیقاً همان چیزی است که چین میخواهد. چرا که رهبران چین کاملاً از این نکته آگاه هستند که چنین رویکردی میتواند آمریکا را بهعنوان رقیبی جدی در اکوسیستم صنعتی آینده شامل هوش مصنوعی، خودروهای خودران، باتریهای پیشرفته و انرژی پاک تضعیف کند.
ترامپ در حال بیدار شدن است
نظر شما