1/22/2025 9:46:57 AM

سرکارگر حقوقمان را نداد او را کشتیم

راز این جنایت زمانی فاش شد که زن جوانی اوایل سال ۱۴۰۱ به پلیس آگاهی تهران رفت و از ناپدید شدن همسرش خبر داد.

وی گفت: شوهر 40 ساله‌ام سرکارگر یک ساختمان نیمه‌کاره است. او هر روز صبح به سر کار می‌رفت و عصر به خانه برمی گشت، اما حالا دو روز است که به خانه نیامده و خبری از او ندارم. تلفن همراهش هم خاموش است. از آنجایی که سابقه نداشته بدون اطلاع من جایی برود نگران هستم و فکر می‌کنم اتفاقی برایش رخ داده است.
پس از این شکایت پلیس تحقیقاتش را برای ردیابی مرد گمشده آغاز کرد و مأموران در گام اول به سراغ محل کار او رفتند. همه کارگران اظهار کردند که از دو روز قبل او به سرکار نیامده و خبری از او ندارند.

اما در مرحله بعدی مأموران با بررسی آنتن‌دهی تلفن همراه مرد گمشده دریافتند آخرین بار تلفن همراه وی در همان ساختمان نیمه‌کاره آنتن دهی داشته است.

با روشن شدن این موضوع مأموران بار دیگر به تحقیق و بازجویی از کارگران ساختمان پرداختند که این بار وقتی با تناقض‌گویی‌های دو کارگر به نام‌های هاشم و محمود روبه‌رو شدند آنها را بازداشت کردند.

اعتراف به جنایت

در ادامه بازجویی‌ها هر دو نفر به قتل سرکارگرشان اعتراف کردند و هاشم در توضیح ماجرا گفت: چند وقتی بود که حقوق ما عقب افتاده بود مقتول می‌گفت کارفرما پولی پرداخت نکرده اما وقتی پرس‌وجو کردیم فهمیدیم که او دروغ گفته و از کارفرما پول را گرفته اما حقوق ما را نداده.

همین موضوع باعث شده بود که از او کینه به دل بگیریم. روز حادثه در حال خوردن غذا بودیم که او با عصبانیت وارد اتاق ما شد و با فحاشی از ما خواست زودتر کارمان را انجام دهیم.

ماهم با اعتراض گفتیم مگه نمی‌بینی داریم ناهار می‌خوریم حقوق‌مان را نمی‌دهی طلبکار هم هستی؟ اما او با شنیدن این حرف عصبانی شد و کار به درگیری کشید.
من و محمود با بیل ضربه‌ای به سرش زدیم که بیهوش روی زمین افتاد. وقتی جلو رفتیم دیدیم او فوت کرده است. همانجا منتظر ماندیم تا هوا تاریک شود بعد نیمه‌شب همکارمان کریم جسد او را داخل گونی گذاشت و از ساختمان بیرون برد و در بیابان‌های حاشیه جنوب تهران دفن کرد.
پس از اعترافات صریح متهم، کریم نیز بازداشت شد و مشارکت در قتل را پذیرفت. با اعترافات او مأموران به محل دفن جسد رفتند و پس از کشف جسد آن را به پزشکی قانونی منتقل کردند.
با تکمیل تحقیقات برای هاشم و محمود به اتهام قتل و برای کریم به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 13 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

نخستین جلسه دادگاه

در ابتدای این جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
سپس هاشم و محمود یک به یک به جایگاه رفتند و با تکرار اظهارات‌شان در مراحل بازجویی گفتند: قصد قتل نداشتیم و فقط به خاطر اینکه سرکارگر حقوقمان را نداده بود از او ناراحت بودیم و با او درگیر شدیم و این اتفاق رخ داد.
بعد از آن کریم به جایگاه ویژه رفت و گفت: من در قتل نقشی نداشتم فقط وقتی فهمیدم او کشته شده از ترسم جسد را بیرون بردم و دفن کردم.

بعد هم به خاطر اینکه دو همکارم گیر نیفتند سکوت کردم.
در پایان جلسه، قضات هاشم و محمود را به اتهام مشارکت در قتل به قصاص محکوم کردند.

شکسته شدن حکم در دیوان

پس از صدور حکم و ارجاع آن به دیوان عالی کشور، قضات پس از بررسی پرونده با شکستن حکم از قضات کیفری خواستند تا درباره نحوه اخفای جسد و همچنین اخفای ادله جرم تحقیقات بیشتری صورت گیرد.
با تکمیل تحقیقات بار دیگر سه متهم در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.

دومین جلسه دادگاه

در این جلسه نیز اولیای دم درخواست قصاص کردند.
سپس هاشم و محمود به جایگاه رفتند و با پذیرش اتهام قتل مدعی شدند در اخفای جسد و ادله جرم نقشی نداشته‌اند و کریم به تنهایی جسد را دفن کرده است.
پس از آن کریم با تأیید اظهارات دو متهم به قضات گفت: به خاطر دوستانم به پلیس حرفی نزدم و ماجرا را مخفی کردم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.


سرکارگر حقوقمان را نداد او را کشتیم

برچسب‌ها

نظر شما


مطالب پیشنهادی