گروه جامعه خبر ساز - مهدی امیری پور: دی ماه سال ۱۴۰۰ بود که ماجرای فرزندخواندگی دختری خاص را روایت کردیم، دختری به نام تیارا، دختری با شرایط خاص و خانوادهای که به رغم تلاشهای فراوان اما موفق به پذیرش فرزندخواندهای با نیازهای درمان نشدند.( اینجا بخوانید)
در آن گزارش به برخی مشکلاتی که آن زوج جوان برای پذیرش فرزندخواندگی با آن روبرو بودند اشاره شد، نامه نگاریها و قوانینی که «محمدرضا و فاطمه» را مجبور به عقب نشینی کرد تا آنکه خود صاحب یک فرزند پسر به نام «محمدمهدی» شدند، پس از به دنیا آمدن فرزند پسر، این زوج دوباره عزم خود را جزم کردند تا سرپرستی یک کودک نیاز به درمان را برعهده بگیرند و این گونه شد که قرعه به نام «تیارا» در آمد.
حالا پس از گذشت یک سال و اندی، خبرنگار ما روایتی دوباره از زندگی «تیارا» را در آغوش خانواده خیراندیش خود به تصویر کشیده است. مشروح این گفتوگو را میتوانید در ادامه بخوانید:
فرصتی دوباره برای زندگی
محمدرضا کرمی: میخواهم به قصه تیارا اشاره کنم، میدانید کودکانی که در مراکز نگهداری میشوند، نیازمند کاردرمانی و گفتار درمانی و ... هستند اما وقتی ما تیارا را به عنوان فرزندخوانده پذیرفتیم به واسطه حضور در اجتماع، خانه و ارتباط با دیگران، مشکل حرف نزدن تیارا و عدم ارتباط گرفتنش حل شد و حالا تیارا به تنهایی کارهای خودش را انجام میدهد.
البته در این راه ما با برخی مشکلات نیز روبرو بودیم، سال گذشته بود که تیارا را باید به پیش دبستانی میفرستادیم اما گفتند کوتاه قامت است و نمیتوانیم مسئولیت او را بپذیریم، چرا که ممکن است اتفاقی برای او بیفتد، گفتیم همه مسئولیتش با خود ما، حتی نیمکتش را خودمان میسازیم و هر چیزی که نیاز دارد اما قبول نکردند.این اولین مشکل تیارا بود و حقیقتاً ناراحت هم شدیم. این در حالی است که به جرأت میتوان گفت تیارا از بسیاری همسالان خود که بلندقامت هستند،کارهای خود را بهتر انجام میدهد، با این حال آن پیش دبستانی حاضر به حضور آزمایشی تیارا هم نشد.
نگذاشتند تیارا به مدرسه برود
فاطمه طاعتی مادر تیارا: پیش دبستانی به ما گفتند بروید به مدرسه ای دیگر و ما هم از تحصیل تیارا در سال جاری صرف نظر کردیم و گفتیم شاید یک سال دیگر قدش رشد بیشتری داشته باشد اما کماکان این مشکل وجود دارد، در مدرسه و دانشگاه و... این مسأله ای است که وجود دارد و حل نشده است. تیارا امسال ۶ سال دارد و به خاطر همین مسائل یکسال دیرتر به مدرسه میرود.
عقد «صلح عمری» به نفع تیارا
کرمی: پس از آنکه کارهای تیارا و اقدامات لازم برای فرزندخواندگی را گذراندیم، حکم ۶ماه نگهداری موقت تیارا را به ما دادند و تیارا را به خانه آوردیم، پس از گذشت ۶ ماه از نگهداری دخترم تیارا، باید برای دریافت شناسنامه اقدام میکردیم. یکی از مراحلی که باید انجام بدهیم این است که یک سوم اموال را باید به نفع تیارا «صلح عمری»کنیم، تا اینجا مشکلی ندارد اما باید وقتی با وکیل بحث کردیم، متوجه شدیم که در این نوع قرارداد اگر دختر یا فرزندخوانده از دنیا برود، آن بخش به بهزیستی یا به خانواده زیستی بچه می رسد آن هم اگر خانواده ای وجود داشته باشد.کما اینکه اغلب این بچهها دارای خانواده نیستند، یا خانواده ای دارند که دارای مشکلاتی بوده و بچه را رها کردهاند.
مسأله دیگر موضوع فرزندخواندگی این است که اگر خانواده، هر خرید و فروشی را بخواهد انجام دهد باید نامه ای از بهزیستی بگیرد و فسخ قرارداد صلح عمری را دنبال کند و دوباره قراردادی با همین مضمون بنویسد.بسیاری از خانوادههایی که کودکان را به عنوان فرزندخوانده پذیرش میکنند از اقشار متوسط جامعه هستند که اکثراً دارای بچه دیگری هستند، اینها طبیعتاً با این یک سوم اموال در صلح عمری در آینده دچار مشکلاتی میشوند.
برخی از خانوادهها را میشناسم که در کنار اینکه چند فرزند دارند، یک کودک نیازمند درمان را به سرپرستی پذیرفتهاند، اگر ماجرای صلح عمری پیاده شود نگرانند که یک سوم اموال را صلح کنند از حق بچههای خودشان باید بگذرند و ارث کمتری به فرزند خودشان برسد. نتیجه این اقدام در آینده رخ دادن اختلاف بین این فرزندان است، چرا که بارها دیدهایم مسائل ارث و میراث حتی بین برادران و خواهران تنی همیشه وجود داشته و دراین باره ما نیز نگران هستیم.
ما تمام تلاش خود را میکنیم این بچه ها احساس یک خانواده بودن را داشته باشند، اما قوانین این چنینی علی رغم حق بودن موجب می شود آینده بچهها به خطر بیفتد. آینده این فرزندخواندهها به این میزان سهم ارث و ... نیست به این است کاری کنیم که در خانه برادر احساس کند آن دختر خواهر اوست.
لزوم تغییر قوانین فرزندخوانده
یکی از ابهامات دیگر فرزندخواندگی این است که میگویند پدر و مادر به نفع بچه خود را تحت پوشش بیمه عمر قرار دهند که ماهانه چندمیلیون نیز باید هزینه شود، این هزینهها را بگذارید در کنار سایر هزینههای کودک نیاز به درمان ببینید چقدر میشود؟
ما با بهزیستی صحبت های بسیاری کرده ایم، قبول دارند این قوانین باید تغییر کند، بسیاری از خانواده ها نیز از وجود چنین قوانینی بی خبر هستند و پیگیری می شود اما نیاز است دستگاه قضا کارگروهی تشکیل دهد و با خانواده ها صحبت کنند. در هر جلسه ای قاضی، دادستان، نمایندگان بهزیستی کشور حضور دارند و تصویب می شود که این اقدام انجام شود اما از مشکلات خانوادهها هیچ کسی خبر ندارد.
ما نامه ای را با مضمون تمام مشکلات خانواده های دارای فرزند خوانده برای آقای سعید بابایی مدیرکل امورکودکان ونوجوانان سازمان بهزیستی کشور ارسال شده و قول هایی داده اند تا تغییراتی ایجاد شود.
نباید فرآیند فرزندخواندگی صوری باشد
پدر تیارا: نمیگویم فرآیند آسانی است، سخت است و باید این فرآیندها باشد، بالاخره صلاحیت یک خانواده باید مشخص و تأیید شود، اما با این اقداماتی که انجام می شود صلاحیت تأیید نمی شود، چگونه می شود در چهار جلسه مشاوره، صلاحیت یک خانواده برای فرزندخواندگی تأیید یا رد شود، مشاور سوالهای معمولی را از من پرسید، یا در مراجعه به پزشک قانونی یک نیم روز ما را معطل کردند و آن زمانی که وارد اتاق دکتر تأیید کننده رفتیم ۲ دقیقه هم طول نکشید. این روند باید باشد، اما باید مقداری واقعی تر، تنها فقط مُهر کردن را میدانیم و تأیید شد.
در آن ۶ ماهی که ما منتظر ماندیم تا شناسنامه تیارا را بدهند، چندباری نماینده سازمان بهزیستی به خانه ما مراجعه کرد، با تیارا و همسرم صحبت کرد و چندباری به جلسات مشاوره مراجعه کردیم.۲تا ۳ جلسه نیز باید تیارا چکاپ می شد.در این ۶ ماه مشخص می شود خانواده توانایی نگهداری این فرزند را دارد یا خیر؟ البته از ظاهر یک بچه میتوان فهمید آیا توانسته با خانواده همراه شود یا خیر، رشد کرده یا نه و مسائل دیگر.
تصویری که پیشتر از تیارا داشتیم
تیارا زمانی که در مرکز نگهداری کودکان بود، بچه ای گوشه گیر، دارای عدم اعتماد به نفش و بهانه گیر بود اما امروز الحمدلله هر کاری که میخواهد خودش انجام میدهد و تنها مشکلی که داشت دستش به برخی وسایل و ابزارها نمیرسید و گفت برایم صندلی بگیرید و حالا همه کاری را خودش انجام میدهد.
مادر تیارا: امروزه تیارا دست راست من در خانه است، همه کار میکند، سفره می آورد و می برد و حتی در شستن ظرف ها من را هم کمک میکند.
حقیت آن است که قبل از آنکه بخواهیم تیارا را به فرزندخواندگی بگیریم با خودمان قرارهایی گذاشتیم،عهد بستیم که اگر فرقی نمیگذاریم بین ۲کودک، این کار را انجام دهیم و این شد تا تیارا را به فرزندخواندگی قبول کردیم. امروز الحمدالله فضای رفاقت بین دو خواهر و برادر طوری است که اگر محمد مهدی را از تیارا جدا کنیم برای همدیگر گریه میکنند و تیارا و محمد مهدی مدام جویای حال همدیگر هستند.
خدا مهر فرزندخواندهها را در دل مردم میاندازد
پدر تیارا: دست خدا را میتوان در فرزندخواندگی دید، شما فرزندی را که میآورید مدتی که میگذرد میفهمید مهر و محبتی را دلتان می اندازد، با دهها خانواده کودک صحبت کرده ام میگویند کودکان فرزند خوانده با دیگر فرزندان خودشان هیچ تفاوتی ندارند و این دست خداست که مهر آن کودک را به دل دیگران میاندازد.
امروز کوتاه قامتی تیارا به چشم کسی نمی آید و کسی به آن توجه نمیکند، حتی نگاه مردم تسمخر آمیز نیست و تعجب آور به تیارا نگاه میکنند که البته رسانهها میتوانند در شناساندن کوتاه قامتان به جامعه تأثیرگذار باشند. تیاراچندین قلم دارو هم مصرف میکند، در حال حاضر تیارا داروی هورمون رشد «سیناتروپین» آمپول و «داروهای ویتامین» را مصرف و ماهانه تقریبا ۲ تومان هزینه دارد.
نگاه به پذیرش کنندگان فرزندخوانده باید تغییر کند
متاسفانه نگاه به خانوادهها نگاه سرمایه داری است که چندین ملک و ... را به نام کودک بزند، این نگاه باید تغییر کند و در این چندین سال اخیر خانوادههایی فرزندانی را پذیرش کرده اند که جزء متوسط جامعه و یا حتی از خانواده های نابارور هستند، این قانون باید به گونه ای باشد که از یک سو آینده کودک را تأمین کند و از سوی دیگر خانواده ها تحت فشار قرار نگیرند.
فرض کنیم امروز تیارای ۶ساله، ۲۰ سال سن دارد آن هم با امکانات و وسایل خانه و ماشین، اما هیچ کسی را ندارد، آیا میتواند زندگی خود را بسازد، طبیعتاً نه، ما می گوییم طوری زندگی را بسازیم که بستگان ما خاله ما و ... بتوانند اگر ما نبودیم نقش ما را بازی کنند و جزئی از بستگان کودک باشند.
زوجین نابارور مسیر فرزندخواندگی را طی کنند
معتقدم در این دنیا، اگر خانواده هایی بچه دار نمیشوند و نابارور هستند بچه ای دیگر در جایی دیگر منتظر سرپرستی اوست و او هم پدر و مادر ندارد، به نظرم خانواده هایی که نابارور هستند مسیر فرزندخواندگی را امتحان کنند، آن جا هزینه های بسیار بالایی پرداخت میکنند و این مسیر را امتحان کنند.در این ماجرا شکی نداشته باشند و هیچ تفاوتی با فرزندشان ندارد.
پایان پیام/