مسئله حجاب این روزها به چند دلیل در اخبار ایران پررنگ بود. روز پنجشنبه در مرکز پایتخت تجمعی برای مطالبهگری در این حوزه برگزار شد. پیش از آن هم الیاس حضرتی از ابلاغ دستور مقام رهبری به دولت درباره مسائل فرهنگی و اجتماعی صحبت کرده بود. سپس شماره ۱۵۹ روزنامه اینترنتی صدای ایران که رسانه دفتر رهبری آن را منتشر میکند، به نیلوفر قلعهوند تقدیم شد. دختر ۳۰ ساله متولد اصفهان که همراه با اعضای خانوادهاش در حمله اسرائیل به منطقه نوبنیاد (اطراف سایتهای وزارت دفاع) شهید شد. انتشار عکسی از نیلوفر بر جلد صدای ایران، با واکنشهای تندی از سوی جریان تندرو روبرو شد که البته طبیعی و قابل درک بود. چون با معیار و آموزههای کانالیزه آنها تطابق نداشت.
شاخصترین واکنش مربوط به مبدع کلینیک ترک بیحجابی بود. مهری طالبی دارستانی احتمالاً در کانال ایتای خود نوشت: «آیا واجب بود برای یک هدف الهی متعالی (جذب حداکثری) حدود الهی متعالی (حجاب) را نادیده بگیریم و ترویج منکر کنیم؟! ... در پاسخ به مغالطات و شبهاتی که برخی با کوچکترین نقد به عملکرد سایت یا دستگاههای منتسب به حضرت آقا مطرح میکنند و از لسان مبارک ایشان پاسخها را دریافت کنیم: از نظر من، هیچ کس مصونیت آهنین ندارد. همه در مقابل قانون و مسوولیتهاى خودشان پاسخگو هستند و باید جواب بدهند. همین یک جمله کفایت میکند برای شناسایی انحراف از معیار مدنظر ولی امر مسلمین؛ توسط آنان که به اسم دفاع از رهبر میخواهند دهان نقد ترویج باطل را بدوزند.» این که چه میشود افرادی از یک نحله فکری و سیاسی تصور میکنند حق مطلق با آنهاست و دیگران باطل هستند، جای مطالعه بسیاری دارد.
در میان این واکنشها، اسکرینشاتی از گروه ایتایی طالبی دارستانی توجهم را به خود جلب کرد. فردی در واکنش به تصویر نیلوفر قلعهوند پرسیده بود: «ای خدای من ایشون واقعا شهیدن؟» بله ایشان واقعا شهید شدند. نیلوفر قلعهوند در حمله اسرائیل به ایران همراه اعضای خانوادهاش جان باخت. بیش از ۱۱۰۰ نفر از مردم ایران در این جنگ شهید شدند که حتی برخی نظامیان این فهرست هم الزاماً سبک زندگی، نگرش، پوشش و افکارشان مطابق برخی استانداردهای رسمی در کشور نبود. حالا از زاویه همین استانداردهایی که صحبت درباره آنها بسیار زیاد است، باید وجود این افراد را کتمان کنیم؟ چنین چیزی غیرممکن است. تکثر شهدای جنگ ۱۲ روزه به طور دقیق به ما نشان میدهد که جامعه ایران چقدر متکثر است و متر و معیارهایی که برخی برای تفکیک انسانها به خوب و بد در نظر میگیرند، در دنیای واقعی کارکرد ندارد. این نگاه دقیقاً همان نگاهی است که تلاش زیادی کرد تا موضوع جنگ اخیر و رفتار مردم را در یک بستهبندی آرمانی بپیچد و به جامعه عرضه کند. این بستهبندی چقدر از سوی جامعه ایران پذیرفته شد؟
نکتهای هم درباره تجمع پنجشنبه وجود دارد. امروز به سختی میشود افرادی را پیدا کرد که ندانند جامعه ایران حتی با سال ۱۴۰۱ هم تفاوت دارد، چه برسد به سالهای قبل از آن. این که در عین بیتصمیمی برای مشخص کردن این وضعیت و مطالباتی که وجود دارد، یک نگاه توانایی ابراز وجود دارد و دیگران نادیده گرفته میشوند، جای تامل دارد. هرچند این نوع ابراز نظر در نوع خود مبارک و حق جامعه است. طبیعتاً مدل مطلوب این است که برای مخالفین این اجبار یا سیاستهای دیگر هم وجود داشته باشد. نه این که آدمها بیایند و حرفی در تائید نظر ما بزنند، آنها را مردم بنامیم و برای همه چیز نظر آنها را محور تصمیمگیری قرار دهیم.
این تناقض قدیمی هیچ وقت حل نمیشود و یادآور این جملات است که امام جمعه محترم مشهد، سال ۱۴۰۲ در گفتگو با روزنامه فرهیختگان مطرح کرده بود: «ما جریان لائیک را به حساب مردم نمیگذاریم. ما متدینان را به نام مردم میشناسیم. برای ما آن مردم لائیک موضوعیت ندارند، مردمِ متدین موضوعیت دارند. اگر متدینان بر مبنای دینی از حرف من خوششان نیامد من حتما باید حرفم را کنار بگذارم یا باید عذرخواهی کنم که چرا متدینان خوششان نیامده است.» وقتی از مردم ایران صحبت میکنیم، باید یک کل ۹۰ میلیونی و متکثر مقابل چشممان باشد نه طرفداران جناحها، افراد، مکاتب سیاسی و ... . این که جمع یا جمعیتی را که حرفهای مورد علاقه یا قبول ما را بزنند بپذیریم و دیگران را در میان مردم حساب نکنیم، هیچ سنخیتی با انسجام ملی و کنار هم بودن مردم که از رسانههای رسمی شنیده میشود هم ندارد. آن هم در شرایطی که کشور در شرایط نه جنگ نه صلح است و ممکن است بار دیگر اتفاقاتی رخ دهد.
ما را ببخشید که نیلوفر قلعهوند بدون حجاب هم شهید شد!


نظر شما