ناترازی انرژی در ایران دیگر یک هشدار فنی نیست؛ چالشی ساختاری است که هر روز در آمار تولید و اقتصاد و البته ذهنِ مدیران تکرار میشود. آنجا که برق نیست، تولید هم نیست. و آنجا که تولید متوقف میشود، نه فقط ماشینها، که معیشت هزاران خانواده خاموش میشود. در چنین روزگاری، فولادمردان خوزستانی فقط در پی روشن نگهداشتن کورهها نبودهاند؛ بلکه در پی روشن نگهداشتن «امید» در جامعه بوده اند.
در سه چهار سال گذشته، ناترازی شدید در گاز و برق، صنعت فولاد را به آستانه رکود کشاند. برآوردها میگوید تنها در سال ۱۴۰۲ بیش از ۱۰ میلیون تن فولاد تولیدنشده در کشور، مستقیماً از دل این کمبود انرژی بیرون آمده است. سهم فولاد خوزستان از این زیان ملی، محسوس اما نه فاجعهبار بود؛ چون برخلاف بسیاری از بنگاهها، این شرکت «انفعال» را انتخاب نکرد. فولاد خوزستان، پروژهی نیروگاه سیکل ترکیبی خلیج فارس را پیش برد—پروژهای ۵۴۶ مگاواتی که فاز اول آن توانست بخشی از برق مصرفی شرکت را از شبکه ملی جدا کند و با آن، بخشی از سرنوشت خود را از سیاستِ روزمره جدا سازد.
اما ماجرا فقط ساخت نیروگاه نیست؛ فولاد خوزستان در مدیریت هوشمند در شرایط ناترازی هم موفق بوده است. در حالیکه بسیاری از صنایع در ماههای خاموشی دست از کار کشیدند، فولاد خوزستان مسیر دیگری رفت: از فرصت ایجادشده از قطعی برق، برای تعمیرات پیشگیرانه و نوسازی خطوط تولید استفاده کرد. همین تصمیم ساده، بهرهبرداری را در سال ۱۴۰۳ به ۷۷.۵ درصد ظرفیت رساند و در فروردین ۱۴۰۴، رکورد صد و هفت درصدی بهرهبرداری را ثبت کرد. در منطق اقتصاد، این یعنی تبدیل تهدید به فرصت.
از طرفی فولاد خوزستان امروز فقط مصرفکننده انرژی نیست؛ شریکِ سیاستگذاری آن است. دبیری کارگروه بازنگری استاندارد انرژی در صنعت فولاد کشور، یعنی تجربهی میدانی این بنگاه به معیار ملی تبدیل میشود. در جلساتی که با حضور فولاد مبارکه، جهان فولاد سیرجان و فولاد سیرجان ایرانیان برگزار شده است، نگاه تازهای شکل گرفته: اینکه استاندارد انرژی فقط نباید عددی از بالا باشد؛ باید حاصل گفتوگوی تولیدکننده با قانونگذار باشد. این همان نقطهای است که «عقلانیت صنعتی» با «سیاست ملی» همسخن میشود.
در عین حال، فولاد خوزستان به افقهای نو هم چشم دوخته است. پروژههای نیروگاه خورشیدی بهبهان و گتوند، هر یک با ظرفیت حدود ۲۰۰ مگاوات، قرار است حلقهی بعدی خودکفایی انرژی باشند؛ نه فقط برای کاهش هزینه، بلکه برای حرکت به سمت «فولاد سبز» و کاهش ردپای کربن. اگرچه حمایت دولت و عدم تکرار قطعی برق و گاز در ماههای آینده از شرایط لازم برای تحقق این سرمایهگذاری ها در بخش انرژی است.
ناترازی انرژی، چالشی است که صنعت فولاد ما را از رقابت جهانی عقب انداخته، اما فولاد خوزستان تلاش کرده است در همین ناترازی، تعادلی بسازد میان تولید و طبیعت، میان اقتصاد و بقا.
در نهایت، فولاد خوزستان نمونهای است از آنچه صنعت ایرانی میتواند باشد: صنعتی که بهجای گله گذاری از خاموشیها، چراغ خود را روشن نگه می دارد. این شاید آغاز یک فصل تازه باشد؛ فصلی که در آن، کورهها نه با خامسوزی گاز، بلکه با شعلهی عقلانیت روشن میمانند،گرچه همه اینها مسئولیت دولت و سیاستگذاران برای کاهش قطعی برق و هزینه های تولید را رفع نمی کند و دولت همچنان بایستی سیاست های خود را در حمایت از دولت در پیش بگیرد.
درس آموخته هایی از دوران ناترازی انرژی در خوزستان
نظر شما