چرخش ترامپ از نتانیاهو به سوی اعراب؟ / کاخ سفید از هماکنون تصمیم گرفته چه کسانی آینده خاورمیانه را شکل خواهند داد
زوی بارئل در روزنامه هاآرتص در یادداشتی نوشت: پیشبینی اینکه مسیر رسیدن به آتشبس میان اسرائیل و حماس — مسیری پر از چالش — چگونه طی خواهد شد، دشوار است. تدارکات فنی لازم برای اجرای مرحلهٔ نخست، به مذاکرات بیشتری نیاز دارد که از روز جمعه در مصر آغاز شده، و هنوز نمیتوان حدس زد که این گفتوگوها چگونه به پایان خواهد رسید.
مرحلهٔ اصلی طرح — یعنی انتقال قدرت در غزه به یک نهاد اداری خارجی که ممکن است بر پایهٔ نیروی چندملیتی استوار باشد — به توافقات بسیار پیچیدهتری نیاز خواهد داشت تا قابل اجرا شود. در حال حاضر، چنین نهادی فقط روی کاغذ وجود دارد.
اما برخلاف مذاکرات قبلی از آغاز جنگ، که فقط با هدف رسیدن به توافقی برای آزادی گروگانها و تعیین شرایط اجرایی آن انجام میشد، طرح ترامپ کل خاورمیانه را در بر میگیرد. توافق گروگانها تنها «قسط اول» این طرح است.
سنگبنای طرح ترامپ: خاورمیانهای چندطبقه با جایزهٔ نوبل در رأس آن
این طرح سنگبنای ساختمانی چندطبقه است که دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، قصد دارد برای منطقه بسازد — ساختمانی که در رأس آن، جایزهٔ صلح نوبل میدرخشد.
اما ترامپ پیش از هر توافقی، تغییرات تکتونیکی عمیقی را آغاز کرده است. او با اتخاذ مواضع کشورهای عربی پیشرو — بهویژه عربستان سعودی، قطر و مصر — به آنها قدرت چانهزنیای بخشیده که حتی از نفوذ اسرائیل فراتر میرود.
درک نیازهای امنیتی اسرائیل و تمایل آن برای «گشودن درهای جهنم» جهت نابودی حماس، جایگاه نخست خود را از دست داده و جای آن را منافع کشورهای عربی گرفته است. ترامپ اکنون دلایل اسرائیل برای ادامهٔ جنگ را نیازهای سیاسی داخلی میداند — امری که بهزعم او نباید برای دولت آمریکا الزامآور یا حتی جالب باشد.
فرمان بیسابقه ترامپ: توقف فوری بمباران غزه
اوج این برداشت جدید زمانی نمایان شد که ترامپ به شکلی بیسابقه به اسرائیل دستور داد فوراً بمباران غزه را متوقف کند — تنها چند روز پس از آنکه دوباره هشدار داده بود اگر حماس پیشنهادش را نپذیرد، «جهنمی بیسابقه» در انتظارش خواهد بود.
این اعلامیهٔ ترامپ نهتنها اسرائیل را شوکه کرد، بلکه رهبران عرب — بهویژه مقامات ارشد حماس — را نیز غافلگیر کرد؛ کسانی که بر اساس واکنشهای علنیشان، چنین تصمیم سریع و قاطعی را انتظار نداشتند.
در عمل، این فرمان مذاکرات را از یکی از دشوارترین موانعی که مانع جلب رضایت حماس میشد نجات داد؛ مانعی که حماس رضایت خود را مشروط به تضمینهای آمریکا کرده بود.
ترامپ بهجای تنظیم «نامهٔ تضمین» یا دادن وعدههای کلی دربارهٔ پایان جنگ در آینده، خودش جنگ را پایان داد — و بدینترتیب، نیاز به هرگونه تضمین را از میان برد.
فشار عربی او را واداشت تا جنگ میان اسرائیل و ایران را پایان دهد؛ جنگی که در دو سال گذشته ایران را بهعنوان «میهمان دائم» به اتحادیه عرب وارد کرد.
همین فشار موجب شد طرح «ساحل غزه» (Gaza Riviera) از دستور کار کنار گذاشته شود، و ترامپ اعلام کند که به اسرائیل اجازهٔ الحاق کرانهٔ باختری را نخواهد داد — اقدامی که در واقع مرزهای اسرائیل را ترسیم کرد، همانگونه که اکنون در غزه در تلاش است انجام دهد.
این بلوک عربی البته یکپارچه نیست؛ اختلافات دیرینه و رقابت منافع میان آنها پابرجاست و دشمنی و بیاعتمادی متقابل کم نیست. اما اسرائیل که تصور میکرد پس از توافقات ابراهیم، مسئلهٔ فلسطین دیگر عامل وحدت اعراب علیه آن نخواهد بود، بار دیگر غافلگیر شد.
ترامپ بهجای تنظیم «نامهٔ تضمین» یا دادن وعدههای کلی دربارهٔ پایان جنگ در آینده، خودش جنگ را پایان داد — و بدینترتیب، نیاز به هرگونه تضمین را از میان برد
چالشهای اجرای «ضربهٔ بزرگ ترامپ»
اکنون پرسش این است که آیا و چگونه این کشورها میتوانند نفوذ خود را برای تکمیل «ضربهٔ بزرگ ترامپ» به کار گیرند؟ آنها باید به گونهای شکاف میان طرح روی کاغذ و واقعیت در میدان را پر کنند — جایی که نیت واقعی اسرائیل و حماس آشکار خواهد شد.
در ظاهر، طرح ترامپ چارچوبی جامع ارائه میدهد که شامل آزادی گروگانها و زندانیان فلسطینی و نیز طرحی برای ادارهٔ غزه است. پیشنهاد آتشبس ترامپ، حماس را خنثی میکند و مسیر مبهمی برای تأسیس کشور فلسطین ترسیم میکند.
اما در عمل، اینها دو طرح مستقل هستند. آزادی گروگانها و مرحلهٔ نخست، به ایجاد نهاد اداری عربی یا فلسطینی در غزه وابسته نیست و ارتباطی با اجرای طرح تونی بلر برای ایجاد یک «مرجع موقت ادارهٔ غزه» ندارد.
شکاف میان طرح ترامپ و واقعیت میدانی
در میان این دو هدف، شکافی وجود دارد که پر کردن آن دشوار خواهد بود. هرچند در طرح از یک «ادارهٔ بینالمللی صلح» سخن رفته که ترامپ بهطور نمادین ریاست آن را بر عهده دارد و تونی بلر، نخستوزیر پیشین بریتانیا، آن را در عمل هدایت میکند، اما حماس موضع متفاوتی دارد.
از یک سو، حماس بهطور اصولی پذیرفته که بخشی از ادارهٔ موقت غیرنظامی تکنوکراتیک غزه نباشد؛ ادارهای که قرار است تحت نظارت نوعی نامشخص از تشکیلات خودگردان فلسطین فعالیت کند. این رضایتِ مشروط پیشتر، پس از انتشار طرح مصری در مارس گذشته، اعلام شده بود.
اما از سوی دیگر، دربارهٔ نقش آیندهاش در ادارهٔ غزه، حماس گفته است: «این موضوع وابسته به موضع ملی کلی است و تابع قوانین و قطعنامههای بینالمللی مربوطه خواهد بود و در چارچوب ساختار ملی فلسطین که حماس نیز بخشی از آن است مورد بحث قرار خواهد گرفت.»
بهعبارتی، حماس که در پاسخ خود بند خلع سلاح را نادیده گرفته، همچنین از بخشی که برای اعضای تسلیمشدهٔ حماس مسیر امنی تضمین میکند، چشمپوشی کرده است. این گروه همچنین دربارهٔ استقرار نیروی چندملیتی در غزه موضع روشنی نگرفته است.
در حال حاضر، حماس میکوشد جایگاه سیاسی و اداری موردنظر خود در غزه را تثبیت کند و قصد ندارد از آن صرفنظر کند.
حماس احتمالاً تلاش خواهد کرد با تکیه بر تصمیم ترامپ برای توقف حملات اسرائیل و حمایت کشورهای عربی از طرح او، خواهان تعدیلهایی در طرح شود که موقعیتش را تضمین کند. در آن صورت، اسرائیل ممکن است دریابد که «ترامپِ بزرگ و زمخت» در واقع از جنسی انعطافپذیر و کشسان ساخته شده است — با قابلیت خم شدنِ شگفتانگیز در برابر واقعیت سیاسی جدید.
هنوز روشن نیست که آیا دستور ترامپ برای توقف درگیریها از پیش با رهبران عرب یا با رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، هماهنگ شده بود یا نه. اختلافات او در مراحل پایانی مذاکرات افزایش یافت و حتی برای تصمیم ترامپ اعتبار قائل شد، امری که راه را برای پذیرش طرح از سوی حماس هموار کرد.
اما نتیجهٔ دیپلماتیک این تصمیم اکنون بهطور محسوس آشکار است — و تأثیر آن بسیار فراتر از مرزهای غزه میرود.
توازن جدید: کشورهای عربی در برابر اسرائیل در کاخ سفید
تا پیش از این، کشورهای میانجی — بهویژه مصر و قطر — مجبور بودند فشار دیپلماتیک سنگینی بر حماس وارد کنند، در حالی که اسرائیل از پشتیبانی کامل و باثبات دولت آمریکا برخوردار بود. دولت ترامپ پیشتر موضع اسرائیل را پذیرفته بود که میگفت تنها فشار نظامی میتواند به آزادی گروگانها منجر شود.
اما اکنون، پیشبرد طرح به رسمیت شناختن دولت فلسطینی از سوی کشورهای عربی، ایجاد «پیوند بزرگ مالی» میان آنها و ترامپ (که شامل تعهد به سرمایهگذاری هزاران میلیارد دلاری است)، و نیز شوک جهانی ناشی از صحنههای کشتار و ویرانی در غزه، پایههای الگوی راهبردی قدیمی را متزلزل کرده است؛ الگویی که به اسرائیل اولویت دیپلماتیک در واشنگتن و «کلید اختصاصی کاخ سفید» را میداد.
به این ترتیب، یک ائتلاف عربی کمسابقه شکل گرفته که کنون میتواند با اسرائیل در استفاده از اهرمهای نفوذ در کاخ سفید رقابت کند — و قدرتی برای شکل دادن به سیاست منطقهای آمریکا به دست آورده است.
دو یا سه کشور عربی که پیشتر فقط نقش «میانجی» در توافقات محلی را داشتند، اکنون در حال تغییر دادن موازنهٔ دیپلماتیک منطقهاند
تأثیرات این قدرت جدید عربی
این نخستین بار نیست که چنین قدرت جمعی عربی خود را نشان میدهد؛ نیرویی که از زمان ورود ترامپ به کاخ سفید تقویت شده است. همین نفوذ باعث شد:
ترامپ بهسرعت مشروعیت رئیسجمهور سوریه، احمد الشرع را بپذیرد و تحریمهای سوریه را لغو کند.
چرخش ترامپ از نتانیاهو به سوی اعراب؟ / کاخ سفید از هماکنون تصمیم گرفته چه کسانی آینده خاورمیانه را شکل خواهند داد
نظر شما