9/29/2025 8:39:21 AM

تندروهای ایران ۲۰ سال است که با نتانیاهو، تندروهای آمریکایی و براندازان همسو هستند/ احمدی‌نژادتحریم‌ها را مسخره و از آن استقبال می‌کرد و ادامه‌دهندگان راه او نیز از بازگشت قطعنامه‌های تحریمی خشنود هستند

عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی در روزنامه اعتماد نوشت: روایت‌محوری در رسانه می‌تواند منشأ یا متأثر از روایت‌محوری در سیاست باشد. روایت‌محوری، یعنی راوی هیچ کاری به واقعیت و منطق و علم ندارد. سخنان ترامپ را ببینید، متوجه این رفتار می‌شوید که طرف جنگ راه انداخته، بعد آن را به عنوان خاتمه جنگ می‌فروشد و روایت می‌کند. در واقع هر اقدامی کند و هر نتیجه‌ای حاصل شود، همان مطلوب است. خودشیفتگی، دروغ‌گویی، انعطاف‌ناپذیری ایدئولوژیک، استفاده از مفاهیم مبهم، عدم پذیرش اشتباهات روشن، و بالاخره تبلیغات‌چی بودن از ویژگی‌های چنین افرادی است. آنان هنگامی که به عرصه سیاست می‌آیند، جز قدرت و انحصارطلبی هیچ هدف دیگری ندارند.

از سال ۱۳۸۴ و با آمدن احمدی‌نژاد در صندلی ریاست‌جمهوری، این نگاه و گرایش در ساختار رسمی قدرت یافت و چنان به واقعیت و حقیقت پشت پا زدند که گویی حقیقت و واقعیت همان روایت است و دیگر هیچ نیست. آنان همچون قوم بنی اسراییل همه تقصیرات را بر دوش دیگران می‌اندازند و اندکی قدرت تخیل و انصاف برای فهم واقعیت ندارند. هنگامی که در سال ۱۳۸۴ وارد ساختمان ریاست‌جمهوری در خیابان پاستور شدند، در اولین گام با شعار «فناوری هسته‌ای حق مسلم ماست» گروه مذاکره‌کننده هسته‌ای دولت خاتمی را زیر سوال بردند و مواضع بسیار سختگیرانه‌ای اتخاذ کردند.

هنگامی که اولین قطعنامه‌های تحریمی آغاز به تصویب شد، آن‌ها را «کاغذپاره» دانستند و مسخره کردند. در آذر ۱۳۸۵، علیه قطعنامه تحریمی شورای امنیت موضع گرفت و در مقابل آن دستاوردهای جدید هسته‌ای خود را به رخ آنان کشید. قطعنامه‌های بعدی در سال ۱۳۸۷ را عجز و ناتوانی دشمنان معرفی کرد و گفت که ایران به زودی در زمره قدرت‌های هسته‌ای قرار خواهد گرفت. پیش‌تر نیز زمینه‌های سوءظن به ایران را با فعالیت تبلیغاتی علیه هولوکاست فراهم کرده بودند. پس از ۱۳۸۸ نیز صدور قطعنامه‌ها ادامه یافت. قطعنامه ۱۹۲۹ که جامع‌ترین و سختگیرانه‌ترین قطعنامه علیه ایران بود در خرداد ۱۳۸۹ تصویب شد. احمدی‌نژاد سخنرانی کرد و گفت: «از همان مسیری که آن‌ها می‌خواهند به ما ضربه بزنند، به آن‌ها ضربه خواهیم زد.

برخی از تصمیمات مقابله با تحریم‌ها قابل اعلام عمومی نیست؛ ولی تصمیم ما این است که از این تحریم‌ها استفاده کنیم و تولیدات خود را گسترش داده و جهانی کنیم. از این کار زشت آن‌ها برای برپایی یک نظام اقتصادی جدید در جهان بهره ببریم.» چند ماه بعد با تمسخر در پاسخ خبرنگاران گفت اگر بروید در خیابان مردم اصلا نمی‌دانند تحریم چی‌چی هست. «تحریم نمنه ده». این سال به مسخره کردن تحریم‌ها گذشت. در سال بعد و هنگامی که تحریم‌های امریکا علیه بانک مرکزی و نفت آمد، دیگه نتوانست تحمل کند که با تغییر لحن گفت اینها جنایت علیه بشریت است.

سپس از سال ۱۳۹۱ که فشار اقتصادی آمد و تورم سر به فلک کشید، لحن او هم عوض شد و در دی ۱۳۹۱ یعنی آخرین ماه‌های حضورش در پاستور و در مجلس گفت: «حتما موضوع تحریم تاثیرگذار خواهد بود اما باید آن را مدیریت کنیم. آن‌ها می‌خواهند با اعمال تحریم‌ها از مردم ما انتقام بگیرند. طبیعتا هم این تحریم‌ها ابتدا باعث کاهش سرعت رشد کشور شده و بر قشر وسیعی از مردم فشار خواهد آورد و در ثانی هم باعث نوسانات قیمت و تاثیر بر قشری از مردم ایران که درآمد ثابتی دارند خواهد شد.

وی در پایان دوره خود گفت: سئوال من این است که چگونه می‌توان با این تحریم‌ها و مشکلاتی که ایجاد می‌کند، مقابله کرد.» در این میان جشن‌های هسته‌ای آنان هم کم‌هزینه نبود. ولی هنگام ترک صندلی ریاست‌جمهوری که برایشان سنگین بود، دوباره به یاد پیروزی ملت ایران در مقابله با استکبار افتاد، در حالی از پاستور رفت که بدترین تحریم‌ها را به عنوان هزینه نابخردی به دامن این ملت گذاشته بود. وی که از انکار اثرگذاری تحریم‌ها آغاز کرده بود، با تقابل و بی‌اعتنایی و مسخره کردن تحریم‌ها ادامه داد و خود را پشت حق هسته‌ای پنهان کرد و مشغول معکوس‌نمایی واقعیت شده بود ولی در سال پایانی تغییر لحن داد و در پی پرسیدن راه‌های مقابله با تحریم‌ها بود!

آنان که برجام را «سند زور» می‌دانستند با آمدن به ریاست‌جمهوری مدعی شدند که باید برجام اصلاح شود! و دیگر حرف از خروج برجام نزدند

او رفت در حالی که چند ماه پیش از او مذاکرات محرمانه و مستقیم در مسقط میان نمایندگان ایران و امریکا آغاز شده بود، چون سیستم سیاسی متوجه تبعات این سیاست‌ها شده بود. با آمدن روحانی به‌طور طبیعی از آن گفت‌وگوها استقبال کردند، و ادامه دادند. دو سال طول کشید تا به برجام رسیدند. در این فاصله جریان تندروی تابع احمدی‌نژاد در ضدیت با برجام و تفاهم فروگذار نکرد. ولی در هر صورت حمایت‌های رسمی و مردم مانع از موفقیت آنان شد.

برجام دو سال پابرجا بود و وضع جامعه خوب شد ولی از بد روزگار دوران طلایی برجام طولانی نبود. با آمدن ترامپ به کاخ سفید، گویی هدیه‌ای آسمانی نصیب تندروها شد و بسیار مشعوف شدند، چون ترامپ قصد خروج از برجام را داشت. عصبانیت آنان بیش از هر چیز از نتایج مثبت برجام و رضایت مردم بود. آنان در مجلس و بیرون آن دنبال آتش زدن برجام افتادند، ولی هر طور بود ایران تحمل کرد، هرچند شدیدترین تحریم‌ها را در سال ۱۳۹۸ متحمل شد. ولی این‌بار شانس علیه تندروها بود و در سال ۱۳۹۹، ترامپ شکست خورد و تندروها عزادار شدند و دموکرات‌ها برای احیای برجام آمادگی داشتند. ولی به چند دلیل تندروها مخالف احیای برجام بودند.

دلیل اول، بهبودی وضع و رضایت مردم مطلوب آنان نبود. به علاوه چون خود را آماده انتخابات ۱۴۰۰ کرده بودند تا در یک انتخابات انحصاری برنده شوند، نباید هیچ شانسی برای هیچ رقیبی باقی می‌گذاشتند، در حالی که بازگشت برجام معادل موفقیت دولت و نامزد مورد حمایت آن بود. تندروها نیاز داشتند که دولت روحانی را با نهایت توان تخریب کنند، به همین دلیل هم در اعتراضات ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ نقش داشتند. در این تخریب به‌طور کامل موفق بودند. به همین علت اجازه احیای برجام را ندادند و با قانون‌نویسی مانع از بازگشت برجام در بهمن ۱۳۹۹ شدند و مذاکرات بعدی هم تا تابستان اغلب صوری و بی‌پشتوانه بود، تا اینکه خودشان وارد ساختمان پاستور شدند و گمان کردند تخم دو زرده خواهند گذاشت و ابتدا قدری سربالا پاسخ اروپایی‌ها را دادند و مذاکرات را برای ماه‌ها به عقب انداختند.

آنان که برجام را «سند زور» می‌دانستند با آمدن به ریاست‌جمهوری مدعی شدند که باید برجام اصلاح شود! و دیگر حرف از خروج برجام نزدند. سپس شعار لغو یک باره تحریم‌ها را دادند. ولی جالب‌ترین ادعای آنان مربوط به الآن است که می‌گویند از همه شرط‌ها گذشته بودند و داشت برجام احیا می‌شد که اعتراضات ۱۴۰۱ این فرآیند را مختل کرد.

در واقع حتی نمی‌خواهند اندکی مسوولیت‌پذیری از خود نشان دهند لذا یک داستان جدید ساخته‌اند و می‌گویند که: «در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در شهریور ۱۴۰۱، ملاقات مهمی در سطح رییس‌جمهور بین رییسی و مکرون انجام شد. مذاکره‌کنندگان ایران در شهریور ۱۴۰۱ به توافقی که طرف غربی به آن تن دهد، بسیار نزدیک شدند. پس از دو ساعت مذاکره، مکرون به صورت نمادین دست‌های خود را بالا برد و صراحتا پذیرفت که نه تنها امریکا، بلکه اروپایی‌ها نیز به تعهدات خود در برجام در قبال ایران عمل نکرده‌اند و قرار شد، مذاکرات برای نتیجه نهایی در سطح وزارت خارجه ادامه یابد. با بروز اغتشاشات خیابانی در ایران، طرف‌های غربی با طمع به براندازی نظام، میز مذاکره را ترک کردند.» آن اندازه دقت ندارند که این سفر پس از آغاز اعتراضات در جنبش مهسا انجام شد و اگر این کار مانع بود، اصلا آن توافق را در همان زمان نمی‌پذیرفتند. و اگر مکرون چنین گفته بود همان زمان تو بوق می‌کردند.

با اتفاقات ۷ اکتبر در سال ۱۴۰۲ و سپس درگیری ایران و اسراییل و بعد سقوط بالگرد و ترور هنیه و نصرالله و… ماجرا تغییر کرد تا جنگ اخیر که صورت مساله را به کلی متحول نمود. آنان که دشمن برجام بودند، به یک باره یاد علت شکست آن که مکانیزم ماشه باشد افتادند و دنبال مقصر آن گشتند. ولی فراموش کردند که اگر این کار را خیانت می‌دانند و باید مقصر آن را پیدا کنند، خوشحالی آنان از اجرایی شدن اسنپ‌بک چه معنایی خواهد داشت؟ مثل این است که در پی انتقام از عامل قتل نزدیکان خود باشند تا او را مجازات کنند ولی در عین حال از قتل او بسیار خرسند و خشنود باشند و جشن بگیرند.

البته آنان در پایان این تراژدی به همان نقطه آغاز آن در زمان احمدی‌نژاد رسیدند. او تحریم‌ها را مسخره و از آن استقبال می‌کرد، و ادامه‌دهندگان راه او نیز از بازگشت قطعنامه‌های تحریمی خشنود هستند. نتیجه این رفتار دیر یا زود روشن خواهد شد. در هر دو مقطع و در طول این ۲۰ سال، همسویی کامل با اسراییل و نتانیاهو و تندروهای امریکایی و براندازان کاملا مشهود است.


تندروهای ایران ۲۰ سال است که با نتانیاهو، تندروهای آمریکایی و براندازان همسو هستند/ احمدی‌نژادتحریم‌ها را مسخره و از آن استقبال می‌کرد و ادامه‌دهندگان راه او نیز از بازگشت قطعنامه‌های تحریمی خشنود هستند

برچسب‌ها

نظر شما


مطالب پیشنهادی