موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBMs) صرفاً یک سلاح نیستند؛ آنها سیستمهای پیچیدهای هستند که بیش از نیم قرن است که دینامیک قدرت جهانی را شکل دادهاند. این موشکها در اوج مهندسی نظامی قرار دارند و نماد نهایی قدرت استراتژیک یک کشور محسوب میشوند. درک ماهیت، عملکرد و اهمیت استراتژیک آنها برای تحلیل امنیت بینالمللی در قرن بیست و یکم ضروری است.
موشک بالستیک قارهپیما چیست؟
یک موشک بالستیک قارهپیما به طور رسمی به عنوان یک موشک بالستیک با برد حداقل ۵,۵۰۰ کیلومتر (حدود ۳,۴۰۰ مایل) تعریف میشود که عمدتاً برای حمل کلاهکهای هستهای طراحی شده است. این آستانه برد، مشخصه کلیدی است که به یک سلاح اجازه میدهد از یک قاره به قاره دیگر سفر کند و از این رو نام «قارهپیما» را به خود اختصاص داده است.
اصطلاح «بالستیک» در نام این موشکها بسیار مهم است. این واژه به مسیر پروازی موشک اشاره دارد که تنها در مراحل اولیه پرتاب توسط موتورهای راکتی نیرودهی میشود. پس از اتمام سوخت موتورها، موشک برای بخش عمدهای از مسیر خود، یک مسیر سهموی و بدون نیرو را دنبال میکند که تنها توسط گرانش و تکانه اولیه تعیین میشود. این ویژگی آن را از موشکهای کروز متمایز میکند که در تمام طول پرواز خود در جو زمین از نیروی موتور بهره میبرند.
مسیر پروازی موشک بالستیک
کالبدشکافی فناوری موشک بالستیک قارهپیما
دستیابی به توانایی پرتاب یک کلاهک به آن سوی جهان نیازمند غلبه بر چالشهای علمی و مهندسی عظیمی است. این بخش به بررسی اجزای فناورانه حیاتی میپردازد که عملکرد یک موشک قارهپیما را ممکن میسازند.
سیستمهای پیشرانه: بحث سوخت جامد در مقابل مایع
قلب هر موشک، سیستم پیشرانه آن است. انتخاب بین سوخت مایع و جامد پیامدهای عمیقی برای عملکرد، آمادگی و بقاپذیری یک موشک قارهپیما دارد.
موتورهای با سوخت مایع: موشکهای قارهپیمای اولیه از سوختهای مایع (مانند نفت سفید و اکسیژن مایع، یا سوختهای هایپرگولیک که در تماس با هم مشتعل میشوند) استفاده میکردند. این موتورها قدرتمند هستند و میتوان نیروی رانش آنها را کنترل کرد، اما سوختها اغلب برودتی (کرایوژنیک) یا بسیار خورنده و سمی هستند و نیاز به ساعتها آمادهسازی قبل از پرتاب دارند. این امر آنها را برای واکنش سریع نامناسب و در حین سوختگیری آسیبپذیر میکند. با این حال، موشک جدید و قدرتمند RS-28 Sarmat روسیه از سوخت مایع استفاده میکند، که نشان میدهد روسیه بر بسیاری از معایب سنتی غلبه کرده تا به ظرفیت حمل محموله عظیم دست یابد.
موتورهای با سوخت جامد: موشکهای قارهپیمای مدرن، به ویژه در زرادخانههای آمریکا و چین (مانند Minuteman III و DF-41)، عمدتاً از سوخت جامد استفاده میکنند. سوخت از قبل در یک ترکیب پایدار و لاستیک مانند مخلوط شده و مستقیماً در بدنه موشک ریختهگری میشود. این امر به موشک اجازه میدهد تا سالها ذخیره شده و در عرض چند دقیقه پس از دریافت فرمان، پرتاب شود و سطح آمادگی بسیار بالاتری را فراهم کند. نقطه ضعف این نوع سوخت معمولاً نسبت رانش به وزن کمی پایینتر در مقایسه با قدرتمندترین موتورهای مایع است.
تغییر گسترده از سوخت مایع به جامد در نیمه دوم قرن بیستم، یک لحظه محوری در توسعه موشکهای قارهپیما بود. این تغییر مستقیماً امکان ایجاد نیروهای واکنش سریع و بقاپذیر (چه متحرک و چه مبتنی بر سیلو) را فراهم کرد که برای یک موضع بازدارندگی معتبر ضروری است.
RS-28 Sarmat
اصابت به هدف از فاصله ۱۰,۰۰۰ کیلومتری
دقت یک موشک قارهپیما به همان اندازه برد آن اهمیت دارد. توانایی اصابت به یک هدف کوچک و مستحکم از آن سوی جهان، یک شاهکار فناوری است.
سیستمهای ناوبری اینرسی (INS): این سیستم هسته اصلی هدایت یک موشک قارهپیما است. INS یک سیستم خودکفا است که از ترکیبی از ژیروسکوپها و شتابسنجها برای محاسبه موقعیت، جهت و سرعت موشک بدون نیاز به هیچ سیگنال خارجی استفاده میکند. این ویژگی آن را در برابر اختلال و پارازیت (Jamming) مصون میسازد.
بهروزرسانیهای ماهوارهای: برای افزایش دقت، سیستمهای مدرن INS را با گیرندههای سیستمهای ناوبری ماهوارهای مانند GPS (آمریکا)، GLONASS (روسیه) یا BeiDou (چین) یکپارچه میکنند. این بهروزرسانیها هرگونه انحراف در سیستم اینرسی را در طول پرواز اصلاح میکنند.
خطای دایرهای محتمل (CEP): این معیار استاندارد برای دقت موشک است. CEP شعاع دایرهای را نشان میدهد که انتظار میرود ۵۰٪ از کلاهکها در داخل آن فرود آیند. موشکهای قارهپیمای اولیه CEPهایی داشتند که با کیلومتر اندازهگیری میشد و آنها را فقط برای حمله به شهرهای بزرگ مناسب میکرد. موشکهای مدرن مانند Trident II D5 دارای CEP حدود ۹۰ متر هستند که آنها را به اندازهای دقیق میکند که بتوانند علیه اهداف نظامی مستحکم مانند سیلوهای موشکی دشمن استفاده شوند. این افزایش دقت پیامدهای استراتژیک عمیقی دارد و مفهوم «حمله متقابل» (Counterforce) را ممکن میسازد.
Trident II D5
باشگاه هستهای بینقارهای: دارندگان و زرادخانهها
توسعه و استقرار موشکهای بالستیک قارهپیما یک دستاورد فنی و مالی عظیم است که تنها تعداد انگشتشماری از کشورها به آن دست یافتهاند. این بخش به بررسی کشورهای عضو این باشگاه انحصاری و قدرتمند میپردازد.
ابرقدرتهای میراثدار: ایالات متحده و روسیه
زرادخانههای آمریکا و روسیه میراث جنگ سرد هستند و همچنان بزرگترین و پیشرفتهترین در جهان محسوب میشوند.
روسیه:دارای بزرگترین و متنوعترین زرادخانه موشکهای قارهپیما است. این کشور ترکیبی از موشکهای سنگین مبتنی بر سیلو مانند R-36M2 Satan (که در حال جایگزینی با RS-28 Sarmat است) و سیستمهای متحرک مانند RS-24 Yars را در اختیار دارد. نیروی SLBM روسیه نیز جزء حیاتی بازدارندگی آن است. روسیه از لحاظ تاریخی هم بر موشکهای قدرتمند با سوخت مایع و ظرفیت حمل بالا و هم بر سیستمهای مدرن متحرک با سوخت جامد تأکید داشته است.
ایالات متحده: آمریکا بر یک سهگانه هستهای متکی است. جزء زمینی آن منحصراً از ۴۰۵ موشک LGM-30G Minuteman III مبتنی بر سیلو تشکیل شده است. جزء دریایی که بقاپذیرترین بخش محسوب میشود، از موشکهای Trident II D5 SLBM مستقر بر روی زیردریاییهای کلاس اوهایو تشکیل شده است. ایالات متحده بر قابلیت اطمینان، دقت و بقاپذیری بیش از وزن پرتاب خام تمرکز کرده است.
قدرت در حال ظهور: جمهوری خلق چین
چین در میانه یک توسعه و نوسازی گسترده نیروهای هستهای خود قرار دارد که توازن استراتژیک جهانی را تغییر میدهد.
زرادخانه چین شامل تعداد فزایندهای از موشکهای قارهپیمای متحرک جادهای با سوخت جامد مانند DF-31AG و موشک بسیار توانمند DF-41 با قابلیت حمل MIRV است که میتواند به کل قاره آمریکا برسد. چین همچنین در حال ساخت صدها سیلوی موشکی جدید است که نشاندهنده تغییر در موضع استراتژیک آن از «بازدارندگی حداقلی» به سمت برابری با ابرقدرتها است. این کشور همچنین ناوگان رو به رشدی از SSBNها را در اختیار دارد.
بازدارندههای اروپایی: بریتانیا و فرانسه
هر دو کشور برای بازدارندگی هستهای استراتژیک خود منحصراً به موشکهای بالستیک پرتابشونده از زیردریایی متکی هستند و سیستمهای زمینی و هوایی خود را برچیدهاند.
بریتانیا: ناوگانی متشکل از چهار زیردریایی کلاس Vanguard را اداره میکند که هر کدام حامل موشک Trident II D5 ساخت آمریکا هستند.
فرانسه: موشک M51 SLBM توسعهیافته داخلی خود را بر روی زیردریاییهای کلاس Le Triomphant خود به کار میگیرد.
قدرتهای نوظهور و منطقهای: هند و کره شمالی
این دو کشور برنامههای موشکی خود را با تمرکز بر تهدیدات منطقهای خاص توسعه دادهاند.
هند: سری موشکهای بالستیک Agni را توسعه داده است. Agni-V یک موشک قارهپیما با برد کافی برای رسیدن به تمام نقاط چین است که نگرانی استراتژیک اصلی هند محسوب میشود. هند همچنین دارای SSBN است و سهگانه هستهای خود را تکمیل کرده است.
کره شمالی: به شدت به دنبال فناوری موشکهای قارهپیما بوده و موشکهایی مانند Hwasong-17 را توسعه داده است که از نظر تئوری برد لازم برای حمله به هر نقطه از ایالات متحده را دارد. در حالی که قابلیت اطمینان و دقت سیستمهای آن مورد بحث است، پیشرفت آن منبع اصلی نگرانی آمریکا است.
باشگاه هستهای بینقارهای
در حالی که جنگ سرد به پایان رسیده است، موشکهای بالستیک قارهپیما همچنان داوران نهایی حاکمیت ملی برای کشورهایی هستند که آنها را در اختیار دارند.
سلاح جدید ایران که نامش روی آنتن زنده رفت
نظر شما