در جامعه اسلامی، حجاب نه یک اجبار اجتماعی صرف، بلکه یک اصل الهی برای صیانت از کرامت انسان است. فلسفه حجاب در اسلام، محدود کردن آزادی نیست بلکه مصونسازی زن و مرد از نگاههای آلوده، ایجاد آرامش روانی در محیط اجتماعی و تقویت بنیان خانواده است. خداوند در قرآن کریم هم به زنان و هم به مردان فرمان میدهد که نگاه خود را فروگیرند و پوشش و وقار داشته باشند. این نشان میدهد که حجاب تنها به ظاهر محدود نمیشود بلکه یک نظام اخلاقی و رفتاری است.
حجاب در جامعه اسلامی تنها یک پوشش ظاهری نیست، بلکه فلسفهای عمیق برای صیانت از کرامت انسان است. در قرآن کریم، مردان و زنان هر دو مأمور به حفظ نگاه، وقار و پوشش شدهاند. این نشان میدهد که حجاب نه یک محدودیت، بلکه یک راهکار الهی برای آرامش فردی، سلامت اجتماعی و استحکام خانواده است.
اما پرسش مهم این است که آیا حجاب فقط مختص اسلام است؟ پاسخ قطعاً منفی است. در آیین یهود، زنان متدین در انظار عمومی پوشش کامل داشته و حتی امروز نیز بسیاری از یهودیان ارتدوکس بر آن پایبندند. در مسیحیت نیز راهبهها با حجاب کامل شناخته میشوند و در اناجیل توصیه به پوشش و حفظ وقار زن وجود دارد. بنابراین، حجاب ریشه در همه ادیان الهی دارد و اسلام در واقع، همان اصل مشترک ادیان الهی را با چارچوبی کاملتر ارائه کرده است.
از سوی دیگر، برخی مدعیاند که ایرانیان باستان اهل ولنگاری بودند و حجاب نداشتند؛ حال آنکه شواهد تاریخی خلاف این را ثابت میکند. در کتیبهها، نقاشیها و نوشتههای مورخان یونانی و رومی، زن ایرانی با پوشش کامل معرفی شده است. حتی پوشش «چادر» به عنوان لباسی ملی در میان زنان ایران قبل از اسلام نیز وجود داشته است. پس حجاب بخشی از فرهنگ ایرانی ـ اسلامی است و ریشه در تاریخ و هویت ما دارد و این یعنی پوشیدگی و حیا، جزئی از فرهنگ اصیل ایرانی بوده و با دین اسلام تنها تقویت و تکامل یافته است.
با این حال، امروز شاهد پدیدهای تلخ هستیم و نه تنها جامعه به سمت بدحجابی و بیحجابی کشیده میشود، بلکه این هنجارشکنی به سنگ قبرها هم سرایت کرده است. در گذر از کنار کارگاههای سنگتراشی در خیابان مادر منتهی به میدان شهدای کرمان، تصاویر بسیاری از زنان متوفی دیده میشود که با پوشش نامناسب و موهای آشکار بر سنگ قبرشان حکاکی شده است.
تصاویر حک شده بر مزارها گواهی میدهند که حتی در مرگ نیز برخی حرمتها نادیده گرفته میشود و این پرسش جدی پیش میآید: میت در آن دنیا چه نیازی دارد؟ آیا نمایش تصویر بدحجاب او، آرامش را در برزخ برایش به همراه میآورد یا بر سنگینی فشار قبرش میافزاید؟ آیا مرده در برزخ برای آرامش خود نیاز به نمایش تصویری بیحجاب دارد؟ یا این کار، بار سنگینتری بر روح او خواهد افزود؟
آخرت بر اساس اعمال و بازتابهای آن در دنیا شکل میگیرد. بازماندگان یک میت میتوانند با صدقه، نماز، روزه قضا، کار خیر و احسان به نام او، برایش طلب رحمت کنند. اما اگر یاد و نام او را با بدعت و هنجارشکنی در جامعه زنده نگه دارند، آیا این جز مایه آزردگی روح اوست؟ در روایات آمده است که عمل بازماندگان میتواند سبب آرامش یا عذاب بیشتر میت شود. پس بیتردید ثبت تصویر نامناسب بر مزار، نه تنها کمکی به او نمیکند، بلکه ممکن است موجب نارضایتیاش نیز باشد.
کافی است به گذشته نهچندان دور بازگردیم؛ در دهه هشتاد و اوایل دهه نود، حتی بردن نام زنان در کوچه و خیابان برای مردان قبیح بود. مرد، همسرش را با عنوان «خانم» یا «مادر بچهها» صدا میزد و آن را نشانه غیرت و احترام میدانست. اندکی گذشت تا نام زنان بر تابلوهای بزرگ تبلیغاتی سالنهای آرایش نقش بست: «سالن زیبایی میترا…»، «آرایشگاه سوسن…» و... و امروز، کار به جایی رسیده است که تصویر بیحجاب زنان درگذشته، بیپروا بر سنگ قبرها حکاکی میشود؛ آن هم در حالی که زن، رکن خانواده و جایگاه مادر است.
این روند نه تنها تضعیف فرهنگ حجاب، بلکه شکستن مرزهای حیا و غیرت در جامعه است. اگر به موقع به این انحراف توجه نشود، نسل آینده نه تنها از هویت اسلامی و ایرانی خود فاصله خواهد گرفت، بلکه در برابر ارزشهای اصیل انسانی نیز بیتفاوت خواهد شد.
سنگ قبر، یادگار نهایی انسان در دنیا و نماد احترام بازماندگان به اوست. وقتی این یادگار به محلی برای ترویج بیحجابی تبدیل شود، نه تنها شأن متوفی زیر سؤال میرود، بلکه یک ارزش دینی و فرهنگی نیز در معرض نابودی قرار میگیرد. بازگشت به فرهنگ حیا، حفظ حرمت در مرگ همانند زندگی و تلاش برای انجام کارهای خیر به نام رفتگان، تنها راهی است که میتواند هم آرامش روح اموات را تأمین کند و هم جامعه را از لغزش بیشتر در مسیر بیهویتی نجات دهد.
بدحجابی به سنگ قبرها هم سرایت کرده است
نظر شما