9/9/2025 4:58:42 PM

شلیک مرگ به تارزان واقعی جلوی چشمان بچه هایش

پایانی تکان‌دهنده و خونین بر معمایی که سال‌ها یک ملت کوچک را درگیر خود کرده بود: پدری فراری در برابر چشمان یکی از فرزندانش به قتل رسید، یک افسر پلیس با اصابت گلوله‌ای به سر مجروح شد و دو کودک خردسال در اردوگاهی دورافتاده در حیات وحش به‌تنهایی پیدا شدند.

فصل پایانی داستان «تام فیلیپس» معروف به تارزان واقعی آن‌گونه رقم خورد که هیچ‌کس خواهانش نبود؛ نه پلیس، نه خانوادهٔ فیلیپس و نه جامعهٔ کوچک «ماروکوپا» در ساحل غربی ناهموار جزیرهٔ شمالی نیوزیلند، نزدیک اردوگاهی که او و سه فرزندش قریب به چهار سال پنهان شده بودند.

زندگی فیلیپس بامداد دوشنبه در جاده‌ای روستایی و در تیراندازی با پلیس خاتمه یافت، پس از آن‌که مأموران او را در حال سرقت از یک فروشگاه در شهری کوچک در یک‌ساعتی محل اختفایش شناسایی کردند.

یکی از سه فرزندش – «جِیدا» ۱۲ ساله، «مَوریک» ۱۰ ساله و «اِمبر» ۹ ساله – هنگام مرگ در کنارش بود. دو کودک دیگر ساعاتی بعد، تنها در اردوگاه پیدا شدند.

اکنون پرسش همهٔ جامعه این است: چگونه کار به اینجا کشید؟

آغاز ماجرا

ماجرا در سپتامبر ۲۰۲۱ با آنچه در ابتدا یک تراژدی خانوادگی تصور می‌شد آغاز شد. کامیون فیلیپس در زیر خط جزر و مد در ساحل «کیریتهره» نزدیک ماروکوپا در منطقهٔ «وایکاتو» کشف شد. صندلی‌های کودک در عقب خودرو محکم بسته شده بود و کلیدها زیر کف‌پوش راننده قرار داشت. اما موج دریا در حال بالا آمدن بود و اهالی محل این رهاکردن خودرو را غیرعادی می‌دانستند.

کیریتهره، ساحلی با ماسه‌های سیاه و امواج سهمگین است؛ جایی که حتی موج‌سواران آماتور جرئت نزدیک شدن به آن را ندارند. بیم آن می‌رفت که فیلیپس و فرزندانش در دریای خروشان غرق شده باشند.

خیلی زود این نقطهٔ دورافتاده – که در آن زمان خارج از دسترس تلفن همراه بود – به مرکز جست‌وجو تبدیل شد. تیم‌های امداد در خشکی و با قایق، خط ساحلی را جست‌وجو کردند. هلی‌کوپترها، پهپادها و هواپیماهای سبک با دوربین‌های حرارتی به پرواز درآمدند، اما نشانه‌ای نیافتند.

فیلیپس که به‌عنوان فردی آشنا به طبیعت و شکارچی زبده شناخته می‌شد، به‌سختی ممکن بود قربانی حادثه‌ای ساده شده باشد. چند روز بعد پلیس به‌طور رسمی اعلام کرد در پی یافتن دو موتورسیکلت متعلق به اوست؛ نخستین نشانهٔ اینکه ماجرا چیزی فراتر از یک حادثه است.

۱۷ روز پس از ناپدیدشدن، فیلیپس و فرزندانش ناگهان در مزرعهٔ خانوادگی بازگشتند. پلیس اعلام کرد آن‌ها در جنگل، ۱۵ کیلومتری جنوب ساحل اردو زده بودند. عملیات جست‌وجو صدها هزار دلار هزینه در پی داشت و فیلیپس به اتهام اتلاف منابع پلیس تحت پیگرد قرار گرفت.

پنج روز مانده به کریسمس همان سال، فیلیپس بار دیگر همراه کودکان ناپدید شد. این بار جست‌وجویی آغاز نشد. اما وقتی او در ژانویهٔ ۲۰۲۲ در دادگاه حاضر نشد، حکم بازداشتش صادر گردید.

چهار سال زندگی در سایه

در ۱۳۵۸ روز بعد، تنها چند مشاهدهٔ پراکنده از او گزارش شد، اغلب در ارتباط با جرایم خرد. اما یک مورد جدی‌تر بود: دست داشتن در سرقت مسلحانه از بانکی به همراه فردی که گفته می‌شد دختر بزرگ‌ترش است.

این وضعیت دو خانواده را از هم گسست: خانوادهٔ کشاورز فیلیپس در نزدیکی ماروکوپا و خانوادهٔ مادر کودکان، که با نام «کت» شناخته می‌شود. او پس از مرگ فیلیپس گفت از این رخداد اندوهگین است، اما در عین حال «عمیقاً آسوده‌خاطر» است که رنج فرزندانش پایان یافته است.

در سال‌های غیبت، خواهر فیلیپس – «رازی» – هر کریسمس هدایایی با نام جِیدا، مَوریک و اِمبر زیر درخت خود می‌گذاشت، به امید بازگشتشان. مادر فیلیپس نیز بارها در نامه‌هایی از او خواسته بود به خانه بازگردد.

سرنوشت آیندهٔ فرزندان همچنان نامعلوم است. سازمان دولتی «اورانگا تاماریکی» که متولی امور کودکان است، اعلام کرد آن‌ها دوشنبه شب در اختیار مقامات قرار گرفته‌اند.

پلیس بر این باور است که انگیزهٔ دومین فرار فیلیپس احتمالاً مسائل مربوط به حضانت کودکان بوده است.

جامعه‌ای در حاشیهٔ جهان

ماروکوپا با تنها ۱۹ سکنهٔ دائمی، جامعه‌ای کوچک و به‌شدت به‌هم‌پیوسته است. اما این جامعهٔ آرام طی سال‌های اخیر زیر سایهٔ بازرسی‌های مکرر پلیس، حضور خبرنگاران و سوءظن دائمی مبنی بر کمک برخی اهالی به فیلیپس زندگی کرده است.

فیلیپس شکارچی و جنگلبان کارکشته‌ای بود که در این نواحی بزرگ شد و می‌دانست چگونه در طبیعت وحشی پنهان بماند. او حتی در سال ۲۰۲۳ در فروشگاهی در حال خرید تجهیزات بقا دیده شد.

شب مرگ

بامداد دوشنبه پلیس گزارشی دریافت کرد مبنی بر اینکه مردی به همراه کودکی در حال سرقت از فروشگاه لوازم کشاورزی در شهر «پی‌او‌پی‌او» است. تعقیب و گریز آغاز شد و پس از برخورد خودروی فیلیپس با موانع جاده‌ای، تیراندازی صورت گرفت.

فیلیپس با اسلحه‌ای پرقدرت به سر یک افسر پلیس شلیک کرد و او را مجروح ساخت. ثانیه‌هایی بعد، مأموران دیگر با شلیک متقابل فیلیپس را از پای درآوردند.

اطلاعاتی که کودک همراه او به پلیس داد، به کشف اردوگاه مخفی در دو کیلومتری محل حادثه انجامید، جایی که دو کودک دیگر در انتظار پدر و خواهر یا برادرشان بودند. پلیس با دقت به اردوگاه نزدیک شد، چرا که احتمال وجود اسلحه در آنجا مطرح بود. کودکان اما سالم و بی‌گزند یافت شدند.

پیامدها

شهردار «وای‌تومو» مرگ فیلیپس را «خبری ویرانگر» برای جامعهٔ کوچک خواند. او گفت: «این بار سقوط واقعی او بود.»

با این حال، برخی اهالی هنوز فیلیپس را پدری می‌دانند که صرفاً برای فرزندانش تلاش می‌کرد. همین امر سبب شد کمیسر پلیس هشدار دهد: «هیچ‌کس که چنین رفتاری با کودکان داشته باشد و با سلاح به مأموران من حمله کند، قهرمان نیست.»

اکنون پرسش اصلی این است که آیا فرزندان فیلیپس می‌توانند از این تجربهٔ طاقت‌فرسا جان سالم به‌در برند و زندگی تازه‌ای آغاز کنند یا خیر. مهارت‌های بقا ممکن است آن‌ها را در چهار سال گذشته زنده نگه داشته باشد، اما اکنون باید به جهانی بازگردند که بسیار متفاوت از آن چیزی است که شناخته‌اند.


شلیک مرگ به تارزان واقعی جلوی چشمان بچه هایش

برچسب‌ها

نظر شما


مطالب پیشنهادی