این شیوه مدیریت، که به جای حل ریشهای ناترازی انرژی، آسانترین راه یعنی قطع برق صنایع را انتخاب میکند، عملاً پایههای توسعه اجتماعی را تخریب میکند. رکود و بیکاری، افزایش مهاجرت جوانان، فرسایش سرمایه اجتماعی و رشد نارضایتی عمومی، تنها بخشی از تبعاتی است که از دل این تصمیمات مقطعی بیرون آمده است. در استانی که سالهاست بیکاری جوانان و مشکلات معیشتی از دغدغههای اصلی است، خاموشی صنعت نه یک اقدام مقطعی، بلکه ضربهای جبرانناپذیر به آینده جامعه است.
مسئولان وزارت صمت و وزارت نیرو نمیتوانند نسبت به این وضعیت بیتفاوت بمانند. وقت آن رسیده است که مدیریت شرکت برق خوزستان بابت سیاستهای پرهزینه خود پاسخگو شود. صنعت استان نمیتواند هر سال قربانی بیبرنامگی و تصمیمهای کوتاهمدت باشد. اگر قرار است اعتماد عمومی احیا شود، باید نشان داده شود که سیاستگذاران ملی، نه تنها نسبت به زیانهای اقتصادی بلکه نسبت به آسیبهای اجتماعی این خاموشیها حساسیت دارند.
این استان، قلب انرژی ایران است. اما تناقض تلخی است که در همان جایی که باید موتور توسعه ملی روشن بماند، صنایع یکی پس از دیگری به تاریکی سپرده میشوند. برق خوزستان سزاوار مدیریتی آیندهنگر است؛ مدیریتی که به جای قربانی کردن صنعت، برای امنیت پایدار انرژی برنامه داشته باشد. اکنون مردم از وزارت صمت و وزارت نیرو انتظار دارند با جدیت به میدان بیایند، مدیران ناکارآمد را پاسخگو کنند و از تکرار این چرخه فرساینده جلوگیری نمایند.
خاموشی صنایع، خاموشی امید؛ خوزستان قربانی بیتدبیری انرژی
نظر شما