۱۲ مرداد ماه سال ۱۴۰۳ زن جوانی وحشت زده و در حالی که هق هقهای گریه به او امان صحبت کردن نمیداد با ماموران پلیس تماس گرفت و خبر از کشف جسد بیجان خواهرش به نام نگار را در خانه مسکونی او واقع در پاکدشت داد.
با این تماس بلافاصله ماموران پلیس آگاهی به همراه تیم جنایی در محل کشف جسد حاضر شده و تحقیقات برای روشن شدن راز ماجرا آغاز شد. این در حالی بود که ماموران تشخیص هویت پلیس آگاهی در بررسی ابتدایی و تنپیمایی جسد خفگی عمدی مقتول به نام نگار را از طریق انسداد راه تنفسی او تائید کردند.
اظهارات خواهر مقتول
خواهر نگار به عنوان نخستین کسی که جسد او را کشف کرده بود، در اولین قدم از تحقیقات جنایی هدف بازجویی ماموران قرار گرفت.این زن جوان که در مواجهه با پیکر بیجان خواهرش به شدت اندوهگین بود به ماموران گفت:«خواهرم سال ۹۹ از شوهرش جدا شده بود و از همان زمان در این آپارتمان به تنهایی زندگی میکرد.
او کار میکرد تا زندگی خودش را بگذراند و با زحمتکشی زندگی میکرد تا اینکه حدود یک سال قبل خیلی اتفاقی با شوهر فعلی خود به نام شایان آشنا شد. شایان به خواهرم ابراز علاقه میکرد و میگفت که او را خوشبخت میکند اما نگار به خاطر تجربه شکست قبلی خود در زندگی مشترک دلش نمیخواست به راحتی بار دیگر تن به ازدواج دهد.»
خواهر نگار ادامه داد:«اصرارهای شایان تمامی نداشت و خود را به شدت عاشق و دلباخته خواهرم نشان میداد. بالاخره پنج ماه پیش دل خواهرم نرم شد و به ازدواج با شایان رضایت داد. نگار و شایان بعد از ازدواج ساکن همین آپارتمان شدند و زندگی خود را زیر همین سقف شروع کردند.»
اختلافات زن و شوهری
خواهر نگار در ادامه اظهارات خود راجع به اختلافات نگار و شوهرش گفت:«در تمام این پنج ماه خواهرم با شوهرش اختلافات خیلی شدیدی داشت.خواهرم بعد از ازدواجش فهمید که شایان اعتیاد دارد و مرد بسیار شکاک و بددلی است. شایان همه جا نگار را تعقیب میکرد و لحظهای دست از کنترل او برنمیداشت.
او بیجهت و بدون هیچ دلیل و مدرکی به نگار تهمت میزد و بالاخره این رفتارهایش اینقدر امان خواهرم را برید که تقاضای طلاق کرد و حتی دادخواست او در دادگاه هم ثبت شده بود.از همان موقع که نگار تصمیم به جدایی گرفت شایان از خانه او رفت و جدا زندگی میکردند اما نمیدانم چه اتفاقی افتاده بود که روز حادثه باز هم با یکدیگر دیدار داشتند.»
روز حادثه
خواهر نگار در مورد روز حادثه به ماموران جنایی اینطور توضیح داد:«روز حادثه با نگار تماس گرفتم تا جویای حالش شوم اما جواب نداد.چند بار تلفنم را بیپاسخ گذاشت و واقعا دلشوره گرفته بودم چون من و نگار همیشه از حال همدیگر خبر داشتیم و امکان نداشت او چندین ساعت سراغ گوشی تلفن همراهش نرود.
بالاخره دلشوره و نگرانی من اینقدر زیاد شد که از وسط کار خودم بلند شدم و مقابل در خانه خواهرم آمدم. هر چه زنگ آیفون را زدم او جوابی نداد و حالا دیگر مطمئن شده بودم که برای خواهرم اتفاق بدی افتاده است.یکدفعه یادم افتاد که نگار همیشه یک کلید یدک پشت گلدان داخل راه پله نگهداری میکند تا اگر روزی کلیدش را گم کرد یا جا گذاشت پشت در خانهاش نماند.
فورا سراغ آن کلید رفتم و وقتی در را باز کردم وحشت زده فقط فریاد میزدم.جسد بیجان خواهرم با صورت کبود وسط هال خانهاش افتاده بود و کمی آن طرفتر هم شایان بیحال و خونآلود روی زمین افتاده بود.در خانه بوی شدید گاز هم میآمد.با صدای جیغ من همسایهها سر رسیدند و اورژانس را خبر کردند.شایان هنوز زنده بود و به بیمارستان منتقل شد اما نگار دیگر جان باخته بود.خواهرم بعد از تصمیم به جدایی تنها زندگی میکرد و علت ورود شایان به خانهاش در شب حادثه را نمیدانم.»
اعتراف به قتل
با اطلاعاتی که خواهر نگار در اختیار ماموران قرار داد، شایان به عنوان تنها مظنون پرونده تحت بازجویی قرار گرفت. متهم پس از بهبود نسبی در بیمارستان در اولین بازجویی به قتل اعتراف کرد و گفت:«مدتی بود متوجه رفتار مشکوک همسرم شده بودم و شکی برایم نمانده بود که او به من خیانت میکند.
برای همین با او اختلاف پیدا کردم و او تقاضای طلاق کرد.شب حادثه برای صحبت کردن با او به خانهاش رفتم.همان موقع متوجه کبودی روی سرشانهاش شدم و خونم به جوش آمد.به او گفتم مطمئنم این کبودی آثار رابطه تو با مرد غریبهای است.اما او قبول نمیکرد.اینقدر خشمگین بودم که خون جلوی چشمم را گرفته بود.
برای همین پتویی را که روی رختخواب نگار افتاده برداشتم و روی سرش کشیدم و با همان پتو خفهاش کردم.بعد از اینکه دیدم دیگر نفس نمیکشد تصمیم گرفتم شیر گاز را باز کنم تا با صحنه سازی مرگ او را گازگرفتگی جلوه دهم.میخواستم خودم هم با گاز بمیرم اما وقتی چند ساعتی گذشت و دیدم هنوز زندهام، یک کارد میوه خوری برداشتم و با آن خودزنی کردم تا به زندگیام پایان دهم.»
بعد از ثبت اقاریر صریح متهم و انجام بازسازی صحنه جرم توسط او، با طی روال قانونی در پرونده و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. در موعد حاکمه متهم، به دلیل عدم انتقال او از زندان جلسه رسیدگی تجدید شد و به این ترتیب متهم به زودی پای میز محاکمه خواهد رفت.
شکی که به جنایت ختم شد
نظر شما