عصر روز یکشنبه ۱۹ مردادماه، ساکنان بلوک ۱۸ شهرک اکباتان با اداره پلیس تماس گرفتند و اعلام کردند بوی نامطبوعی از واحدی که در آن مادر و دختری زندگی میکنند به مشام میرسد.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران کلانتری آزادی به محل رفتند و پس از تخریب در آپارتمان به دستور قاضی دادسرا با صحنه تلخی روبهرو شدند.
داخل آپارتمان جسد زن سالخوردهای دیده میشد که مشخص بود چند ماهی از مرگش گذشته است و در کنار او هم جسد دخترش بود که به نظر میرسید حدود یک ماه تا ۴۰ روز قبل فوت کرده است.
بررسیها نشان داد مادر و دختر سالها تنها زندگی میکردند و از آنجایی که دخترش مشکل اعصاب و روان داشته هیچ یک از بستگانشان به خانه آنها رفت و آمدی نداشتند.
با ورود تیم جنایی به محل حادثه مشخص شد زن سالخورده اواخر زمستان فوت کرده، چون لباس گرم به تن داشته و مرگ دخترش هم حدوداً یک ماه قبل بوده است.
همچنین مشخص شد از چند ماه قبل همسایهها و مدیر بلوک و حتی بستگان آنها به خاطر استشمام بوی بد بارها به در خانه زن سالخورده رفته بودند، اما دخترش در را به روی آنها باز نکرده و فقط از پشت در با آنها صحبت میکرده تا اینکه بوی تعفن سراسر ساختمان را فرا میگیرد و مدیر بلوک حادثه را به پلیس خبر میدهد.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، اجساد مادر و دختر برای انجام آزمایشهای لازم به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران به پزشکی قانونی منتقل شد.
اظهارات برادر زن فوت شده
برادر زن فوت شده که با خواندن صفحه حوادث روزنامه متوجه مرگ خواهر و خواهرزادهاش شد، به «جوان» گفت: «شوهرخواهرم بازنشسته نیروی هوایی ارتش بود و همراه همسر و دو دخترش زندگی میکرد. تا زمانی که او زنده بود ما همه با هم رفت و آمد داشتم، اما حدود ۱۵ سال قبل فوت کرد و به خاطر اینکه یکی از دخترانش مشکل اعصاب و روان داشت رفت و آمد ما کم شد.
شش سال پیش یکی از دختران خواهرم بهخاطر تومور مغزی فوت کرد و از آن زمان به بعد رابطه ما برای همیشه قطع شد.
دختر دیگر خواهرم فوقلیسانس شیمی داشت که پس از فوت خواهرش بیماریاش بیشتر شد و حتی مدتی هم در بیمارستان روانی بستری بود. او اجازه نمیداد هیچ یک از فامیل به خانهشان رفت و آمد کند و من آخرین بار که خواهرم را دیدم سال ۹۸ بود که یکی دیگر از خواهرانم فوت کرده بود و او برای تقسیم ارث به دفتر ثبت اسناد آمده بود.»
وی ادامه داد: «پس از این ما تلفنی با هم ارتباط داشتیم و معمولاً هفتهای دو بار با هم تماس میگرفتیم و از حال هم باخبر میشدیم. دیماه سال قبل آخرین تماس من و خواهرم بود و بعد از آن، او به تلفنهایم جواب نداد، اما خبر داشتم که زنده است. همان دیماه نگرانش شدم و همراه پسر و همسرم به خانهشان رفتیم، اما دخترش در را باز نکرد.
سپس از مدیر ساختمان خواستیم کمک کند تا نگرانیمان رفع شود. مدیر ساختمان زنگ خانه آنها را زد و دختر خواهرم از پشت در با عصبانیت جواب داد و از ما خواست آنجا را ترک کنیم. آنطور که مدیر ساختمان میگفت خواهرم پول شارژ را پرداخت میکرد و ما هم خاطرجمع شدیم که او زنده است. پس از این تماس ما قطع شد و دیگر خبری از آنها نداشتیم تا اینکه چند روز قبل، خبر مرگ آنها را از طریق صفحه حوادث روزنامه «جوان» دریافت کردیم.
پسر خواهر دیگرم هم از شمال تماس گرفت و گفت مأموران پلیس اجساد مادر و دختری را در بلوک ۱۸ شهرک اکباتان کشف کردهاند که مدتی از مرگ آنها گذشته است. او مطلب را در صفحه حوادث روزنامه خوانده بود. با این اطلاع، بلافاصله به کلانتری آزادی مراجعه کردیم و مشخص شد اجساد کشف شده متعلق به خواهرم و دخترش است.»
راز تلخ بلوک ۱۸ اکباتان آخرین جزئیات مرگ مادر و دختر
نظر شما