8/12/2025 1:42:13 PM

روزی، روزگاری،استانداری بود

* رفتار و برخورد و گفتمان و توشه ی

دانایی اش فراتر از انتظار است.

مردی با بیش از ۷۰ سال که از صبح تا شب

بی تعارف می دَود.

شاید بزرگترین عیبش این است که زیادی مدارا جوست، او از مدیریت قزاقی گریزان است و معتقد است، قزاقِ صفتی نمیتواند به جامعه ی اخلاقی و توسعه ی پایدار منجر شود!

وقتی «استاندار» شد همه از اخلاق و پاکدستی اش گفتند و تبریکات نُقل مجالس شد..

قصد داشت خیلی چیزها را تغییر دهد،

از منصب ها و اشتغال تا آب و حق طلبی خوزستانی..

اما اینجا ایران است و استاندار حتی اگر رییس جمهور استان باشد، قوانین نانوشته را نمیتواند تغییر دهد..

علناً با خیلی از مسوولان و صاحبان کُرسی مخالفت می کند ، برای وزرای مربوط شان نامه می نویسد، اما گویا همان وزیر هم برای دستور و همراهی دستش می لرزد.

علناً و بی سابقه با انتقال ‌مدیریت آب مخالفت می کند، هر چند «آنچه به جایی نرسد فریاد است» اما همین فریاد را برخی مصلحت نمی دانستند تا شد آنچه را که نباید می شد!

اگر صاحب اختیار تام بود شهردار فعلی اهواز را بدون تودیع راهی دیارش می کرد.

اما اینجا ایران است.

بیایید واقع بین باشیم!

هنوز سالی از انتصابش نمی گذرد..از گروه «الف» منصوب می کند، سی و یک گروه دیگر حروف الفبا شاکی میشوند..

قرار بود در انتصابات، براساس تخصص و سابقه افراد یکی از بزرگترین چالش های تبعیض در استان که همانا انتصاب و استخدام‌ها ست را متوازن و به عدالت نزدیک کند، اما گویا عده ای انگشت شمار اما پُرهیاهو که نانشان در تفرقه افکنی و فاصله اندازی بین گروههای مردم است و

«عدالت» برایشان مثل جن و بسم الله است به لطایف الحیل از آن گریزانند و

نمی توانند آنرا تحمل کنند، به بهانه ی تجزیه طلبی و ... فریاد «وا ایرانا» سر میدهند، افراد مریض الحالی و مغرضی که تصور کرده اند با این چند خط ایران را نگهداشته اند اینها نه جنگ دیده اند و نه شهید به آغوش گرفته اند که بدانند، وطن

فراتر از زبان و قوم و طایفه است.

بروید پژوهش کنید در کدام سرحدات ایران اسلامی مرزهای اربعینی و حسینی (ع) ممزوجی از حب اهل بیت(س) و وطن دوستی است.

قابل تشبیه و انطباق نیست اما اشاره به تاریخ هم خوب است:

گفته می شود «کوفه» فقط کمتر از ۵ سال تن به «عدالت» داد بطوریکه در خیلی از جاهایش با شنیدن شهادت امام علی(ع) مردم به هم تبریک گفتند، برای امیرکبیر هم این اتفاق افتاد و مردم با شنیدن مرگش نقل و شیرینی پخش کردند.

دوستانی که برای عزل موالی زاده جلسه می گیرید و خط و نشان می کشید و آنهایی که بی مهابا برای تضعیفش قلم میزنید..

کمی انصاف!

مگر موالی زاده «بهشت» تحویل گرفت و اکنون جویهای عسل و درختان میوه اش خشک شدند..

موالی زاده نه قزاق است و نه دغل بازی سیاست را میداند.. او آمده است کار کند.

پاکدست است.

مسلط به فن مذاکره،

پیگیرکننده ای بی هیاهو،

دلسوز برای مردم و استان،

شنونده و با حوصله،

و....

اما دوستان:

اینجا ایران است با انبوهی از روابط عجیب و غریب ...

تضعیف موالی زاده یک فرصت سوزی احساسی است...

تقابل ها به جز سایبدگی چرخهای توسعه ی استان هیچ ثمری ندارند.

و بدانیم:

اینجا ایران است ، کشوری که رییس جمهورش با کنایه ، نگفته ها را می گوید بنابراین به استاندار مجال دهید و در دام کارگردان های «عدم توسعه» استان نیافتید ... والسلام

(فاضل خمیسی )


روزی، روزگاری،استانداری بود

برچسب‌ها

نظر شما


مطالب پیشنهادی