7/12/2025 11:52:17 AM

تجزیه‌طلبی؛ رویای صهیونیستی که تعبیر نشد / با مهمترین گروه‌های تجزیه‌طلب در ایران آشنا شوید

گروه‌های تجزیه‌طلب با اتکا به تحریک احساسات قومی، جاسوسی، انتشار اخبار و اطلاعات هدفمند و همکاری با رسانه‌ها و سرویس‌های بیگانه، سعی کردند در بزنگاه‌هایی چون جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه مردم ایران، فضا را برای طرح مجدد ادعاها و خواسته‌های نامشروع خود فراهم کنند. آن‌ها گمان می‌کردند در این شرایط ویژه، می‌توانند با ایجاد آشوب و تفرقه، زمینه تحقق اهداف متجاوزان و دشمنان ایران را مهیا سازند.

با این حال، همانند گذشته، ملت ایران با هوشیاری و وحدت مثال‌زدنی، پاسخ کوبنده‌ای به این جریان‌ها داد و نشان داد که وحدت و تمامیت ارضی کشور خط قرمزی است که هیچ‌گاه اجازه نخواهد داد گروه‌های وابسته و جدایی‌طلب، امنیت و یکپارچگی ایران را تهدید کنند.



ایران معاصر همواره با چالش‌هایی از جنس هویت، قومیت و تجزیه‌طلبی روبه‌رو بوده است. در مناطق مختلف کشور، گروه‌هایی با انگیزه‌های قومی و سیاسی تلاش کرده‌اند با تکیه بر شرایط خاص تاریخی و حمایت خارجی، مسیر جدایی یا خودمختاری را دنبال کنند. در این مقاله، چهار تجربه شاخص تجزیه‌طلبی در ایران شامل آذربایجان، کردستان، خوزستان و ترکمن‌صحرا تا سیستان و بلوچستان، بررسی شده است.

فرقه دموکرات آذربایجان و ماجرای جدایی‌طلبی در آذربایجان (۱۳۲۴–۱۳۲۵)

پس از پایان جنگ جهانی دوم و اشغال شمال ایران توسط ارتش شوروی، شرایط برای فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی متفاوتی در مناطق شمالی کشور فراهم شد. در چنین فضایی، سید جعفر پیشه‌وری، از فعالان قدیمی چپ و عضو کمیته مرکزی حزب توده، با تعدادی از روشنفکران و فعالان آذربایجانی، در شهریور ۱۳۲۴ «فرقه دموکرات آذربایجان» را در تبریز تأسیس کردند. این فرقه با انتشار بیانیه‌ای دوازده ماده‌ای خواستار اختیارات گسترده محلی، تدریس زبان ترکی آذربایجانی در مدارس، اصلاحات ارضی و اقتصادی و اداره امور منطقه توسط خود مردم آذربایجان شد.

در آن زمان، ارتش سرخ شوروی عملاً مانع ورود نیروهای دولت مرکزی به آذربایجان می‌شد و این امر به فرقه دموکرات امکان داد تا با تکیه بر حمایت مستقیم شوروی و استفاده از نیروهای مسلح تحت فرمان خود (موسوم به فدائیلر)، کنترل شهرهای مهمی چون تبریز، ارومیه، زنجان و اردبیل را به دست بگیرد. در ۲۱ آذر ۱۳۲۴، فرقه دموکرات با اعلام تشکیل «حکومت ملی آذربایجان»، عملاً استقلال داخلی منطقه را اعلام کرد و مجلس ملی آذربایجان را تشکیل داد.

فرقه دموکرات اقدام به اجرای اصلاحات ارضی، مصادره املاک مالکان بزرگ و توزیع آن میان دهقانان کرد. همچنین مدارس دو زبانه (ترکی و فارسی) تأسیس شد و سعی شد ساختار اداری منطقه از مرکز جدا شود. این اقدامات در ابتدا با استقبال بخشی از مردم، به‌ویژه روستاییان روبه‌رو شد، اما سیاست‌های تند و وابستگی آشکار به شوروی، به‌ویژه برای اقشار مذهبی و ملی‌گرا، نگران‌کننده بود.

در این مدت، دولت مرکزی ایران به رهبری احمد قوام، مذاکراتی با شوروی انجام داد و با دادن وعده‌هایی درباره امتیاز نفت شمال، موافقت شوروی را برای خروج نیروهایش از ایران جلب کرد. پس از خروج ارتش سرخ، ارتش ایران در آذر ۱۳۲۵ به سمت آذربایجان حرکت کرد. مردم تبریز و دیگر شهرها که از سیاست‌های فرقه دموکرات و وابستگی آن به شوروی ناراضی بودند، با ورود ارتش ایران به حمایت از دولت مرکزی برخاستند و درگیری‌های شدیدی میان مردم و نیروهای فرقه رخ داد.

در ۱۹ و ۲۰ آذر ۱۳۲۵، ارتش ایران وارد تبریز شد و حکومت فرقه دموکرات عملاً سقوط کرد. پیشه‌وری و اعضای کابینه‌اش شبانه به شوروی گریختند. در جریان این وقایع، صدها نفر از اعضای فرقه کشته شدند، حدود ۱۲۰۰ نفر به شوروی پناهنده شدند و برخی از سران و اعضای باقی‌مانده دستگیر و محاکمه شدند. پیشه‌وری تا پایان عمر در شوروی در انزوا زندگی کرد و بسیاری از اعضای فرقه نیز یا در شوروی ماندگار شدند یا به کشورهای دیگر رفتند.

مهم‌ترین دلایل شکست فرقه دموکرات را می‌توان چنین برشمرد:

وابستگی آشکار به شوروی و از دست دادن حمایت اکثریت مردم آذربایجان که به استقلال و تمامیت ارضی ایران پایبند بودند.

سیاست‌های رادیکال و تندروانه، به‌ویژه در حوزه اصلاحات ارضی و مصادره اموال، که موجب نارضایتی مالکان و حتی برخی دهقانان شد.

قطع حمایت شوروی پس از توافق با دولت مرکزی ایران و خروج نیروهای ارتش سرخ از منطقه.

حمایت گسترده مردم از ارتش ایران در هنگام ورود به تبریز و دیگر شهرها.

این تجربه تاریخی نشان داد که حرکت‌های تجزیه‌طلبانه وابسته به قدرت‌های خارجی در ایران، حتی اگر در مقطعی موفق به تصرف قدرت شوند، بدون حمایت مردمی و با قطع پشتیبانی خارجی، محکوم به شکست هستند.

کردستان و جمهوری مهاباد (۱۳۲۴)

کردستان ایران، منطقه‌ای با جمعیت عمدتاً کرد و فرهنگی متمایز، در طول تاریخ همواره دارای هویت قومی خاص خود بوده است. در دوره‌های مختلف، به ویژه در زمان ضعف دولت مرکزی، حرکت‌هایی برای کسب خودمختاری یا استقلال در این منطقه شکل گرفته است. پس از جنگ جهانی دوم و اشغال شمال غرب ایران توسط نیروهای شوروی، شرایط برای فعالیت‌های سیاسی و تجزیه‌طلبانه در کردستان فراهم شد.

در دی ماه ۱۳۲۴، با حمایت مستقیم شوروی و همکاری احزاب چپ و ملی‌گرای کرد، در شهر مهاباد جمهوری خودمختار کردستان اعلام شد. این جمهوری به رهبری قاضی محمد، تشکیل گردید. جمهوری مهاباد با هدف ایجاد حکومتی مستقل برای کردها و با ادعای دفاع از حقوق قومی و فرهنگی آن‌ها تأسیس شد.

قاضی محمد و یارانش تلاش کردند ساختارهای حکومتی، نظامی و آموزشی مستقل ایجاد کنند. پرچم، ارتش و نهادهای دولتی در این جمهوری شکل گرفت و زبان کردی در مدارس تدریس شد. همچنین اصلاحات اجتماعی و اقتصادی برای بهبود وضعیت روستاییان و کشاورزان اجرا شد.

شوروی با اشغال منطقه، حمایت نظامی و سیاسی از جمهوری مهاباد را بر عهده گرفت، اما این حمایت بیشتر به دلیل منافع ژئوپولیتیکی و فشار بر ایران بود تا حمایت واقعی از استقلال کردها. این وضعیت باعث شد که جمهوری مهاباد تحت نفوذ شوروی قرار گیرد و استقلال واقعی نداشته باشد.

با خروج نیروهای شوروی از ایران در تابستان ۱۳۲۵ و بازگشت کنترل منطقه به دولت مرکزی، ارتش ایران به سرعت وارد کردستان شد و در عرض چند ماه جمهوری مهاباد سرکوب و منحل گردید. قاضی محمد و تعدادی از رهبران جمهوری دستگیر شدند و در سال ۱۳۲۶ در مهاباد اعدام شدند.

بسیاری از اعضا و هواداران جمهوری یا کشته شدند، یا به کوه‌ها پناه بردند و یا به کشورهای همسایه گریختند. این سقوط ضربه بزرگی به جنبش‌های تجزیه طلبانه کردستان وارد کرد و تا سال‌ها فعالیت‌های مسلحانه و سیاسی کردها با سرکوب شدید مواجه شد.

خوزستان و گروه‌های خلق عرب

خوزستان، استانی در جنوب غربی ایران، با جمعیتی متشکل از فارس‌ها، عرب‌ها، لرها و دیگر اقوام، به دلیل منابع غنی نفت و موقعیت جغرافیایی حساس، همواره از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است. جمعیت عرب خوزستان، به ویژه در مناطق غربی و جنوبی استان، دارای زبان، فرهنگ و هویت قومی خاص خود هستند. در طول تاریخ معاصر، برخی گروه‌های عرب‌تبار با ادعای حقوق قومی، خودمختاری و حتی جدایی‌طلبی فعالیت کرده‌اند.

در دهه‌های ۱۳۴۰ و پس از انقلاب ۱۳۵۷، گروه‌های مختلفی تحت عناوینی مانند جبهه التحریر احواز، جنبش آزادی‌بخش الاحواز و گروه‌های خلق عرب فعالیت خود را آغاز کردند. این گروه‌ها عمدتاً خواستار خودمختاری یا استقلال منطقه‌ای بودند و با استفاده از نارضایتی‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مردم عرب، سعی در جذب حمایت مردمی داشتند.

این گروه‌ها در برخی مقاطع، به ویژه در زمان جنگ ایران و عراق (۱۳۵۹–۱۳۶۷)، از حمایت‌های مالی، تسلیحاتی و سیاسی عراق و برخی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس برخوردار شدند. آن‌ها عملیات‌های مسلحانه، خرابکاری در تأسیسات نفتی، بمب‌گذاری و حملات علیه نیروهای امنیتی و غیرنظامیان انجام دادند تا با ایجاد ناامنی، خواستار تجزیه خوزستان شوند.

دولت ایران با استفاده از نیروهای امنیتی، نظامی و اطلاعاتی، این حرکت‌ها را به شدت سرکوب کرد. عملیات‌های گسترده‌ای برای پاکسازی مناطق تحت نفوذ گروه‌های تجزیه‌طلب انجام شد. بسیاری از اعضا و رهبران این گروه‌ها دستگیر، محاکمه و اعدام شدند یا به کشورهای همسایه و غربی فرار کردند.

پس از پایان جنگ ایران و عراق و کاهش حمایت‌های خارجی، فعالیت‌های گروه‌های تجزیه‌طلب عرب در خوزستان به شدت کاهش یافت و آن‌ها به گروه‌های کوچک‌تر و پراکنده تبدیل شدند. این گروه‌ها عمدتاً در خارج از کشور فعالیت‌های تبلیغاتی و سیاسی دارند و در داخل ایران تأثیر عملی و گسترده‌ای ندارند.

جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر برغم آسیب های که استان خوزستان در طول جنگ تحمیلی متحمل شده بود تلاش کرده است با توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در خوزستان، زمینه نارضایتی اجتماعی را کاهش دهد. جریان های تجزیه طلب این منطقه که تاکنون نتوانستند به خواسته های نامشروع خود برسند با بهره گیری از امکانات و پشتیبانی برخی از کشورهای حاشیه ای خلیج فارس همچنان امیدوارند که به زعم خود با ایجاد اختلاف در بین مردم و تبلیغات رسانه ای به مطامع خود برسند. تلاشی که البته با وجود باقی ماندن برخی از مشکلات و چالش ها با بی اعتنایی مردم مواجه شده است.

ترکمن‌صحرا و حرکت‌های تجزیه‌طلبانه

ترکمن‌صحرا منطقه‌ای در شمال شرق ایران، در استان گلستان و بخش‌هایی از خراسان شمالی است که جمعیت عمده آن را ترکمن‌ها تشکیل می‌دهند. ترکمن‌ها قومی با زبان و فرهنگ خاص خود هستند و زندگی‌شان بیشتر مبتنی بر دامداری و کشاورزی سنتی است.

در دهه‌های گذشته، ترکمن‌ها به دلیل تفاوت‌های فرهنگی، زبانی و اقتصادی با مرکز، خواستار توجه بیشتر دولت به مسائل و مشکلات خود بودند. در برخی مقاطع، این خواسته‌ها به شکل جنبش‌های خودمختاری یا حتی تجزیه‌طلبانه بروز کرد.

در سال‌های نخست پس از انقلاب اسلامی، گروه‌هایی از ترکمن‌ها با همکاری برخی گروه‌های چپ‌گرا و با ادعای حقوق قومی و خودمختاری، دست به شورش زدند. این گروه‌ها در سال‌های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ مراکز دولتی در شهرهایی مانند گنبد کاووس را تصرف کردند و خواستار اصلاحات و خودمختاری شدند.

دولت جمهوری اسلامی ایران با اعزام نیروهای نظامی و امنیتی، این شورش‌ها را به سرعت سرکوب کرد. درگیری‌های شدیدی در منطقه رخ داد که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از شورشیان و نیروهای دولتی شد. بسیاری از رهبران و فعالان این جنبش دستگیر، محاکمه و زندانی شدند و برخی نیز به خارج از کشور گریختند.

پس از این سرکوب، حرکت‌های تجزیه‌طلبانه در ترکمن‌صحرا به شدت کاهش یافت و بیشتر به فعالیت‌های فرهنگی و مدنی محدود شد. دولت ایران نیز در سال‌های بعد تلاش کرد با توسعه اقتصادی و ارتقای سطح زندگی در منطقه، نارضایتی‌ها را کاهش دهد و از همین رو تاکنون هیچ حرکت جدی تجزیه‌طلبانه در این منطقه در سال‌های اخیر گزارش نشده است.

سیستان و بلوچستان و حرکت‌های تجزیه‌طلبانه

سیستان و بلوچستان، استانی وسیع در جنوب شرق ایران، با جمعیتی متشکل از بلوچ‌ها، سیستانی‌ها و دیگر اقوام، به دلیل موقعیت مرزی با پاکستان و افغانستان و شرایط اقتصادی و اجتماعی خاص، همواره منطقه‌ای حساس و چالش‌برانگیز بوده است.

بلوچ‌ها قومی با زبان، فرهنگ و آداب و رسوم متمایز هستند که در ایران، پاکستان و افغانستان زندگی می‌کنند. در ایران، بلوچ‌ها عمدتاً در مناطق جنوبی و شرقی استان سیستان و بلوچستان ساکن‌اند. مشکلات اقتصادی، ضعف زیرساخت‌ها، محرومیت‌های اجتماعی و فرهنگی و همچنین تفاوت‌های قومی و مذهبی باعث شده که برخی گروه‌های بلوچ خواستار توجه بیشتر به حقوق خود و حتی در مواردی خودمختاری یا استقلال باشند.

در طول دهه‌های گذشته، گروه‌های مختلفی با نام‌های متفاوت، از جمله جنبش آزادی‌بخش بلوچستان، جیش العدل و دیگر گروه‌های مسلح بلوچ فعالیت کرده‌اند. این گروه‌ها عمدتاً با استفاده از عملیات مسلحانه علیه نیروهای امنیتی و دولتی، حملات تروریستی و خرابکاری، خواستار استقلال یا خودمختاری منطقه‌ای شده‌اند.

برخی از این گروه‌ها از حمایت‌های مالی و تسلیحاتی کشورهای همسایه مانند پاکستان و همچنین گروه‌های تروریستی منطقه‌ای برخوردار بوده‌اند. این حمایت‌ها باعث شده که فعالیت‌های آن‌ها ادامه یابد و به چالشی برای امنیت داخلی ایران تبدیل شود.

دولت ایران با اعزام نیروهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی، این گروه‌ها را به شدت سرکوب کرده است. عملیات‌های گسترده‌ای برای پاکسازی مناطق تحت نفوذ گروه‌های مسلح بلوچ انجام شده و بسیاری از رهبران و اعضای آن‌ها کشته، دستگیر یا مجبور به فرار شده‌اند.

با وجود سرکوب‌ها، برخی از گروه‌های مسلح بلوچ همچنان فعالیت دارند و گاه‌گاهی حملاتی انجام می‌دهند، اما به دلیل فشار امنیتی و عدم حمایت گسترده مردمی، موفق به ایجاد تغییرات اساسی نشده‌اند. دولت ایران نیز در سال‌های اخیر تلاش کرده با توسعه اقتصادی، بهبود زیرساخت‌ها و ارتقای وضعیت اجتماعی، نارضایتی‌ها را کاهش دهد.

مسئله سیستان و بلوچستان یکی از پیچیده‌ترین مسائل قومی و امنیتی ایران است که ریشه در عوامل تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و منطقه‌ای دارد. حرکت‌های تجزیه‌طلبانه در این منطقه همواره با واکنش قاطع دولت مواجه شده است.



تجزیه‌طلبی؛ رویای صهیونیستی که تعبیر نشد / با مهمترین گروه‌های تجزیه‌طلب در ایران آشنا شوید

برچسب‌ها

نظر شما


مطالب پیشنهادی