سیدحسن عاملی گفت: «به مادر این خانواده توصیه خیرخواهانه دارم شما پا به سن گذاشتهاید سالهای آخر عمر شماست؛ شایسته است عاقبت بخیر شوید و با یاد خیر ملت ایران از دنیا بروید تا در طول تاریخ از شما یاد خیر کنند راه عاقبت بخیری بسیار آسان است امروز تصمیم بگیرید راهی را که اردشیر زاهدی داماد شما انتخاب کرد، انتخاب کنید، او بر همه چیز سلطنت و بر تمام اوضاع شاه واقف بود. او مدت ها وزیر خارجه شما بود او سال ها سفیر ایران در آمریکا و آخرین سفیر ایران در آمریکا بود و آمریکا را هم خوب می شناخت اسرائیل را از همه بهتر می شناخت او با شجاعت تمام خط انصاف را انتخاب کرد.» او سپس چند مورد از اظهارات زاهدی را بازگو کرد.
اول ایران
اظهارنظرهای زاهدی درباره مسائل مربوط به ایران را میتوان در چند دسته مطالعه کرد. محور همه آنها هم این است که او مسئله ایران را فارغ از حکومتی که بر آن تسلط داشت، تحلیل میکرد.
سقوط حکومت شاهنشاهی
زاهدی در جریان پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد که توسط حبیب لاجوردی انجام میشد، گفتگویی مفصل انجام داده بود که تا زمان مرگش منتشر نشد. گفته میشود که شرط انجام این مصاحبه، همین بوده است. او در این مصاحبه که ۲۷ نوار در آن پر شد و به سال ۱۹۹۲ مربوط است، بسیاری باورهای رایج در میان سلطنتطلبان را به چالش کشید. از جمله این که سقوط حکومت پهلوی با توطئه خارجی رخ داد.
او در پایان مصاحبهاش با لاجوردی گفته بود: «اگر این دست من زخم نباشد و اینجا میکروبی نباشد عفونتی در خون من ایجاد نمی شود. و حتی اگر زخم و میکروبی هم باشد، آن هم دوا و درمان دارد. بنابراین اگر همه کشورهای غربی برنامه براندازی حکومت شاه را داشته اند چگونه ما که ادعا می کنیم گهواره تمدن جهان هستیم به یکباره روحیه خود را باختیم و همه چیز را تسلیم کردیم.»
او سال ۱۳۹۵ در گفتگویی با خبرگزاری فارس گفته بود: «ما بد کردیم. ما مردم را نفهمیدیم. اینها را صراحتاً میگویم. اعلیحضرت میگفت تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. اینها هست، اما اصل کار حسادت و خودخواهی کشورهای خارجی است که میخواهند ما را بمکند.»
زاهدی همچنین در سال ۱۳۹۹ درباره همین موضوع به روزنامه جامجم گفته بود: «به نظر من دلیل اصلی انقلاب این بود که حکومت پهلوی به مردم آزادی نمیداد. این یک واقعیت است. در عصر امروز آزادیِ حرف زدن، حق مردم است. درباره اوضاع مملکت و علت زوال پهلوی باید بگویم علت اصلی این بود که حکومت و رجال و مقامات واقعیتها را نمیدیدند و در این شکی نیست.» او در ادامه صحبتش از فساد اسدالله علم و امیرعباس هویدا صحبت میکرد.
ایران پس از انقلاب
زاهدی تا زمان مرگش احترام زیادی برای شاه قائل بود. از مصدق تنفر داشت و از پدرش فضلالله زاهدی که پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نخستوزیر شد، همیشه حمایت میکرد. در قابهایی از مصاحبههای تصویری که از او وجود دارد، در کنار همه قاب عکسها یک عکس بزرگ از محمدرضا پهلوی هم هست. اما مرور صحبتهایش نشان میدهد که از نقد هم ابایی نداشت. او در صحبتهایش به رغم این که با احترام از افرادی مانند فرح و اشرف پهلوی یاد میکرد اما نظر خود را گاهی مستقیم و گاهی در لفافه راجع به آنها هم میگفت.
او سال ۱۳۹۹ در بخش دیگری از مصاحبه با جامجم گفت: «امروز جمعیت مملکت ۸۳ میلیون است، وقتی که ما بودیم ۳۵ میلیون بود. از این ۸۳ میلیون، حداقل ۶۰ میلیون سواد دارند و میتوانند بخوانند و بنویسند. ۴۰ میلیون دانشگاهرفته هستند. ۳۰ میلیون از ۸۳ میلیون، کسانی هستند که کار میکنند و ۲۰ میلیون آنها خانمها هستند که برای ایران و هر کشور دیگری افتخار است و همه باید به آن افتخار کنیم.»
زاهدی در مصاحبه سال ۱۳۹۵ با فارس نیز به این موضوع اشاره کرده بود: «ایران مملکت من است. خون من و برادر و خواهرهای من است. الان هم حق با ایران است. این جمله را رسماً در یک جلسه لیدر شیپ به انگلیسی گفتم و همه جا پخش شد. از حق ایران دفاع کردم.
به ایران ظلم شده، بهخصوص در جنگ. به ایران بد میکنند و باید تحریمها هرچه زودتر برداشته شود. برای من افراد و دولتها مهم نیستند. برای من شرافت، تاریخ و مملکتم مهم است. مملکت ما امروز 40 درصد جوانها هستند و 30 درصد از آنها زیر 30 سال هستند، دوسوم این افراد خانمها هستند که رئیس دانشگاه شدهاند، وکیل مجلس هستند. کدام یک از این ممالک اطراف ما در خاورمیانه از خانمها اینطور استفاده میکنند؟ امروز در عربستان حتی اجازه نمیدهند خانمها ماشین برانند. حقوق زنان در ایران پیشرفت کرده است. ایران یک مملکت بزرگ است، تاریخ چندین هزارساله دارد. خارجیها غیرتی که ایران دارد را نمیِتوانند قبول کنند. حالا هم خدا را شکر تحریمها رفع میشود و بهنفع مردم است. به ایران احتیاج دارند. ایران تنها بشر ندارد، بلکه تاریخ دارد، مس دارد، جنگل دارد و قابلمقایسه با همسایهها نیست.»
برنامه هستهای
ایران در دوران وزارت خارجه زاهدی به پیمان عدم اشاعه (NPT) پیوست و او به نمایندگی از شاه این پیمان را امضا کرد. او تا زمان فوتش حامی و پشتیبان برنامه هستهای ایران بود و این موضع را در مصاحبههایش اعلام میکرد. او اواخر دهه هشتاد و در اوج تنش هستهای میان ایران و غرب در مصاحبهای با صدای آمریکا گفته بود استفاده از انرژی هستهای «حق حقهی ایران بوده، هست و خواهد بود ... این حق متعلق به ایرانیهاست؛ دولتها میآیند و میروند. معتقدم که ایران حق خود را خواهد داشت ... این توهین به شرافت ایرانیهاست که بگویند ما به شما اعتماد نداریم».
او سال ۱۳۹۹ در مصاحبهای جنجالی با بیبیسی فارسی مواردی را مطرح کرد که خروج ترامپ از برجام و حمایت از حمله به ایران توسط برخی ایرانیان خارج از کشور را مورد نقد قرار داد. زاهدی درباره توافق هستهای گفت: «دیپلماتهای ایرانی پنج سال الحق والانصاف زحمت کشیدند، از خود شخصیت نشان دادند، صبر و حوصله نشان دادند و توافقی امضا شد و ایشان –رئیس آمریکا- آمد گفت چون آن آدم سیاه بوده (اوباما) من مخالفم. هرکسی باشد قبول نمیکند! نمیتوانیم بگوییم آنچه مال من است مال من است و آنچه هم که مال شماست باز مال من است. باید انصاف و شرف داشت، باید قضاوت برمبنای شرف و انصاف باشد. اما ایرانیانی که در خارجاند و میگویند باید روی ایران بمب انداخت و یا [به آنجا لشکر بکشید]، به نظر من آنها دیگر ایرانی نیستند، از قدیم هم گفتهایم اینها پستان مادرشان را گاز میگیرند، این بدترین چیز ایرانی است. از خارج پول میگیرند.»
حمایت از شهید سلیمانی
حمایت چندباره زاهدی از سردار سلیمانی پس از ترور او به دستور دونالد ترامپ، یکی از ماندگارترین اظهارات این دولتمرد دوران پهلوی است. او چند روز پس از ترور شهید سلیمانی در فرودگاه بغداد (دی ۱۳۹۸)، در گفتگویی تلفنی با بیبیسی فارسی گفت: «من تاکنون اظهارنظری در مورد وقایع اخیر نکرده بودم، اما الان میگویم: قاسم سلیمانی شخصیتی بزرگ در معیارهای جهانی و سربازی دلاور برای وطن ما بود. نام او در رده بزرگترین نوابغ نظامی جهان ماندگار خواهد ماند! قاسم سلیمانی فرماندهی شناختهشده در سطح ژنرال دوگل و مونتگمری و افسری شرافتمند و میهنپرست بود. او مهمان رسمی دولت عراق بود و ترور او قطعا جنایت است.»
او اردیبهشت ۱۳۹۹ در گفتگویی با برنامه ۶۰ دقیقه بیبیسی فارسی نیز گفت: «بگذارید هرکسی هرچیزی دلش میخواهد بگوید این سربازان و افسران و به بالا به قرآن و مملکتشان قسم خوردند و برای مملکتشان مقابل اسرائیل جنگیدند و از مملکتشان دفاع کردند. من به او [ قاسم سلیمانی] افتخار میکردم، افتخار میکنم و افتخار خواهم کرد، کسی که جان خودش را در راه مملکتش فدا کرد نه کسانی که خودشان را به پول فروختهاند.»
آغاز و پایان اردشیر زاهدی
اردشیر زاهدی یکی از نزدیکترین افراد به محمدرضا پهلوی بود. او فقط هفت سال داماد خانواده سلطنتی بود اما جدا شدن از شهناز پهلوی هم از نزدیک بودن او به پهلوی دوم و اعتماد شاه کم نکرد. زاهدی یکی از معدود افرادی بود که در دوران تبعید شاه کنار او بودند. او از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۰ وزیر خارجه ایران بود. از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۰ و بار دیگر از ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ سفارت ایران در آمریکا را بر عهده داشت. از ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۵ هم سفیر ایران در لندن بود. او اگرچه از لحاظ مسائل مربوط به زندگی شخصیاش همواره مورد انتقاد بود اما در میان دولتمردان ارشد دوره پهلوی، در میان معدود اشخاصی بود که عمرش کفاف داد تا بسیاری از وقایع ایران بعد از انقلاب را ببیند و مواضعی بگیرد که به مذاق بسیاری خوش نیاید. مواضعی که میتوان آنها را ناشی از تفکر انتقادی دانست. زاهدی به خاطر این نظرات از سوی بسیاری مخالفان به طرفداری از جمهوری اسلامی متهم میشد. او اما در پاسخ گفته بود که «دولت ایران مال مردم ایران است و آن جوانها هر تصمیمی میخواهند میگیرند. ولی ما حق نداریم - که گذاشتیم و رفتیم؛ پول هم برداشتیم و آوردیم - اینجا بگوییم لنگش کن». زاهدی آبان ۱۴۰۰ در سن ۹۳ سالگی، در سوئیس درگذشت.
اردشیر زاهدی درباره ایران چه میگفت؟
نظر شما