رویکرد سیاسی صدا و سیما در جنگ دوازده روزه اسرائیل و ایران؛ در بر همان پاشنه رفتار جناحی میچرخد
رحالیکه روزنامهها و سایتهای خبری مستقل تلاش کردند تا از درد مردم در روزهای جنگ بنویسند اما در برخی از رسانهها این فضا حاکم نبود. یکی از مهمترین مراکزی که انتقادهای بسیاری به آن وارد شد و اتفاقاً مورد تهاجم متخاصم نیز قرار گرفت صداوسیمای ایران بود.
دعوت از چهرههایی که همبستگی ملی را نشانه گرفتند
در ایام جنگ و پس از آن انتظارِ تغییر رویکرد در صداوسیما بهویژه با حضور برخی تحلیلگران و اظهارنظرهایی که ملیت مردم را نشانه گرفته بود، رنگ باخت. یکی از این افراد وحید جلیلی بود که در صحبتهای خود با صراحت همبستگی ملی و اتحاد مردم را نشانه گرفته و همه آنان را که با هویت و فرهنگ و تفکرات مختلف خواهان برافراشته ماندنِ پرچم ایران بودند به حیواناتی تشبیه کرده بود که میخواهند وطن را به آغل تبدیل کنند.
سخنانی تند و دور از شأن مردم ایران که انتقادهای بسیاری را در پی داشت و همین موج واکنشها را به همراه آورد؛ از جمله محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا که در واکنش به آن با وجود آنکه معتقد بود صداوسیما با شروع جنگ اطلاعرسانی را جدی گرفت و در حوزه خبررسانی موفق عمل کرد و تاحدود قابل قبولی جنگ روانی دشمن را مهار کرد، اما به سخنان وحید جلیلی انتقاد تندی کرد و گفت: «متاسفانه صداوسیما برای اینکه ثابت کند «ترکعادت موجب مرض است» در برخی برنامههای خود از افراد ورشکسته و بداخلاق و عصبانی که در سالهای دور و نزدیک عامل تفرقه بودهاند دعوت کرد تا مثلاً به تحلیل آتشبس بپردازند.متاسفانه توهین به رئیسجمهور و مسئولان دیپلماسی کشور آنهم با بیان کینهتوزانهای که چندسال است، به مشی صداوسیما تبدیل شده روی آنتن تلویزیون مطرح شد.... تا حدود دودهه پیش سیستم تلویزیون به گونهای بود که وقتی برنامه نداشت تصویری مانند برفک نشان میداد. الان هم میتوان به جای پخش صداوسیمای آدمهای بیسواد عقدهای وحدتشکن، برفک پخش کرد.»
با آغاز جنگ دوازدهروزه میان ایران و اسرائیل پیگیری جریان حملات از کانالهای مختلف تلگرامی، رسانههای غیرحکومتی، رسانههای فارسیزبان خارجی، صداوسیما و سایتهای خارجی دنبال میشد، اما با ادامهدار شدن جنگ و قطع گسترده اینترنت، اصلیترین منبع خبری مردم برای دریافت اطلاعات جنگ به صداوسیمای ایران محدود شد و عدهای که به ماهواره دسترسی داشتند از شبکههای فارسیزبان خارجی استفاده میکردند.
عملکرد صداوسیما در این دوران به دلیل موج همبستگی که میان منتقدین و موافقین به وضع موجود ایجاد شده بود بسیار مهم بود، اما رویکردی که صداوسیما در پیش گرفت انتظار حرکت این رسانه بر مدار اعتدال و همگرایی را کمرنگ نشان میداد. صداوسیما در برنامههای مختلف خبری و تحلیلی رویکرد یکطرفهای را در پیش گرفت که بسیاری از مردم را وادار میکرد برای پیگیری آنچه که در جریان تجاوز رژیم اسرائیل به کشور ما رخ میداد به دیگر رسانهها رجوع کنند.
پخش زنده حملات موشکی ایران به اسرائیل و تاخیر در اعلام حملاتی که از سوی اسرائیل به ایران صورت گرفته است، رویکرد مشترک اکثر برنامههای خبری و تحلیلی صداوسیما در ایام جنگ بود؛ از جمله برنامههای «راهبرد، جریان، گفتوگوی ویژه خبری شبکه خبر، سیاست خارجی و به افق فلسطین». گویا بیتوجهی به این نکته که این رویکرد میتواند چقدر برای اعتماد عمومی آسیبزا باشد و تلاش خود صداوسیما در حذف رسانههای معاند را با شکست مواجه کند در پی این بحران که مهمترین و پررنگترین حادثه نظامی و امنیتی به دلیل تجاوز به خاک کشورمان بود باز هم از توجه مسئولان این سازمان دور ماند.
تمرکز بیش از حد شبکههای مختلف صداوسیما بر موفقیت نظامی ایران، نمایش انبوه تصاویر موشکهای شلیکشده، نادیده گرفتن ابعاد انسانی آنچه که در خاک کشورمان بر سر افراد معمولی رخ داده بود و استفاده از تصاویر کودکانی که جان خود را در پی حمله متجاوز از دست داده بودند تنها برای نشان دادن خباثت دشمن و نه زخمی که به بازماندگان وارد شده بود این احساس را بار دیگر برای بخش بزرگی از جامعه که در آن روزها مجبور به تماشای صداوسیما بودند تقویت کرد که نمیتوانند روایت کاملی از آنچه در کشور ما در جریان است به دست آورند. البته که دیگر رسانههای داخلی و غیرحکومتی و بهویژه روزنامهها در این روزها با انتشار رنج قربانیانِ جنگ تلاش کردند تا رسالت رسانهای خود را نشان دهند اما در صداوسیما در بر همان پاشنه قبلی چرخید.
سانسور مواضع چهرههای شاخص
صداوسیما در این مدت در پوشش اخبار و بیانیههای چهرههای سیاسی و احزاب نیز تبعیضآمیز عمل کرد و با وجود آنکه به انتشار بیانیه بسیاری از تشکلها و احزاب سیاسی اقدام کرد، اما در این میان خبری از اعلام بیانیه سیدمحمد خاتمی، رهبر جبهه اصلاحات، مهدی کروبی، چهرهای که سالها در حصر بود و حتی بیانیه اول حسن روحانی درباره جنگ نبود. خاتمی در بخشی از پیام خود به تجاوز آمریکا به تمامیت ارضی ایران و زیرپاگذاشتن قوانین بینالمللی انتقاد کرده بود و در بیانیه دومش تذکر داده بود درصدد تضعیف و تسخیر ذهن و روان و افکارجمعی بوده و هستند که به لطف خداوند و قدرت فهم و زمانهشناسی مردم ناکام ماندهاند.
مهدی کروبی نیز در بخشی از پیام خود سکوت در برابر تجاوز را نشانه ضعف اعلام کرده و گفته بود جمهوری اسلامی ایران نهتنها حق، بلکه وظیفه دارد پاسخ این حمله را با قدرت و در زمانی مناسب بدهد. حسن روحانی نیز در بخشی از پیامی که پس از آتشبس صادر کرد تاکید کرد که باید بر این مردم سر تعظیم فرود آورد چراکه اگر ایستادگی نشکست، اگر امید خاموش نشد و اگر کشور فرو نپاشید، از برکت دلهای آگاه و جانهای مقاوم مردم بود. اما این سخنان جایی در صداوسیما نداشت.
فقدان تحلیلگران صاحبنظر
نکته حائز اهمیت دیگر، دعوت از تحلیلگران و چهرههای سیاسی در برنامههای پرطرفدار و زنده صداوسیما بود که صداوسیما به شدت از حضور تحلیلگران نخبه و صاحب نظر رنج میبرد. در بسیاری از برنامهها از جمله «جریان» شبکه یک، اکثراً از چهرههای اصولگرا دعوت به میان آمد. این برنامه در هشت آنتن زنده خود به تحلیلگران اصولگرا از جمله منوچهر متکی، شهریار زرشناس، حسین کچوئیان، فواد ایزدی، مصطفی خوشچشم و مهدی کلهر تریبون داد.
در برنامه «راهبرد»، دیگر برنامه سیاسی این شبکه اوضاع اندکی متفاوت شد؛ البته این تصمیم بعد از آتشبس و انتقادات به این برنامهها از جمله حضور وحید جلیلی و سخنانش موجب شد که چهرههای میانهرو اصلاحطلب نیز در کنار اصولگراها شانس حضور داشته باشند؛ مثلاً اگر در روزهای اول فقط عباس سلیمینمین و علی بهادریجهرمی و در نهایت مصطفی کواکبیان و الیاس حضرتی حضور پیدا کردند، در روزهای پس از آتشبس و افزایش انتقادات حسامالدین آشنا و محمدرضا جلاییپور نیز بهعنوان چهرههای اصلاحطلب و میانهرو به این برنامه دعوت شدند.
برنامه «سیاست خارجی» شبکه سه که برپایه تحلیلهای مجریان اصولگرای خود میچرخید در یک گفتوگوی تلفنی خود از وحید یامینپور دعوت کرد. برنامه افق فلسطین، ویژه برنامه شبکه افق که در ایام جنگ دوازده روزه به اتفاقات جنگ اختصاص داشت نیز از تحلیلگران اصولگرا کمتر شناختهشده از جمله غریبی و خرمآبادی دعوت کرده بود و عملاً تلاشی برای تنوع در تحلیل و ایجاد فضای قابل اعتماد برای مردم با حضور میهمانان و تحلیلگران از جریانهای مختلف نداشت.
انتظارِ انتشار واقعیت
اطلاعرسانی در زمان جنگ یک رکن مدیریت بحران، حرکت به سمت حفظ اتحاد و انسجام سیاسی و تداوم همبستگی است. در این شرایط رسانه به عنوان سلاح دوم کشورها میتواند افکار عمومی را جهت دهد، اتحاد ملی را تقویت کند و راه نفوذ دشمن را ببندد. رسانه با نقش موثر خود علاوه بر اینکه میتواند واقعیتها را بازگو کند، با ارائه اخبار درست و اصولی میتواند جلوی شایعات را بگیرد و جنگ روانی دشمن را نیز خنثی کند. از سوی دیگر امیدبخشی به آحاد مردم، حفظ روحیه و هدایت افکار عمومی از دیگر اقداماتی است که در این بازه زمانی مثمر ثمر خواهد بود.
اطلاعرسانی دقیق در دوران جنگ از هرج و مرج میان مردم کم میکند، گرایش مردم به رسانههای فارسیزبان که با جهتگیری به انتشار اخبار اقدام میکنند را کم میکند و ثبات سیاسی در پی خواهد داشت و میتواند به تقویت رابطه دولت و ملت کمک کند. اما سیاستهای رسانهای در کشور ما هنوز به سمت تعدیل اطلاعرسانی نرفته است، صداوسیما در تغییر رویکردها به نمایش چهره زنانی که از حجاب آزادتری برخوردار هستند بسنده کرده است. عدهای از چهرههای اصلاحطلب نیز برای بیان دیدگاهها در آن حضور پیدا کردند اما تکثر حضور افرادی از جریان سیاسی خاص در تضاد با همبستگی ملی است که مردم در این مدت برای تحقق آن سنگ تمام گذاشتند.
به افق ایران
در چنین روزهایی که هجوم اخبار ضد و نقیض و تلاشهای بیگانه برای برهم زدن همبستگی عمومی قوت گرفته است، این انتظار روشنی است که صداوسیمای ایران نیز همچون بسیاری از رسانههایی که از مردم و برای مردم نوشتند، به افق تمام ایران و نه به افق یک جریان فکری و سیاسی خاص حرکت کند.
رویکرد سیاسی صدا و سیما در جنگ دوازده روزه اسرائیل و ایران؛ در بر همان پاشنه رفتار جناحی میچرخد
نظر شما