پایان توهم قدرت اسرائیل
نویسنده یادداشت تأکید میکند که حملات موشکی ایران، حتی اگر توسط سامانههای دفاعی مانند «پیکان» یا با حمایت آمریکا تا حدی خنثی شده باشند، یک پیام استراتژیک دارند: اسرائیل دیگر آن قدرت غیرقابلنفوذ منطقهای نیست. توانایی ایران برای حمله مستقیم به خاک اسرائیل، نشانهای از تغییر موازنه قدرت است.
نویسنده اشاره میکند که نتانیاهو این درگیریها را بهعنوان «پیروزی» معرفی میکند، مثلاً با تأکید بر حملات پیشدستانه اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران یا پاسخهای نظامی به حملات موشکی. اما این روایت پیروزی، صرفاً تلاشی برای پنهان کردن مشکلات عمیقتر اسرائیل در حوزههای سیاسی، اجتماعی و استراتژیک است.
چرا ادعای پیروزی نتانیاهو نادرست است؟
نویسنده چندین دلیل را برای ناکامی سیاستهای نتانیاهو و وضعیت شکننده اسرائیل مطرح میکند.
بحران سیاسی داخلی: دولت نتانیاهو با چالشهای سیاسی جدی مواجه است. ائتلاف حاکم، که وابسته به احزاب تندرو مذهبی و راستگراست، در آستانه فروپاشی قرار دارد. یکی از مسائل کلیدی، اختلاف بر سر معافیت سربازی یهودیان حریدی (فوقارتدوکس) است. با انقضای قانون پیشین معافیت، ارتش اسرائیل شروع به ارسال احضاریه برای سربازی به مردان حریدی کرده و رهبران این جامعه تهدید به خروج از ائتلاف کردهاند. نتانیاهو، به جای حل این بحران، مشغول حفظ ائتلاف شکننده خود است، که این موضوع توجه او را از مسائل استراتژیک مهمتر منحرف کرده است.
جنگ بیهدف در غزه: نویسنده جنگ غزه را، که بیش از ۶۰۰ روز ادامه یافته یک «باتلاق» توصیف میکند. نتانیاهو ادعا میکند که هدف این جنگ نابودی حماس است، اما نویسنده استدلال میکند که حماس همچنان توان عملیاتی خود را حفظ کرده و با استفاده از تاکتیکهایی مانند کمین و بمبهای کنار جادهای، نقاط ضعف ارتش اسرائیل را هدف قرار میدهد. این جنگ بدون اهداف مشخص و برنامهریزی روشن، به نظر نویسنده، صرفاً برای بقای سیاسی نتانیاهو ادامه دارد. اکثریت مردم اسرائیل خواستار پایان جنگ از طریق توافق برای آزادی گروگانها هستند، اما نتانیاهو این خواسته را نادیده گرفته است.
انزوای بینالمللی: اسرائیل در صحنه جهانی با کاهش حمایت مواجه شده است. نویسنده اشاره میکند که حتی اگر اسرائیل در میدان نبرد موفقیتهایی کسب کند، در جلب افکار عمومی جهانی شکست خورده است. عملیات نظامی در غزه، که به گفته مقاله با نقض قوانین بینالمللی همراه بوده، باعث شده بسیاری از کشورها و نهادها، از جمله دیوان کیفری بینالمللی (ICC)، به فکر محاکمه مقامات اسرائیلی باشند. این انزوا، جایگاه استراتژیک اسرائیل را تضعیف کرده است.
وابستگی به آمریکا: مقاله تأکید میکند که تصمیمگیری درباره گسترش یا توقف درگیری با ایران، نه در تهران و نه در اورشلیم، بلکه در واشنگتن گرفته میشود. این وابستگی به آمریکا، بهویژه در دورهای که حمایت دولت جدید آمریکا (دولت دونالد ترامپ) از اسرائیل نامطمئن است، نقطه ضعف دیگری برای نتانیاهو است. نویسنده هشدار میدهد که تکیه بیش از حد به حمایت خارجی، بدون استراتژی داخلی منسجم، اسرائیل را آسیبپذیرتر میکند.
اولویتهای شخصی نتانیاهو: نویسنده نتانیاهو را به اولویت دادن به بقای سیاسی خود به جای منافع ملی متهم میکند. به عنوان مثال، یک نوار صوتی فاششده نشان میدهد که نتانیاهو بیشتر نگران حفظ ائتلاف خود است تا مدیریت جنگ یا آزادی گروگانها. این خودمحوری، به گفته نویسنده، باعث شده تصمیمگیریهای او به جای حل مشکلات، به تشدید بحرانها منجر شود.
پیامدهای استراتژیک و اجتماعی: نویسنده معتقد است که سیاستهای نتانیاهو نهتنها به امنیت اسرائیل کمک نکرده، بلکه جامعه را نیز دچار شکاف کرده است. گروههای اقلیت، که زمانی از حمایت نسبی برخوردار بودند، حالا تحت فشار دولت راستگرا قرار دارند. همچنین، ادامه جنگ بدون پیشرفت ملموس، باعث ناامیدی عمومی و اعتراضات خیابانی شده است. به عنوان مثال، اعتراضات انفرادی در برابر خانه نتانیاهو نشاندهنده خشم عمومی از نادیده گرفتن گروگانها در غزه است.
نویسنده نتانیاهو را به «فریبکاری» متهم میکند و میگوید او با بزرگنمایی تهدیدات خارجی، مانند برنامه هستهای ایران یا جنگ غزه، سعی دارد توجه را از بحرانهای داخلی منحرف کند. این «فریبکاری» میخواهد مردم اسرائیل را متقاعد کند تهدیدات خارجی، حیاتیتر از مشکلات داخلی هستند. برای پایان دادن به جنگ غزه و حل بحران گروگانها، باید نتانیاهو از قدرت کنار گذاشته شود، شاید حتی از طریق استرداد به دیوان کیفری بینالمللی به اتهام جنایات جنگی.
آنچه نتانیاهو پیروزی مینامد، فروپاشی است
نظر شما