حمله اسرائیل باعث چرخش ایران به برنامه هستهای مخفی میشود/ ترامپ شریک جرم نتانیاهو است
«مارک فیتزپاتریک» سرپرست اسبق معاونت بخش عدم اشاعه وزارت خارجه آمریکا در مقالهای در اندیشکده انستیتو بینالمللی مطالعات استراتژیک (IISS) به بررسی تبعات حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران پراخته که در ادامه آمده است.
با شکست رئیسجمهور ترامپ در متقاعد کردن نخستوزیر نتانیاهو برای آغاز نکردن آنچه بهاحتمال زیاد یک درگیری بلندمدت خواهد بود، حملات چندجانبه اسرائیل علیه برنامههای هستهای و موشکی ایران احتمالاً ایران را به سمت پیگیریهای هستهای مخفیانهتر و خطرناکتر سوق خواهد داد.
پس از دستکم پانزده سال تلاش برای حمله نظامی به برنامه هستهای ایران، نخستوزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو سرانجام فرصت خود را پیدا کرد. در ساعات اولیه روز ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، نیروی هوایی اسرائیل و واحدهای کماندویی این کشور حملهای چندجانبه را علیه تأسیسات غنیسازی نطنز، سایت تولید موشک در خرمآباد، مجتمع نظامی پارچین، مقر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و محل اقامت فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای آغاز کردند.
تأسیسات غنیسازی عمیقاً دفنشده فردو در حمله شب اول هدف قرار نگرفت. با این حال، این مرکز ممکن است در جریان عملیات ادامهداری که نتانیاهو همان صبح در یک سخنرانی تلویزیونی وعده آن را داد، هدف بعدی باشد. مشخص نیست که آیا اسرائیل توانسته ۶۰۴ کیلوگرم اورانیوم غنیشده تا سطح ۶۰٪ ایزوتوپ اورانیوم ۲۳۵ (U-۲۳۵) را که ایران تاکنون تولید کرده، نابود کند یا نه.
این مقدار برای ساخت ده یا بیشتر سلاح هستهای در صورت غنیسازی بیشتر تا حدود ۹۰٪ که سطح تسلیحاتی تلقی میشود، کافی است. این ذخیره قابلحمل است و به احتمال زیاد، نخستین چیزی بوده که با آشکار شدن برنامههای بمباران اسرائیل، مخفی شده است.
زمانبندی مناسب
رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، از نتانیاهو خواسته بود تا زمانی که مذاکرات میان آمریکا و ایران در جریان است، دست به اقدامی نزند. دور ششم این مذاکرات برای ۱۵ ژوئن برنامهریزی شده بود، اما اکنون بعید به نظر میرسد که برگزار شود.
نتانیاهو احتمالاً چنین قضاوت کرده که پنجره فرصت در حال بسته شدن است — در اکتبر گذشته، حملات هوایی اسرائیل پدافند هوایی ایران را از کار انداخت و ایران در حال جایگزینی رادارها و سایر تجهیزات بود.
نتانیاهو همچنین ممکن است به این نتیجه رسیده باشد که شرایط جهانی به نفع اسرائیل است. یکی از عوامل این بود که ترامپ در ۱۱ ژوئن اعلام کرد مذاکرات به بنبست نزدیک شدهاند، چرا که ایران از توقف غنیسازی اورانیوم در خاک خود، طبق خواسته واشنگتن، خودداری کرده است.
عامل دیگر به نفع اسرائیل، قطعنامه ۱۲ ژوئن آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود که ایران را به دلیل عدم همکاری با این نهاد مورد سرزنش قرار داد. ایران در پاسخ تهدید کرده بود که برنامه غنیسازی خود را گسترش خواهد داد.
ایران همچنین تهدید کرده بود که در پاسخ به هرگونه حمله اسرائیل، داراییهای آمریکا در منطقه را هدف قرار خواهد داد. این اهداف میتوانند شامل پایگاههای بزرگ آمریکا در بحرین و قطر، و همچنین پایگاههای کوچکتر در مصر، عراق، اردن، کویت، عمان، عربستان سعودی، سوریه و امارات متحده عربی، بهعلاوه کشتیهای آمریکایی در خلیج فارس باشند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر واحدهای نظامی و اطلاعاتی نیز ممکن است به سفارتخانهها و شرکتهای آمریکایی حمله کنند. با وجود تمایل اعلامشده ترامپ برای دور نگهداشتن آمریکا از درگیریهای خاورمیانه، ممکن است ایالات متحده بهناچار وارد رویارویی فزاینده میان ایران و اسرائیل شود.
چراغ سبز آمریکا یا چراغ زرد؟
وزیر امور خارجه آمریکا، مارکو روبیو، تأکید کرد که ایالات متحده در حمله اسرائیل نقش نداشته است. ترامپ در ۹ ژوئن به نتانیاهو گفت که صحبت از حمله به ایران را متوقف کند. اینکه آیا او به نتانیاهو گفته بود که از انجام آن هم خودداری کند یا نه، مشخص نیست. یک مقام ناشناس اسرائیلی ادعا کرده: «هماهنگی کامل و تمامعیاری با آمریکاییها انجام شد.»
در دستکم یک مورد پیشین، یعنی در سال ۲۰۰۸، زمانی که اسرائیل بهدنبال کسب تأیید آمریکا برای حمله هوایی بود، رئیسجمهور وقت، جورج بوش، مخالفت کرد. نتانیاهو نیز بدون چراغ سبز آمریکا، عقبنشینی کرد. تحلیلگران مدتهاست بحث میکنند که آیا اسرائیل به چراغ سبز نیاز دارد یا تنها نبود چراغ قرمز کافی است. در این مورد اخیر، به نظر میرسد نتانیاهو تنها یک چراغ زرد دیده و در نتیجه، با سرعت به پیش رفته است.
اسرائیل ممکن است در روزها و سالهای آینده مجبور شود چراغهای راهنمایی بیشتری را نادیده بگیرد. ایران بیتردید تلاش خواهد کرد توانمندیهای غنیسازی ازدسترفتهاش را بازسازی کند. اما این بار، احتمالاً بهصورت مخفیانه و پس از عملیکردن تهدیدهای قبلیاش برای خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و تعهدات نظارتی آن خواهد بود.
جهان، در نتیجه، چشم و گوش قابلاعتماد خود بر برنامه هستهای ایران را از دست خواهد داد. ایران احتمالاً ظرف یک یا دو سال آینده قادر خواهد بود بهاندازه کافی سانتریفیوژ برای تولید اورانیوم با غنای تسلیحاتی راهاندازی کند. اگر – یا بهاحتمال زیاد، زمانی که – اسرائیل از وجود تأسیسات مخفی جدید باخبر شود، دوباره حمله خواهد کرد.
کارشناسان امنیتی اسرائیل میدانند که توانمندی هستهای ایران را نمیتوان بهطور کامل از بین برد؛ فقط میتوان آن را به تأخیر انداخت، چراکه دانش هستهای همچنان باقی میماند. به همین دلیل، آنها از لزوم عملیاتهای نظامی مکرر سخن میگویند — چیزی شبیه به «چمنزنی.» به نظر میرسد اسرائیل اکنون وارد کارزار بلندمدت و نامحدودی از چمنزنی شده است؛ انتخابی که در عمل به معنای جنگ دائمی است.
شکست دیپلماسی
تراژدی در اینجاست که همه این وقایع میتوانستند قابلاجتناب باشند، اگر ترامپ در سال ۲۰۱۸ بهطور عامدانه از توافق هستهای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که در سال ۲۰۱۵ امضا شده بود، خارج نمیشد؛ آنهم زمانی که ایران بهطور کامل به تعهدات خود پایبند بود. تنها یک سال بعد بود که ایران شروع به کنار گذاشتن محدودیتهای این توافق کرد.
دیپلماسی ماهرانه در دور دوم ریاستجمهوری ترامپ ممکن بود بتواند از فاجعهای که اکنون محتمل به نظر میرسد، جلوگیری کند. با این حال، حتی برای یک مذاکرهکننده باتجربه نیز بسیار دشوار بود که راهحلی برای عبور از تقاضای ترامپ مبنی بر توقف غنیسازی اورانیوم در خاک ایران از یکسو، و پافشاری ایران از سوی دیگر، که تحت هیچ شرایطی حاضر به پذیرش آن—در قالب طرحی چندجانبه برای غنیسازی مشترک—نبود، پیدا کند.
ترامپ باید به توصیههایی که خواستار اجازه به ادامه غنیسازی تحت نظارت سختگیرانه و محدودیت شدید بودند، توجه میکرد. گرچه برخی صداها در درون جنبش MAGA برای جلوگیری از جنگ چنین راهی را پیشنهاد میدادند، او تصمیم گرفت در برابر تندروهایی که خواستار حمله اسرائیل بودند، مقاومت نکند.
ترامپ همچنین نتوانست نتانیاهو را از بههمریختن صحنه دیپلماسی بازدارد. اکنون، هر دو رهبر در فاجعه پیشرو شریک خواهند بود.
حمله اسرائیل باعث چرخش ایران به برنامه هستهای مخفی میشود/ ترامپ شریک جرم نتانیاهو است
نظر شما