آمارها روشن است، و حقایق حتی روشنتر: در چهار سال گذشته، شرکت فولاد خوزستان بیش از ۲.۵ میلیون تن از تولید خود را فقط بهدلیل محدودیتهای انرژی از دست داده و این یعنی از بین رفتن حداقل ۱.۳ میلیارد دلار درآمد بالقوه؛ آن هم در شرایطی که شرکت در اوج ظرفیت صادرات، دسترسی به بازارهای جهانی، و در مسیر اجرای طرحهای توسعهای متعددی قرار داشت.
اما نکته اساسی در این نیست که چه میزان از دست رفت، بلکه این است که اگر آن میزان از دست نمیرفت، امروز چه داشتیم؟
فولاد خوزستان، تنها یک کارخانه فولادسازی نیست. این شرکت، طی سالهای اخیر تبدیل به مرجع قیمتگذاری محصولات فولادی در بازار داخلی، رکن صادرات غیرنفتی کشور، و بازیگر کلیدی در تأمین مواد اولیه دهها صنعت پاییندستی شده است. با وجود تحریم مستقیم ایالات متحده، با وجود خاموشیهای گسترده، با وجود افزایش نرخ تأمین مالی و تورم شدید نهادههای تولید، این شرکت توانست رکورد بزند، پروژه اجرا کند، بازار صادراتی حفظ کند، و حتی در فروردین ۱۴۰۴ رکورد تازهای در فروش و تولید ثبت نماید.
مدیریت شرکت، با نگاهی استراتژیک، مسیر تأمین پایدار مواد اولیه را با تملک معادن در جازموریان و زنجان تقویت کرد. با اجرای پروژههای نیروگاهی (۵۲۰ مگاوات سیکل ترکیبی، ۶۰۰ مگاوات خورشیدی و بهرهگیری از هیدروژن در فولاد شادگان)، آیندهنگرانه به دنبال عبور از بحران انرژی رفت. و با بهرهگیری از نیروی انسانی وفادار و متخصص، فرهنگ «تولید در دوران سختی ها» را نهادینه کرد.
اما بیاییم لحظهای فرض کنیم اگر این محدودیتها نبود. اگر در تابستانها و زمستانها برق قطع نمیشد. اگر سالی چندصد هزار تن تولید متوقف نمیماند. اگر منابع شرکت بهجای جبران زیان، صرف تسریع پروژهها میشد.
در آن صورت، چه داشتیم؟
فولاد خوزستان تا امروز میتوانست با بهرهبرداری کامل از ظرفیت نصبشده خود، به بزرگترین صادرکننده منطقه بدل شود؛
پروژههای توسعهای همچون زمزم ۳، نیروگاهها، فولادسازی شادگان، با شتاب بالاتری به بهرهبرداری میرسیدند؛
درآمدهای ارزی شرکت به جای جبران خسارات و افت تولید، صرف خرید فناوریهای نو، توسعه بازارهای صادراتی، و ورود به زنجیرههای با ارزش افزوده بالاتر میشد؛
سهم این شرکت در تولید ناخالص داخلی کشور، به جای ۳ درصد فعلی، میتوانست به ۵ درصد یا بالاتر برسد؛
و مهمتر از همه، فولاد خوزستان نه فقط نماد تابآوری، بلکه پیشرو تمامعیار در مسیر صنعتیسازی نوین کشور معرفی میشد.
امروز، فولاد خوزستان در صدر جدول شرکتهای فولادی ایران قرار دارد، اما هنوز نرسیده به جایی که میتوانست باشد. این شکاف میان «توان بالقوه» و «دستاورد بالفعل»، شکافی است که نه از کمکاری، که از بیتوجهی سیاستگذاران به زیرساختهای انرژی، نبود عدالت در تخصیص برق، و فقدان تمایز بین صنعت راهبردی و مصرف عمومی ناشی شده است.
اگر بخواهیم در سال «سرمایهگذاری برای تولید» حرفی فراتر از شعار بزنیم، باید این شکاف را پر کنیم. باید بدانیم که خسارت نادیده گرفتن فولاد خوزستان، نه فقط برای این شرکت، که برای کل اقتصاد ایران جبرانناپذیر است.
فولاد خوزستان امروز در اوج است، اما اگر برق را از آن نگیرند، فردا در جهان خواهد درخشید.
اگر خاموش نمیکردند، فولاد خوزستان تا کجا پیش میرفت؟
نظر شما