بیانیه ستادکل نیروهای مسلح درباره علت حادثه بالگرد رئیسی فصل الخطاب است/ پیادهروی در نیویورک ایده شهید رئیسی بود/ آیت الله علمالهدی دنبال تحمیل نظر به دولت نبود
وی با بیان اینکه تلاش شد تا نقاط قوت دولت سیزدهم، ضعف نمایی شود، گفت: شهید رئیسی نسبت به مردم حس عجیبی داشت و اصلا نقش بازی نمیکرد و یک حالت عاطفی و صمیمانه با مردم داشت.
متن کامل گفتگو با احسان صالحی دبیر شورای اطلاع رسانی دولت سیزدهم به شرح زیر است:
شما دبیر شورای اطلاع رسانی در دولت شهید ابراهیم رییسی بودید مهمترین چالش اطلاع رسانی در این دولت چه بود؟
دولت در همه ادوار در معرض انتقاد قرار دارد، چون به اصطلاح دست و پای دولت بلند است و در همه بخشهای کشور حضور داشته و با شئونات مختلف زندگی مردم ارتباط دارد. بنابراین طبیعی است که نسبت به دولت رضایت یا نارضایتی، موافقت یا مخالفت وجود داشته باشد و انتقاد به دولت هم عادی است.
با این حال تفاوتی در دولت سیزدهم نسبت به برخی از دورهها وجود داشت و برخی رقبای سیاسی دولت از دایره انصاف و انتقاد سازنده خارج شده و گویی وارد این محدوده شدهبودند که دولت سیزدهم نباید تمام شود، این رویکرد به کشور آسیب میزند. البته این رفتار صرفا در مورد دولت سیزدهم نبود، اما نسبت به این دولت اوج گرفت. تحلیل من این است که این نگاه وجود داشت که دولت سیزدهم نباید در افکار عمومی سربلند کند. عمده منشأ این نگاه هم خارج از کشور بود، چون آنها با اصل نظریه حاکمیت دینی مخالفت داشتند. جریان معارض انقلاب و اپوزیسیون این نگاه را دارد که الگوی حکومت دینی ناکارآمد بوده و از پس اداره جامعه برنمیآید. در مقاطع مختلف هم دولتهای مستقر در ایران نسبتهای مختلفی با این نگاه داشتند و بر این اساس میبینیم در برخی مقاطع ادبیات حاکمیت دوگانه در کشور رشد کرد و مسیر دولت از آنچه که مسیر انقلاب شناخته میشود، فاصله گرفت. با این حال در برخی ادوار این نسبت نزدیکتر میشد و در دولت سیزدهم به سمت «اینهمانی» میرفت. بهگونهای که پس از شهادت شهید رئیسی رهبری این رویکرد دولت سیزدهم را تایید کردند و فرمودند شهید رئیسی یک رئیس جمهور در تراز انقلاب اسلامی بود.
جریان مقابل این نگاه تلاش میکرد دولت سیزدهم را تا جای ممکن ناکارآمد جلوه داده و حتی نقاط قوت را به عنوان نقاط ضعف تلقی میکرد. نقد و رقابت همه جا وجود دارد و طبیعی است که یک جریان، منتقد جریان حاکم باشد، ولی در مورد دولت سیزدهم یک اقدام غیرطبیعی شکل گرفت و از بیرون کشور به صورت غیرمعمول درباره اقدامات دولت دستکاری میشد. حالا شاید عدهای هم در داخل نادانسته یا ناخواسته این مسیر را دنبال میکردند. در دوره مناظرههای انتخاباتی هم برخی کلیدواژههایی استفاده شد که تا انتهای دولت سیزدهم برای تخریب دولت ادامه یافت.
نقش شهید رییسی در برخورد با منتقدان و ماجرای موسوم به اعدام ۶۷ هم شاید از این جنس باشد. با وجود اسنادی مثل مصاحبه عباس معروفی در مورد اولین مواجهه او با شهید رییسی، همواره در این موضوع هم چهره دیگری از شهید رییسی برای مخاطبانی که او را نمیشناختند معرفی میکرد. این زاییده چه تفکری است و واکنش شهید رئیسی به این تخریب چه بود؟
موضوع اتفاقات سال ۶۷ اولین بار قبل از انتخابات ۹۶ مطرح شد که اولین دورهای بود که شهید رئیسی در انتخابات شرکت میکرد. سال ۹۵ یک فایل صوتی از دیدار چند نفر با آیتالله منتظری منتشر شد که وی انتقاداتی داشت و البته ادعا شد که شهید رئیسی در آن جلسه حضور داشته، هرچند که سندی درباره آن ارائه نشد. هدفگذاری از انتشار آن فایل صوتی، شهید رئیسی بود. به هر حال آقای رئیسی سابقه طولانی در سمتهای حکومتی داشت و وقتی به تولیت آستان قدس رضوی رسید، بروز فعالیتهای اجتماعی او جدی شد و توانست تحولات رویکردی در آستان قدس ایجاد کند و به اصطلاح آستان قدس را در اتاق شیشهای قرار داد و به سوی مردمیسازی حرکت کرد.
شهید رئیسی تعبیری داشت که اگر امام رضا(ع) اکنون حاضر بودند با این امکانات چگونه به جامعه خدمت میکرد؟ با مدیریت شهید رئیسی تغییر رویکردی در آستان قدس ایجاد شد و سرمایهگذاریها به سمت اقدامات عامالمنفعه و کمک به محرومان پیش رفت که این اقدامات در جامعه دیده شد. ضد انقلاب هم اینگونه برآورد میکرد که شهید رئیسی ممکن است در انتخابات شرکت کند، بنابراین دنبال این بود که ضربه اول را بزند. با این حال جامعه درکی عینی از جنایت منافقین داشت و میدانست در سالهای ۶۰ و ۶۱ آنها در کشور چه میکردند. شهید رئیسی هم توضیح داد که با داعش وطنی مبارزه میکرده است، ولی به هر حال عملیات تخریبی و دروغپردازی در برخی رسانهها وجود داشت و این عملیات خیلی جایی برای دفاع نمیگذاشت. هر چند شهید رئیسی پاسخ این اتهامات را داد، ولی ضریب اثر خبر دروغ چند برابر پاسخ به آن است و جبران آن هم خیلی سخت است.
با این حال ضد انقلاب نتوانست این اتهام را به شهید رئیسی بچسباند، زیرا مردم از گروهک منافقین شناخت داشتند و جنایات آن گروهک با هیچ آب زمزمی قابل شستوشو نبودند. شخصیت شهید رئیسی هم آنگونه بود که اتهامات به او نمیچسبید. در انتخابات سال ۱۴۰۰ این مدل عملیات روانی دیگر از کار افتاده بود و برای ضدانقلاب دیگر دستاویزی نبود.
چرا تا زمان شهادت شهید رییسی هیچ اقدامی در حوزه حواشی مربوط به سطح تحصیلات رییسجمهور که در ترور شخصیت وی که واقعا مخرب بود، انجام نشد و بعد از شهادت هم کمتر به آن پرداخته شد؟
آن هم کاری بود که توسط یکی از کاندیداها در سال ۱۴۰۰ انجام شد. آن برادری که آن حرف را در مناظره زد میدانست که رای نمیآورد و معلوم بود که آقای رئیسی هم رای خوبی میآورد، ولی هدفش تولید برچسبی بود که تا انتهای دولت سیزدهم وسیلهای برای تخریب شهید رئیسی باشد. ما همان زمان پاسخ این اتهام را دادیم. شهید رئیسی دانشآموخته حقوق خصوصی و استاد راهنمای وی آقای محقق داماد بود که با نمره ممتازی در مقطع دکتری فارغالتحصیل شد. همان موقع پاسخ داده شد، ولی غبار اخبار زیاد بود و شاید پاسخ خوب دیده نشد. به هر حال کار ناجوانمردانهای انجام شد که هدف آن نه صرفا نتیجه انتخابات، بلکه تخریب دولت شهید رئیسی بود.
شما در اولین سفر شهید رئیسی به نیویورک جهت شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل از تیم همراه وی بودید، سفری که به جرات میتوان آن را پر حاشیه ترین سفر روسای جمهور ایران به نیویرک جهت شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل نامید، ایده پیادهروی رییس جمهور شهید از مجمع عمومی سازمان ملل تا هتل محل اقامت از کجا شکل گرفت؟
شهید رئیسی این روحیه را داشت که از یک مساله فرار نمیکرد و وقتی با چالشی مواجه میشد تلاش میکرد که تا آن را حل کند. به طور مثال استقرار دولت سیزدهم همزمان با اوجگیری کرونا بود. تابستان ۱۴۰۰ بالاترین تلفات کرونا وجود داشت و روزانه ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر فوت میکردند و پیش از آن اقدام خیلی موثری برای تامین واکسن نشده بود، شاید هم طرفهای تامینکننده واکسن جدیتی از سوی ایران ندیده بودند، ولی شهید رئیسی ۱۲ روز پس از انتخاب به عنوان رئیسجمهور با رئیسجمهور چین تماس داشت و از وی درخواست کرد تا فرایند ورود واکسن به کشورمان تسریع شود. در آن دوره تولیدکننده کم و مشتری زیاد بود و شاید چندین ماه طول میکشید که واکسن وارد کشورمان شود، ولی با پیگیریهای شهید رئیسی در دو ماه یکصد میلیون دوز واکسن وارد کشور شد.
موضوع سفر به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل هم از همین جنس است. در سال ۱۴۰۰ مجمع عمومی سازمان ملل به دلیل کرونا غیرحضوری برگزار شد و شهریور ۱۴۰۱ اولین سالی بود که شهید رئیسی به صورت حضوری در این مجمع شرکت کرد. ضدانقلاب تدارک زیادی برای این سفر دیده بود و فراخوانهای متعددی هم برای تجمع داده بود که این اتفاق همزمان شده بود با فوت خانم امینی در تهران که این حادثه خون تازهای به این فراخوانها تزریق کرد، ولی من سراغ ندارم که وی درباره رفتن به این سفر تردیدی داشته باشد.
پیش از سفر، شهید رئیسی از طریق وزارت کشور این موضوع را پیگیری کرده بود و برای اینکه التهابات داخلی کم شود با پدر مرحوم امینی هم تماس گرفت. قرار بود تجمعات همزمان با سخنرانی شهید رئیسی برگزار شود و آنها هم تدارکات زیادی دیده بودند. انواع شخصیتها از خواننده تا فعالان سیاسی اپوزیسیون هم برای این تجمع فراخوان داده بودند. البته شهید رئیسی در جریان این تجمع بود.
آیتالله علمالهدی در برخی موارد، نگاههای متفاوتی از دولت سیزدهم داشت و حتی در حوزه فرهنگی این تفاوتها را اعلام میکرد
شهید رئیسی از قبل برنامه داشت که بخشی از سخنرانی خود را به شهید سلیمانی اختصاص و عکس این شهید را نمایش دهد. این ایده توسط خود شهید رئیسی مطرح شده بود و وی تاکید داشت که چون از این سرزمین دستور ترور قهرمان ملی ما داده شده است، همانجا تصویر شهید سلیمانی را بالا ببرد. شهید رئیسی میگفت باید از این تریبون استفاده کنیم و هم فریاد مظلومیت و حقانیت جمهوری اسلامی ایران را به گوش دنیا برسانیم و یاد شهید سلیمانی را زنده نگه داریم. در مقابل هم ضدانقلاب ابتدا تلاش کرد مانع سفر شهید رئیسی به نیویورک شود و وقتی موفق نشد تلاش کرد برنامهها و سخنرانیهای آن شهید را تحت الشعاع قرار دهد، ولی شهید رئیسی با پیادهروی از ساختمان محل مجمع عمومی سازمان ملل تا هتل محل اقامت خود برنامههای آنها را بهم ریخت که این هم ابتکار خود شهید رئیسی بود. شهید رئیسی خودش یک رسانه بود و با این ابتکاری که داشت فضا را تغییر داد.
به نظر شما چرا گفتوگوی صمیمی شهید رییسی با کارمندان درباره ناهار از سوی منتقدان به طنز سیاسی تبدیل شد؟
آقای رئیسی روحیه خیلی گرمی داشت. اگر کسی را یک بار میدید دفعه بعد خیلی گرم با او احوال پرسی میکرد. او روابط عمومی بالایی داشت و نسبت به مردم حس عجیبی داشت و اصلا نقش بازی نمیکرد و یک حالت عاطفی و صمیمانه با مردم داشت. در سفر به شهرکرد یکی از دوستان ما از یک فرد معلول از ناحیه پا که به استقبال آمده بود، فیلم گرفته بود که من شب بین برنامهها آن فیلم را به شهید رئیسی نشان دادم، وی خیلی متأثر شد و گفت اینها حجتهای الهی هستند.
مردمی بودن در ذات شهید رئیسی بود. آن مورد که شما اشاره کردید هم از همین جنس بود که توضیحاتش داده شد. چند روز قبل از سفرهای استانی، میزهای خدمت شکل میگرفت و استانداری یک سوله بزرگ تدارک میدید و همه دستگاهها موظف به حضور در میزهای خدمت برای دریافت مشکلات مردم بودند. در مورد آن موضوعی که اشاره کردید هم یک سالن در سفر استانی بود و افرادی که با رئیسجمهور صحبت میکردند از متصدیان آن میزها و کارمند دولت بودند. برای میزهای خدمت دو سه شیفت در نظر گرفته شده بود که شیفت آن افراد در حال تمام شدن بود و چون اطلاع پیدا کرده بودند که رئیسجمهور برای بازدید میآید، درخواست دادند که بمانند و بعد از رفتن رئیسجمهور شیفت را تحویل دهند که به لحاظ زمانی وقت ناهار آن افراد بود. به رئیسجمهور هم گفته شده بود که نگران نباشد و به آن افراد ناهار میدهیم. شهید رئیسی حدود نیم ساعت از این سوله بازدید کرد و همان یک بخش از فیلم درباره صحبت رئیسجمهور در خصوص پیگیری برای ناهار آن افراد منتشر شد. در حالی که صحبت رئیسجمهور از جنس صمیمیت با مردم بود.
برخی تلاش میکردند که نقاط قوت شهید رئیسی را، به عنوان ضعف جلوه دهند. رقابت با دولت خیلی طبیعی است، ولی ضعفنمایی از نقاط قوت دولت ناجوانمردانه و به دور از رقابت سالم سیاسی بود. شهید رئیسی تکلف نداشت. روسای جمهوری دیگری بودند که نه تنها با مردم، بلکه با وزرای خوشان هم سخت ارتباط میگرفتند و وزیر آن دولت میگفت اگر میخواستم رئیسجمهور را ببینم باید ماهها در نوبت میماندم، اما دسترسی به شهید رئیسی ساده بود. کسی در سطح وزیر و معاون اگر کار مهمی داشت، میدانست به رئیس جمهور دسترسی دارد. حتی وزرا می دانستند رئیسجمهور ممکن است که ساعت ۱۰و ۱۱ شب پشت خط بیاید و پیگیر موضوعی باشد. در حوزه ارتباطات مردمی هم همینگونه بود و دسترسی به رئیسجمهور برای مردم کار سختی نبود و این نقطه قوت دولت سیزدهم بود.
یکی از شایعاتی که همواره در مورد شهید رییسی مطرح بود، دخالت دادن نزدیکان و اقوام بطور مشخص برادر دامادش و آیت الله علم الهدی و همسرشان خانم علم الهدی در تصمیمات بود. آیا چنین دخالتهایی در دولت وجود داشت؟
شهید رئیسی مراتب مدیریتی را طی کرده بود و از جوانی مسئولیتهای مختلفی داشت. او ۱۰ سال رئیس سازمان بازرسی کشور، ۱۰ سال معاون اول قوه قضاییه و همچنین تولیت آستان قدس را به مدت سه سال بر عهده داشت و دو سال و نیم هم رئیس قوه قضاییه بود و همه این مسئولیتها شناخت خوبی از مسائل کشور به وی داده بود. من کمتر مسئولی میشناسم که به ریاستجمهوری رسیده باشد و مثل شهید رئیسی مراتب مدیریتی را طی کرده باشد و جامعیت وی را داشته باشد. او فهم دقیقی از مسائل کشور داشت با این حال مشورتپذیر بود و استبداد رای نداشت. او نظرات مختلف را می شنید و از بین آنها بهترین نظر را انتخاب میکرد. کار رئیسجمهور هم انتخاب بهترین دیدگاه است.
همسر شهید رئیسی یک شخصیت فرهنگی و استاد تمام دانشگاه است و سلسله مراتب تحصیلی خود را طی کرده است. قبل از اینکه شهید رئیسی در قوه قضاییه به ریاست برسد، همسرش در شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئولیت داشته است، ولی در دولت مسئولیتی نداشت و دنبال تحمیل نظری به دولت نبود. آیتالله علمالهدی دیدگاههای مستقل خود را داشت و اطلاع دارم در برخی موارد، نگاههای متفاوتی از دولت سیزدهم داشت و حتی در حوزه فرهنگی این تفاوتها را اعلام می کرد، ولی او هم دنبال تحمیل به دولت نبود و دولت هم تحمیلپذیر نبود. شهید رئیسی مشورتپذیر بود و تلاش میکرد تصمیمات را براساس مفاهمه عمومی، گفتوگو و اجماع پیش ببرد.
او تلاش میکرد هم در نسبت با مردم و هم با بخش های مختلف حاکمیت، با تفاهم کار را به پیش ببرد حتی وقتی احساس می کرد که حقی از دولت ضایع میشود، ولی این شرایط به همکاری و هم افزایی منجر میشود، از حق دولت کوتاه میآمد. در خرداد ۱۴۰۲ معاون سیاسی وزارت کشور یک بخشنامهای داد. در آن مقطع قانون انتخابات تغییر کرده بود و فرایند انتخابات چندین ماه زودتر آغاز شده بود. معاون سیاسی تشخیص داد باید محدودیتهایی برای نمایندگان مجلس ایجاد کرد، زیرا آنها ممکن است نامزد بالقوه انتخابات مجلس دوازدهم هم باشند او به زعم خود میخواست تا در رقایت انتخابات تبعیضی ایجاد نشود. در آن بخشنامه با نگاه خود محدودیتهایی ایجاد کرده بود تا تبعیضی احساس نشود. معاون وزیر کشور این بخشنامه را با تشخیص خود صادر کرده بود و در دولت هماهنگی نشده بود. آن بخشنامه بازتاب منفی داشت و نمایندگان معتقد بودند که چند ماه از دوره نمایندگی آنها باقی مانده و آن بخشنامه، فعالیت آنها را محدود می کند.
دولت نظر نمایندگان مجلس را پذیرفت و وزیر کشور هم عذرخواهی کرد و از سوی دولت بخشنامه لغو شد و به نوعی معاون سیاسی هم توبیخ شد، ولی مجلس قانع نشد و اصرار بر برکناری معاون وزیر داشت. در این شرایط دولت نباید زیر بار میرفت، چون بخشنامه را لغو و عذرخواهی کرده بود. ولی آقای رئیسی بنا بر تفاهم داشت و دولت با کنار گذاشتن معاون سیاسی وزیر کشور ایثار کرد تا مصلحت بزرگتری مخدوش نشود.
نمونه دیگر درباره حذف ارز ترجیحی بود. ما تجریه منفی از افزایش قیمت بنزین در سال ۹۸ و تبعات آن داشتیم و واکنش مسئولان وقت هم که ما خودمان هم خبر نداشتیم موجب عصبانیت مردم شد. اما برای ارز ترجیحی از چندین ماه قبل رئیس جمهور و مسئولان مخالف دولت با مردم گفتوگو کردند که این کار تکلیف قانونی است. ضرورت های اجرای این سیاست از چندین ماه قبل برای مردم تشریح شد. شب اجرا آقای رئیسی برای مردم در تلویزیون توضیح داد که دولت چه تدابیری برای مردم دیده است. مثل افزایش یارانه مردم یا تامین کالاهای اساسی. این تصمیم، مهم و یک جراحی اقتصادی بود که شهید رئیسی آن را از طریق گفتوگوی عمومی پیش برد.
نوع شهادت شهید رئیسی تا چه حد توانست شایعات و تخریب ها درباره او را پایان داده و خدمات آن شهید و دولتش را در ذهن مردم ماندگار کند؟
کسی انتظار شهادت شهید رئیسی را نداشت. برای برخی حوادث از قبل آمادگی وجود دارد و شوک آن کمتر است. ولی کسی انتظار این اتفاق برای رئیسجمهور را نداشت و به جامعه شوکی وارد شد. با این حال حضور مردم در مراسم تشییع، اثر مظهر اخلاص و صداقت شهید رئیسی بود و او بعد از شهادت محبوبتر شد. در جلسه هماهنگی برای مراسم تشییع، برخی معتقد بودند که اگر مسیر خیابان انقلاب تا آزادی باشد ممکن است از سوی مردم استقبال نشده و با تشییع شهید سلیمانی مقایسه شود. همانطور که اشاره کردم حوزه اجرایی پرتنش است و موافق و مخالف دارد و شما هرچه قدر هم کار کنید نسبت به نقطه مطلوب فاصله دارد، ولی مشاهده کردیم که چه مراسمهایی در تبریز، تهران، قم و مشهد برگزار شد،جمعیت عادی نبود. صداقت و اخلاص شهید رئیسی دل مردم را تکان داد. حالا ممکن است کسانی که مامویت خود را تمسخر و هجو میدانستند عذاب وجدان گرفته باشند.
شهید رئیسی جان خود را برای خدمت به مردم از دست داد. شهید رئیسی در حوزه کارگری و تولید خیلی تلاش کرد. از زمانی که در قوه قضاییه بود به این بخش توجه ویژهای داشت. زمانی که رئیس قوه قضاییه بود حوزه کارگری پرتنش بود و تجمعات زیادی در هفت تپه، هپکو یا آلومینیوم اراک وجود داشت،البته عامل اصلی کارگران نبودند بلکه خصوصیسازی بیضابطه و رانتهای ارزی مشکل درست کرده بود و کارگر به ناچار به خیابان میآمد. در آن مقطع شهید رئیسی ابتدا فضای امنیتی در خصوص کارگران را شکست و با نمایندگان کارگری ارتباط گرفت و آنها در جلسات آمده و نظرات خود را مطرح می کردند. شهید رئیسی همچنین به مقابله با مفسدان پرداخت که دادگاههای مفاسد اقتصادی در آن مقطع دادگاههای مهمی بود. با این حال از تولیدکنندگانی که دچار مشکل شده بودند، حمایت میکرد. آخرین ماموریت وی هم در سفر به تبریز برای افتتاح مجتمع پتروشیمی بود. مردم این مسائل را میدیدند و به خاطر همین شهید رئیسی پس از شهادت محبوبتر شد.
چه خاطرهای از روز شهادت شهید رئیسی دارید؟
من در آن سفر توفیق حضور نداشتم. آن سفر برای افتتاح یک سد مشترک با جمهوری آذربایجان و سپس افتتاح یک پتروشیمی در تبریز بود. من در آن مقطع مسئولیت روزنامه ایران را هم داشتم. یکی از دوستان پیام داد که رئیسجمهور در دسترس نیست. ما پیگیر این موضوع بودیم و شب سختی را گذراندیم و تا صبح فردا امید داشتیم که بالگرد پیدا شود. آن شب ولادت حضرت رضا(ع) بود و رهبری با جمعی از پاسداران دیدار داشتند و بیانات ایشان امیدوارکننده و آرامشبخش بود که اطمینان دادند که مردم نگران نباشند، زیرا در کشور ثبات وجود دارد. همانگونه هم بود و آقای مخبر مسئولیت امور اجرایی کشور را به دست گرفتند و با اینکه درخواستهای زیادی از وی برای حضور در انتخابات بود، ولی مسئولیت خود را پیشبرد امور کشور و برگزاری انتخابات میدانست و اصلا به انتخابات وارد نشد.
هرازگاهی ابهامی درباره علت حادثه برای بالگرد شهید رئیسی مطرح می شود. نظر شما درباره این ابهامات چیست؟
باید به گزارش رسمی ستاد کل نیروهای مسلح استناد کرد، نه غیر از آن. چون مسئولیت رسیدگی با ستاد کل نیروهای مسلح بود و این ستاد برای بررسی این مسئله ماهها وقت گذاشت. ستادکل همه جوانب مختلف فنی وتحقیقاتی را بررسی کرد ، دستگاههای دیگری در این زمینه مسئولیت و دسترسی نداشت. بیانیه ستادکل نیروهای مسلح فصل الخطاب است و نباید روایت دیگری مطرح شود.
بیانیه ستادکل نیروهای مسلح درباره علت حادثه بالگرد رئیسی فصل الخطاب است/ پیادهروی در نیویورک ایده شهید رئیسی بود/ آیت الله علمالهدی دنبال تحمیل نظر به دولت نبود
نظر شما