استیو ویتکاف، در این مصاحبه تصریح میکند که ایران نباید هیچ گونه برنامه غنیسازی در خاک خود داشته باشد. او سپس نیروگاه اتمی بوشهر را به عنوان یک نمونه مثال میزند که برای تولید برق استفاده میشود و تاسیسات غنیسازی در آن نیست.
ویتکاف گفت: «مذاکرات یکشنبه با ایران ثمربخش نباشد، ادامه نخواهد یافت و باید مسیر دیگری را در پیش بگیریم.باید تاسیسات غنیسازی ایران برچیده شود.توافق ضعیف با ایران را نخواهیم پذیرفت و اگر توافق پیشنهادی قوی نباشد،از آن خارج میشویم.» او در بخش دیگری از اظهاراتش نیز گفت: «خط قرمز ما این است: غنیسازی صفر. این یعنی یعنی برچیدن تأسیسات. یعنی تسلیحاتینشدن و برچیدن ۳ تأسیسات غنیسازی نطنز، فردو و اصفهان. اینها ۳ تأسیسات مد نظر ماست که باید برچیده شود.» صحبتهای نماینده رئیسجمهور آمریکا در خاورمیانه، عبور رسانهای از خط قرمز ترسیم شده توسط جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود.خط قرمز غنیسازی صفر
مقامات مختلف همواره بر این موضوع تاکید کردهاند که ایران در جریان مذاکرات هستهای با ایالات متحده، چند خط قرمز مشخص دارد: مذاکره فقط در موضوع هستهای خواهد بود و گفتگویی درباره برنامه موشکی و منطقهای صورت نمیگیرد. غنیسازی صفر پذیرفته نیست و تحریمها باید به صورت موثر برطرف شود.
سیدعباس عراقچی در گفتگوی ۱۲ اردیبهشت خود با آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان مل متحد، بر استفاده از حق غنیسازی برای ایران بر اساس معاهده NPT تاکید کرد: «وزیر امور خارجه کشورمان با اشاره به رویکرد مسئولانه جمهوری اسلامی ایران در انتخاب مسیر دیپلماتیک جهت حل مساله تصنعی ایجادشده بر سر برنامه هستهای صلحآمیز ایران، پیشبرد این مسیر را مستلزم وجود اراده جدی و واقعبینی از سوی طرف مقابل دانست و تاکید کرد ایران بهعنوان عضو معاهده منع اشاعه هستهای ضمن پایبندی به تعهدات خود، بر بهرهمندی ملت ایران از انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز که لازمه آن انجام غنیسازی است، اصرار دارد.»
او در پست خود در شبکه ایکس که در همین روز منتشر کرد، در واکنش به اظهارات مقامات آمریکایی مبنی بر این که برنامه صلحآمیز هستهای نیازی به غنیسازی ندارد، نوشته بود: «ایران به عنوان یکی از امضاکنندگان موسس معاهده ان پی تی، کاملا حق داشتن چرخه کامل سوخت هسته ای را دارد. علاوه بر این، چندین عضو NPT وجود دارند که اورانیوم را غنیسازی میکنند در حالی که سلاحهای هستهای را هم کاملا رد میکنند. این باشگاه به غیر از ایران شامل چند کشور آسیایی، اروپایی و آمریکای جنوبی نیز می شود.»
چالش در مسقط
در جریان این دور از مذاکرات هستهای ایران و آمریکا، به خاطر عدم حضور رسانهها، گمانهزنیهای زیادی صورت گرفت که بسیاری از آنها جعلی و بسیاری دیگر نیز صحیح بودند. بازار «منابع آگاه» و «منبع ناشناس نزدیک به کاخ سفید» در هفتههای گذشته داغ بوده است. در حال حاضر نیز با توجه به اظهارات ویتکاف، گمانهزنی و تحلیلها حاکی از آن است که مذاکرات فردا در مسقط با چالش روبرو است و بر اساس ادعای CNN، تیم فنی در مذاکرات فردا ویتکاف را همراهی نمیکند. به گفته دو خبرنگار حوزه سیاست خارجی CNN، طرف مقابل فقط برای گرفتن یک جواب به مسقط میآید.
رحمن قهرمانپور، تحلیلگر ارشد سیاست خارجی درباره این اظهارات در توئیتر نوشت: « کوتاه نیامدن آمریکا از موضع غنی سازی صفر دوباره باعث توقف مذاکرات خواهد شد و این بار ممکن است زمان توقف طولانی تر باشد. عبور از غنی سازی صفر راه حل فنی دارد به شرطی که دولت ترامپ آن را خط قرمز خودش نداند.»
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس حوزه آمریکا نیز اینگونه نوشت: «اگر ایران بر این گزاره که «وجود غنی سازی در ایران خط قرمز ما است» و آمریکا بر این گزاره که «عدم وجود غنی سازی در ایران خط قرمز ما است» تاکید کنند، توافقی در کار نخواهد بود. هر چند که ممکن است با تعیین حد و حدود غنی سازی، راه حل میانه پیدا شود.»
ادعای والاستریت ژورنال
روزنامه والاستریت ژورنال نیز در گزارشی مدعی شد که ویتکاف به ایران پیشنهاد داده در ازای لغو تحریمها، برنامه هستهای خود را جمع و سوخت لازم را از آمریکا خریداری کند. ادعایی که میتواند با در نظر گرفتن صحبت ویتکاف درباره نیروگاه اتمی بوشهر و مثال زدن آن، نزدیک به حقیقت باشد. ویتکاف در این باره گفته بود: «آنها در ایران یک رآکتور غیرنظامی به نام بوشهر دارند که هیچ قابلیت غنیسازی یا سانتریفیوژ در آن وجود ندارد و فقط برای مقاصد غیرنظامی مانند تولید برق استفاده میشود. اگر آنها به این برنامه اعتقاد دارند چرا بقیۀ تأسیسات خود را مثل بوشهر نکنند؟»
این راهحل جالب توجه به نظر میرسد اما چند مشکل درون خود دارد. بزرگترین مشکل نیز به طرف غربی برمیگردد. سال ۱۳۵۳ قرارداد تامین سوخت اتمی ۲۰ نیروگاه هستهای میان ایران و آمریکا منعقد شد که برنامه هستهای ایران پس از انقلاب با دستانداز روبرو شد و بسیاری شرایط تغییر کرد.
مرور چند رویداد تاریخی
ایران از سال ۱۳۵۳ با پرداخت وام، در ساخت کارخانه غنیسازی اورانیوم Eurodif مشارکت کرد. بر اساس اخبار موجود، ایران در دوران پهلوی مجموعاً ۱ میلیارد و ۱۸۰ میلیون دلار به این پروژه پرداخت کرد و در حال حاضر صاحب ۱۰ درصد سهام این مجموعه اروپایی است. یورودیف بزرگترین مجموعه غنیسازی اورانیوم در جهان است و در نیم قرن گذشته ایران نتوانست ۱ گرم اورانیوم غنیشده برای رآکتور بوشهر از آن بگیرد. این پرونده هنوز هم یکی از پروندههای باز میان ایران و فرانسه محسوب میشود.
ایران در دهه هشتاد برای اولین بار با چالش در تامین سوخت نیروگاهی مواجه شده بود. تسنیم در سال ۱۳۹۳ در این باره نوشت: « موضوع دست پیدا کردن ایران به توانایی غنی سازی اورانیوم 20 درصد اما به سال 87 باز میگردد. آن زمان که راکتور تحقیقاتی تهران که مصرف صرفا تحقیقاتی و پزشکی داشت و ایزوتوپهای دارویی تولید میکرد با بحران اتمام «سوخت» مواجه شده بود. راکتوری که سال 1967 میلادی توسط آمریکا در مرکز تحقیقات اتمی تهران ساخته شده بود و ایران، پس از انقلاب سوخت مورد نیاز این راکتور را از آرژانتین وارد میکرد.
سوخت راکتور تهران در نتیجه قراردادی میان ایران و آرژانتین در سال 1987 از اورانیوم 93 درصد به اورانیوم 20 درصد تغییر پیدا کرد و این کشور از همان سال که 116 کلیوگرم اورانیوم 20 درصد در اختیار ایران گذاشت و به فروشندهای ثابت برای تهران تبدیل شد. خرید سوخت برای راکتورهای تحقیقاتی فرآیند پیچیده و مشکلی نبود حتی ایران در بحبوحه جنگ با عراق توانست سوخت مورد نیاز خود را وارد کند تا اینکه در سال 1387 پس از اعلام نیاز ایران به آرژانتین برای دریافت اورانیوم 20 درصد با مداخله آمریکا، این کشور از در اختیار گذاشتن اورانیوم خودداری کرد.
ایران در آن زمان در شرایط حساسی قرا گرفته بود. از یک سو خاموش شدن هسته مرکزی راکتورتهران به علت نبود سوخت یک گام به عقب بزرگ در موضوع هستهای به حساب میآمد و فعال کردن آن پروسه خاص خود را داشت، از سوی دیگر کشورهای غربی نیز با علم به احساس نیاز ایران به دنبال کسب امتیازات حداکثری و خالی کردن انبارهای ذخیره اورانیوم 3.5و 5 درصد ایران بودند. از این دو مهمتر در صورت عدم تدبیر مناسب و از کار افتادن راکتور تهران تهیه رادیو دارو برای بیماران خاص متوقف و با توجه به نیاز همیشگی این بیماران به داروهای هستهای عملا کشور با یک بحران مواجه میشد. البته بنا بر گفته مقامات ایرانی، مسئولان وقت از همان سال 87 که خطر اتمام سوخت راکتور تهران را احساس کردند به فکر تامین سوخت 20 راکتور تهران بودند. برای همین تکمیل تاسیسات هستهای فردو را سرعت بخشیدند.
شهریور سال 88 بود که مقامات ایران پس از انتشار اطلاعاتی در رسانهها مبنی بر وجود تاسیسات هستهای زیرزمینی در ایران اعلام کردند که در چارچوب NPT و ده ماه قبل از این تاریخ با اطلاع آژانس انرژی اتمی، تاسیسات جدیدی را در کارخانهای نزدیک به قم برای غنی سازی اورانیوم در نظر گرفته و در حال تکمیل آن هستند. البته آن زمان هیچ کس نمیدانست این تاسیسات قرار است در آیندهای نزدیک تبدیل به مرکز اصلی غنی سازی اورانیوم 20 درصد شود. حدود دو ماه بعد، یعنی 27 آبان ماه 1388 اولین مذاکرات کارشناسی برای تهیه سوخت راکتور تهران در وین برگزار شد و بدون دستیابی به نتیجه مشخصی پایان یافت.
9 روز پس از این جلسه، شورای حکام انرژی اتمی، قطعنامهای علیه اقدام ایران در ساخت و تکمیل تاسیسات فردو به تصویب رساند. همزمان تلاشهای ایران برای خرید سوخت 20 درصد و یا توافق با 6 کشور برای تامین سوخت راکتور تهران بینتیجه بود تا اینکه رئیس جمهور وقت در 18 بهمن همان سال با اشاره به تعلل غرب برای در اختیار گذاشتن سوخت 20 درصد دستور تولید این سوخت توسط دانشمندان ایرانی را صادر کرد.» مجموع این وقایع احتمالاً باعث میشود که جمهوری اسلامی ایران به این پیشنهادها با دیده شک و عاری از اعتماد نگاه کند.
مذاکرات ایران و آمریکا؛ چالش چیست؟
نظر شما