
آیا ایران میتواند توانایی تولید سوخت هستهای را حفظ کند یا نه، شکافهای عمیقی را میان مشاوران دولت پدیدار کرد که در روزهای اخیر به سطح عمومی نیز کشیده شد.
اما در بحبوحه تحولات دیپلماتیک رم نکتهای بارزتر از همیشه خودنمایی کرد؛ فاصلهای معنادار میان آنچه محافل تندرو آمریکایی میگویند و آنچه پشت میز دنبال میشود. همین تفاوت است که باعث شده دیپلماتها روند گفتوگوها را رو به جلو توصیف کنند.
حالا پرسش کلیدی اینجاست آمریکا چرا تا این نقطه جلو آمده است؟ یا از طرح مطالبات حداکثری و غیر سازنده عقب نشسته است؟
به اعتقاد علیرضا کوهکن، استاد دانشگاه و صاحبنظر مسائل سیاست خارجی ، پذیرش یک واقعیت تاریخی از سوی آمریکا به نام ایران به عنوان قدرتی تثبیت شده و عامل توازن در منطقه در کنار اراده تهران برای رفع نگرانی های اعلامی آمریکا، اکنون پایههای روندی را شکل داده است که میتواند تا مرز حل چالش هستهای پیش برود؛ روندی که اگر با دقت و دوراندیشی مدیریت شود، گره از پروندهای سنگین خواهد گشود.
در این میان یک واقعیت دیگر هم خود را به رخ میکشد؛ وضعیت معادله کنونی در خاورمیانه. به همین دلیل در صورت حل بحران هستهای ایران و برخی تحولات مکمل در عرصه منطقهای اگر راهبردها دچار چرخش ناگهانی نشوند، نقشه نفوذها، نقشها و مرزهای ژئوپلیتیک به وضعیت باثباتی خواهد رسید.
کوهکن در پی این تحلیل میافزاید: «آمریکا به دلایل مختلفی به دنبال کاهش تنش با ایران است؛ نخست تمرکز راهبردی بر مقابله با چین، دوم کاهش اصطکاک در خاورمیانه برای آزادسازی ظرفیتهای نظامی و امنیتی و سوم نمایش دیپلماسی فعال برای نشان دادن نتیجه بخشی رویکرد سیاست خارجیاش در ۱۰۰ روز نخست.»
توافق محدود در راه است؟
«ایران و آمریکا پس از ماهها کش و قوس به نقطهای رسیدهاند که دستیابی به یک توافق محدود نه تنها ممکن بلکه محتمل به نظر میرسد. هرچند هنوز بدبینیهایی در فضا جریان دارد اما سیگنالهایی از هر دو طرف، امید به توافق را تقویت کرده است؛ توافقی که اگرچه جامع نخواهد بود اما میتواند آغازی برای راهی طولانیتر باشد که برخی آن را در آمریکا مقدمهای برای رسیدن به توافقی پایدار و فراگیر میدانند.»
رحمن قهرمانپور کارشناس مسائل سیاست خارجی ضمن طرح سطور پیش گفته، در پیشبینی امیدوارانه خود از روند مذاکرات، به نکات کلیدی اشاره میکند که میتواند چرایی شکلگیری این فضای نسبتاً سازنده را روشنتر کند. او میگوید: «فضای عدم قطعیتی که در حال حاضر بر مذاکرات سایه انداخته، در حالی است که دونالد ترامپ برخلاف آنچه در رسانهها و مواضع تند خود به نمایش میگذارد، به توافقی متوسط با ایران نیز رضایت دارد.»
به گفته قهرمانپور، این توافق متوسط میتواند برنامه هستهای ایران را در یک سطح قابل کنترل محدود سازد. اما چرا ترامپ ممکن است به چنین توافقی رضایت دهد؟ پاسخ از نظر این تحلیلگر روشن است: «زیرا توافق برای ترامپ ماحصل سیاسی دارد.»
او در توضیح بیشتر میافزاید: «دموکراتها به ویژه پس از شکستهای پی در پی در وضعیت دشواری به سر میبرند و ترامپ پس از عبور از مسیر پرمخاطرهای که او را دوباره به کاخ سفید رساند، اکنون در یک موقعیت طلایی یا به تعبیری دیگر ماه عسل سیاسی قرار دارد؛ زیرا نه مقاومت جدیای از سوی بوروکراسی آمریکا در برابرش وجود دارد نه دموکراتها فعلاً یارای مقابله با او را دارند. همین وضعیت باعث شده است تا ترامپ سعی کند یک توافق متوسط با ایران را به عنوان دستاوردی بزرگ در کارنامه خود بفروشد.» قهرمانپور در ادامه تحلیلش به نکتهای دیگر نیز تأکید میکند: «چهارچوب برخورد ترامپ با ایران همچنان بر اساس دیپلماسی اجبار است بنابراین حتی اگر در ظاهر مذاکرات پیش برود و توافقی شکل گیرد، فشار و تهدید نیز همچنان بخشی از استراتژی واشنگتن باقی خواهد ماند.»
آمریکا در مذاکره با ایران، کوتاه آمده است؟
نظر شما