
برای اتخاذ یک راهبرد مناسب در مقابل دونالد ترامپ، ابتدا باید درک درستی از رفتار او داشته باشیم. آنچه برای ترامپ اهمیت دارد خود اوست، نه منافع و سیاستهای راهبردی آمریکا.
در واقع ترامپ خودش را محور قرار میدهد و همه مسائل را بر اساس آن محور ارزیابی میکند.
بنابراین اگر درک درستی از اولویتهای ترامپ داشته باشیم، متوجه میشویم که او در رابطه با ایران به دنبال کسب امتیازهایی است که در ۴۵ سال گذشته برای هیچ رئیسجمهوری در آمریکا مقدور نبوده است.
در همین رابطه برخی از اقدامات نمایشی مثل دیدار با رئیسجمهور ایران یا بازگشایی دفاتر دیپلماتیک آمریکا در ایران برای ترامپ به مراتب مهمتر از به دست آوردن توافقی است که از لحاظ راستیآزمایی در درجه بالاتری از برجام قرار داشته باشد.
به عبارت دیگر هیچیک از اینها برای ترامپ مهم نیست، چراکه هدف او به دست آوردن آن چیزی است که تاکنون هیچکس به دست نیاورده است.
کره شمالی در دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ از همین ویژگی رفتاری او استفاده کرد و با چند اقدام نمایشی، تهدیدی را که ترامپ میتوانست علیه کره شمالی اعمال کند، بدون واگذار کردن حتی کوچکترین امتیازی کاهش داد.
در همین راستا عدم تعامل با ترامپ به امید اینکه او متوجه شود فشار و تهدید باعث مقاومت ایران خواهد شد، تلاشی بیهوده است.
اگر شما به زبان بدن آقای ترامپ حین امضای سند فشار حداکثری توجه کنید متوجه اکراه او برای امضای این سند میشوید.
علاوه بر این، ترامپ سه موضع اصولی را در ارتباط با ایران اتخاذ کرده است که به گمان من برای ایران مثبت است: یک، خواهان تغییر رژیم در ایران نیست، دو، خواهان درگیری نظامی با ایران نیست و سه، خواهان توافق هستهای است.
حتی ترامپ در بسیاری از مواقع تاکید کرده است که چیزی غیر از توافق هستهای نمیخواهد.
اما مشکلی که در رابطه با دولت ترامپ چه در این دوره، چه در دوره نخست ریاستجمهوری او وجود دارد، این است که فقط خود او مایل به یک توافق برد-برد با ایران است و دولتش خواستار چنین توافقی نیست.
درواقع اعمال فشار حداکثری برای اطرافیان ترامپ به قصد براندازی نظام در ایران است، نه به قصد رسیدن به یک توافق.
در همین راستا مهم است که تعامل با شخص ترامپ صورت بگیرد، نه با دولت و اطرافیانش.
به کانادا مکزیک و کلمبیا نگاه کنید متوجه میشوید که این کشورها با دادن امتیازهای صوری به ترامپ توانستند تهدید تعرفهها را برای مدتی به عقب بیندازند.
علاوه بر این، باید به آن طرف معادله هم توجه شود. اگر آقای ترامپ آنطوری که خودش ادعا میکند هشت سال دیگر بر سر قدرت باشد و بعد از او هم دموکراتها چهار تا هشت سال دیگر نتوانند به قدرت برگردند، راهبرد طولانیمدت جمهوری اسلامی چیست؟
به هر حال کشوری که در یک دهه گذشته از رشد اقتصاد چندانی برخوردار نبوده و با تورم بسیار بالایی هم دستبهگریبان بوده، اگر قرار باشد بین ۸تا ۱۶ سال دیگر هم در چنین وضعیتی باقی بماند شرایطش بیش از پیش دشوار میشود.
ترامپ به دنبال چیست؟
نظر شما