3/3/2025 12:56:00 PM

حمله کیهان به تاسیان: چرا ساواک را مهربان نشان می‌دهید؟

روزنامه کیهان در مطلبی انتقادی نوشت: پای تحریف تاریخ به سکو‌های نمایش خانگی هم کشیده شده است. این موضوع به این معناست که در داخل کشور با بودجه‌های بسیاری که منشا آنها چندان مشخص نیست برخی دست به کار ترویج مسائل ضدارزشی بودند و اکنون گویا حوزه فعالیت مخرب آنها به تاریخ هم کشیده شده است.

نمونه اخیر این موضوع سریال سخیف «تاسیان» است. سریالی که حتی نام آن با حواشی همراه است چرا که تیتراژ عنوان فرعی این سریال «روزی، روزگاری» است و در کنار آن عنوان «تاسیان» آمده است. یکی از معانی عبارت «تاسیان» یعنی غم و اندوه برای چیزی یا کسی که از دست رفته است. حالا وقتی عبارت فرعی آن را با معنای تاسیان در نظر بیاوریم آن وقت به نظر می‌رسد منظور القای غم و اندوه برای روزگاری است که فیلم در آن روایت می‌شود.

سریالی که در همین چند قسمت پخش شده بیش از آنکه روایت جذاب و همراه‌کننده‌ای داشته باشد به تیزر‌های تبلیغ مشروبات الکلی و شکستن قبح آن شبیه شده است.

روایت ضعیف و پر اشکال این سریال، شامل سال‌های آخر رژیم پهلوی است که در آن شخصیت اصلی سریال با نام «امیر» (با بازی هوتن شکیبا) که در چاپخانه‌ای مشغول به کار است به سفارش برادرش که در سریال فردی ضد رژیم پهلوی است متنی را علیه سلطنت چاپ می‌کند و وقتی می‌خواهد آنها را به برادرش در جلسات شب‌های شعر گوته برساند توسط ساواک دستگیر می‌شود.

سپس همین فرد تنها به‌خاطر اینکه یکی از دوستان و همبازی‌های دوران کودکی‌اش که در سریال، یک جوان کم سن‌وسال به نظر می‌رسد و خود یحتمل با توجه به سنش مدتی نیست که وارد سیستم ساواک شده سبب آزادی راحت و بی‌هیچ دردسر فرد متهم به داشتن اعلامیه می‌شود و در ادامه همان قسمت دوم پس از چند روز دوست ساواکی امیر او را به یکی از مامورین ساواک (و نه حتی مخبر ساواک) تبدیل می‌کند که به بخش‌های خاص ساواک نظیر اتاق شنود و تجهیزات هم دسترسی دارد!

در این سریال دیگر خبری از ساواکی نیست که با روش‌های وحشیانه به شکنجه زندانیان و گرفتن اعتراف می‌پرداخت. اتاق‌ها و ابزار‌های شکنجه‌ای که هنوز هم در یکی از زندان‌های معروف ساواک می‌توان آنها را دید که اکنون به نام موزه عبرت برای عموم قابل بازدید است.

از ساواک مهربان! در این سریال که بگذریم. مشکل اصلی در این سریال تحریف تاریخ انقلاب است. به عبارتی این سریال به‌گونه‌ای است که محمدرضا شریفی‌نیا در نقش پدر امیر به همراه دیگر پسرش (که مشی و دیدگاهی مغایر با امیر دارند) نمایندگان طیف عمومی مردم ایران یعنی طیف مذهبی هستند هم در نقش مبارزه با رژیم شاهنشاهی نقشی بسیار منفعل و با ایراد‌های شخصیتی نشان داده می‌شوند. اما شخصیت امیر شخصیتی عاشق‌پیشه، کتابخوان و خلاف خانواده‌اش اهل مسائلی از قبیل مشروب و... است.

در مقابل دو طیف قبلی، شاهد طیف دیگری نیز در سریال هستیم که نمایندگان جریان‌های چپ (کمونیستی، مارکسیستی و...) و منورالفکر‌ها (از قبیل برخی شاعران و اهالی سینما) افراد فعال در مبارزه با رژیم پهلوی هستند و از قضا در این سریال مرکز این مبارزه مراکزی از قبیل «شب‌های شعر انستیتو گوته» نشان داده می‌شود.

آنچه با نام شب‌های شعر گوته شناخته می‌شود یک رویداد فرهنگی سالانه در دهه۱۳۵۰ در تهران بود که واپسین دوره‌اش از ۱۸ تا ۲۷ مهر ۱۳۵۶ برگزار شد که بیشتر تمرکز سریال فوق نیز بر آن است. در سال ۱۳۵۶ کانون نویسندگان ایران با همکاری انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان، انستیتو گوته، به مدت ۱۰ شب، مراسم شعرخوانی و سخنرانی در باغ انجمن فرهنگی روابط ایران- آلمان برگزار کردند.

این به آن معناست که در برگزاری این شب‌های شعر بخش‌های فرهنگی سفارت آلمان و ایران با همکاری هم اقدام به برگزاری این رویداد کرده‌اند که در آن ۱۰ شب که به «شب‌های شعر گوته» معروف شد، بیش از ۶۰ نویسنده و شاعر با گرایش‌های مختلف ولی عمدتاً چپ شعر خواندند و سخنرانی کردند.

باید از سازندگان چنین سریال‌هایی پرسید که مگر چند درصد مردم ایران مخاطب این شب‌های شعر بودند و به برگزاری آن توجه داشتند؟ حتی اگر هنوز هم از بسیاری از کسانی که آن دوران را درک کرده‌اند بپرسیم شاید بگویند برای نخستین‌بار است که نام آن را می‌شنوند، اما بی‌شک همه آنها دستگیری و تبعید امام خمینی (ره) را به یاد دارند و اعتراض‌های گسترده‌ای که متعاقب آن انجام شد و منجر به شهادت و دستگیری بسیاری از مردم کوچه و بازار گردید.


حمله کیهان به تاسیان: چرا ساواک را مهربان نشان می‌دهید؟

برچسب‌ها

نظر شما


مطالب پیشنهادی