چند نکته از سفر رئیس جمهور به خوزستان؛ دیالوگ به جای مونولوگ؛ ضرورتی برای توسعه خوزستان
حضور رئیسجمهور در خوزستان، فرصتی ارزشمند برای بازخوانی مسائل پیچیده این استان بود؛ استانی که همواره در کانون توجه قرار داشته، اما هنوز با چالشهای متعددی در حوزههای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکند. این حضور، اگر صرفاً به ایراد سخنرانیهای رسمی و وعدههای کلیشهای محدود شود، نمیتوانست گرهی از مشکلات مردم باز کند. آنچه خوزستان امروز به آن نیاز دارد، نه یکطرفهگویی، بلکه گفتوگویی سازنده و موثر میان مسئولان و مردم است؛ همان کاری که دکتر پزشکیان در سفر به خوزستان انجام داد و گوشی برای شنیدن سخنان مردم شد.
مونولوگ، هرچند میتوانند تصویر مطلوبی از عملکرد دولت ارائه دهند، اما در نهایت به انتظارات پاسخ نمیدهند. این استان، با تجربه بحرانهای پیدرپی از کمبود آب و گردوغبار گرفته تا بیکاری و مهاجرت، نیازمند گفت و گوی واقعی است؛ تعاملی که در آن، مسئولان نهتنها سخن بگویند، بلکه بشنوند، درک کنند و پاسخگو باشند.
گفتوگو، راهی است برای شکستن دیوار بیاعتمادی و ایجاد پلی میان دولت و مردم. این رویکرد، نهتنها در عرصه سیاست بلکه در توسعه اقتصادی و اجتماعی نیز کاربرد دارد. سرمایهگذاران، نخبگان و فعالان اجتماعی زمانی به آینده امیدوار خواهند شد که صدایشان شنیده شود و پیشنهادهایشان به برنامهریزیها راه یابد.
خوزستان، استانی با ظرفیتهای عظیم صنعتی، کشاورزی و تجاری است که اگر برنامهریزیهای توسعهای آن با مشارکت واقعی مردم و کارشناسان انجام شود، میتواند به الگوی موفقی برای حکمرانی مردمی تبدیل شود. اما شرط این تحول، جایگزینی مونولوگهای تکراری با دیالوگهای راهگشا است.
گشایش در فضای گفتگو و تعامل. این سفر نشان داد که دولت، بهجای بازتولید ساختارهای بسته و بیتفاوتی نسبت به اعتراضها، فضای گفتگو را باز کرده و تلاش دارد ظرفیتهای اعتراضی را به فرصتی برای اصلاح و تصمیمگیریهای بهتر تبدیل کند.
از سوی دیگر سفر دو روزه رئیسجمهور به خوزستان، نه فقط بهعنوان یک رویداد اجرایی، بلکه بهمثابه یک پدیده اجتماعی و سیاسی قابل تحلیل است. آنچه این سفر را از دیگر سفرهای استانی متمایز کرد، ایجاد فضایی بود که بهروشنی نشاندهنده گشایش در مدیریت سیاسی و تلاش برای بازسازی پیوندهای میان دولت و جامعه بود. خوزستان، با تمام چالشهایش، به بستری برای آزمون این گفتمان تبدیل شد.
نشستها و جلساتی که با تدبیر مدیریت استان در این سفر برگزار شد، عرصهای بود که در آن طیفهای مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی توانستند بیواسطه و بدون سانسور، دغدغهها، انتقادات و اعتراضات خود را در حضور رئیسجمهور و مسئولان ارشد دولت بیان کنند. این جلسات، گواهی بر پذیرش ظرفیت اعتراض توسط نظام و دولت بهعنوان بخشی از حیات سیاسی جامعه بود. دولت، با این اقدام، نشان داد که بهجای انکار یا نادیده گرفتن مطالبات اجتماعی، به سمت مدیریت ظرفیتهای اعتراضی حرکت کرده است.
در کنار این ابعاد، تأکید رئیسجمهور بر حضور وزرا در استان و پیگیری مستقیم مصوبات، نشاندهنده تعهد دولت و نظام به تبدیل این نشستها به اقدامی عملی بود. اگر این رویکرد، بهجای محدود شدن به یک سفر یا مقطع زمانی خاص، به یک سیاست پایدار تبدیل شود، میتوان انتظار داشت که شکافهای موجود میان دولت و مردم بهمرور کاهش یابد.
این سفر، نه صرفاً یک بازدید استانی، بلکه تلاشی برای بهبود گفتمان حکمرانی بود. اگرچه چالشهایی در مسیر این رویکرد وجود دارد، اما تجربه خوزستان نشان داد که ظرفیتهای اجتماعی برای تعامل، بسیار بیشتر از آن است که تصور میشد. دولت، با گشودن فضای گفتگو و احترام به اعتراضها، میتواند مسیری برای بازسازی سرمایه اجتماعی خود بیابد. اکنون پرسش اساسی این است که آیا این گفتمان جدید، بهصورت پایدار ادامه خواهد یافت یا در پیچوخم روزمرگیهای اداری گم خواهد شد؟ پاسخ به این پرسش، سرنوشت بسیاری از مناطق حساس کشور را تعیین خواهد کرد.
سفر رئیسجمهور به این استان، نقطه عطفی در تاریخ سفرهای استانی بود؛ به جای سخنرانیهای یکجانبه، حرف های مردم شنیده شد. تنها در این صورت است که میتوان به تصمیمگیریهای موثر، سیاستگذاریهای کاربردی و در نهایت بهبود شرایط امیدوار بود.
چند نکته از سفر رئیس جمهور به خوزستان؛ دیالوگ به جای مونولوگ؛ ضرورتی برای توسعه خوزستان
نظر شما